به نظر شما چند درصد از سریال های تلویزیون دیده می شود و آیا فکر میکنید جذابترین و پرمخاطبترین تولیدات تلویزیونی سریال ها هستند؟ بررسی چند سوال پی در پی از جمله:
چه سریالهایی در تلویزیون دیده میشوند؟
در تلویزیون قصه مهمتر است یا بازیگران؟
در سریالهای تلویزیونی کارگردان چقدر نقش اساسی و موثر دارد؟
آیا شبکههای تلویزیونی نیز در اولویت مخاطبان برای انتخاب سریالها هستند؟
ساعت و زمان پخش سریالها چقدر اهمیت دارند؟
آیا واقعیت دارد که مناسبتهای نوروز، ماه مبارک رمضان و... در دیده شدن سریالهای تلویزیونی موثر هستند؟
چرا برخی از سریالهای هر شبی پُرسر و صدا هستند و برخی هیچ تاثیری بر جامعه و اطرافیان ما ندارد؟
فضای مجازی چقدر در دیده شدن سریالهای تلویزیونی موثر است؟
آیا ساختن سریال در فصول مختلف روی دیده شدن و بازخورد مخاطب تاثیرگذار خواهد بود؟
آیا پروداکشن و قواعد تولید در اولویت های مخاطبان تلویزیون برای انتخاب سریالها میگنجد؟
بررسی سوالات فوق و تحلیل این نکات اگرچه یکی از فاکتورهای انتخاب سوژه و داستان عوامل زمان پخش و... برای مدیران تلویزیون محسوب میشود اما گاهی اوقات سریالهای روی آنتن در شبکههای مختلف مشخصا با رویکردی الی السویه از سوی مدیران تلویزیونی تصویب و روی آنتن می روند.
با این تصور که قرار است ساعات پیک نمایشی در رسانه ملی پُر شود و کنداکتور مشخص شده سریال ها خالی نماند، مشخصا برخی از سریالها با کیفیتی پائینتر از حد و اندازههای حتی معمولی تولید و با هزینه های معمولی تری روی آنتن می روند تا به نوعی تکلیفی را از روی دوششان برداشته باشند، در این شرایط تنها گزینه ای که مدنظر سیاست گذاران رسانه نیست مخاطبی است که قرار است پای سریال بنشیند و جالب اینکه این موضوع خاص در خصوص تمام شبکه های تلویزیونی مشترک است و به ندرت پیش می آید که یکی از شبکه ها در طول سال سریالی ضعیف و درجه چندم در کارنامه سالیانه اش نداشته باشد.
برخی از سریالها از نطفه یعنی طرح و فیلمنامه مشخصا پتانسیل این را دارند که هیچ اتفاق جذابی از آنها بیرون نزند. اگرچه گاهی اوقات از یک قصهای متوسط یک سریال بالای متوسط ساخته میشود و از یک قصه قوی سریالی ضعیف یا متوسط ساخته شده اما بیتردید اتفاق نخواهد افتاد که از یک فیلمنامه ضعیف بدون موضوع و محتوا با اتفاقات تکراری سریالی از آب دربیاید که مخاطبش را جلب کند.
اینکه در مناسبتهای خاص هم تصمیم میگیریم رقابتی را میان شبکهها در وضعیت اقتصادی موجود ایجاد کنیم و به یکباره شاهد چند سریال قوی در یک مناسبت خاص هستیم که معمولا یک یا دو مجموعه تلویزیونی هم از دست می رود، یکی از نکات قابل بررسی است که میتواند به آن نگاهی جدی و آسیب شناسانه داشت. به طور مثال تدارکی که شبکههای مختلف سیما برای نوروز 99 می بینند در سایه سریال «پایتخت» و برنامه های متنوع شبکه های مختلف از جمله «عصر جدید» شبکه سه «خندوانه» شبکه نسیم و ... می سوزد عملا دو سریال کامیون (شبکه دو) دوپینگ (شبکه سه) از این ماجرا متضرر خواهند شد. درحالی که قابل پیش بینی است که مثل هر سال اردیبهشت و خرداد کم سر وصدایی در سریال سازی تلویزیون در پیش خواهد بود.
نکته بعدی اینکه تلویزیون بایستی متوجه رقیب تا دندان مسلحش در شبکه نمایش خانگی باشد چراکه بی تردید بودجه مناسب، ممیزی های کمتر، حضور بازیگران چهره تر، قصه های ملتهبتر و فاکتورهای دیگری که میتواند از یک سریال تلویزیونی مخاطب مفصل بگیرد، شرایط را هر لحظه برای سریالسازی تلویزیون سختتر میکند و همین مسئله باعث شده است بسیاری از نامداران سریالسازی میل و رقبت بیشتری برای ساخت سریال در این مدیوم داشته باشند.
در این شرایط است که انتخاب قصه، سوژه و حتی گروه کارگردانی و تولید در ساخت آثار مختلف مهم و حیاتی است و نمی توان با سپردن کار به برخی از کارگردانان بی انگیزه که کارنامه شان چیزی برای دفاع ندارد اثری را خلق کرد که طی 30 شب مخاطبش را نگه دارد و بتواند موج ایجاد کند البته سابقه نشان داده است برخی از سریال های تلویزیونی بدون اینکه محتوای مناسب داشته باشند تنها به واسطه جذابیت یکی دو بازیگر می توانند با چند شوخی بداهه و دم دستی مخاطبشان را نگه دارند و باز تجربه نشان داده که برخی از سریالهای تلویزیونی تنها به واسطه موفقیت فصل های قبلی توانستهاند در فصل های جدید هم مخاطب داشته باشند. اگرچه تماشاگر تلویزیونی از این وضعیت موجود حال خوبی هم نداشته است.
تجربه سریال سازی و بازخورد سریالها در رسانه ملی نشان میدهد هرگاه سریالی جذابیت لازم را داشته باشد و به لحاظ قصه و سبک و سیاق روایت مخاطبش را درگیر کند و در حوزه کارگردانی هم اثری خوش رنگ و لعاب و خوش ریتم باشد و کارگردان اثر تنها از کارگردانی سریال به نشستن روی صندلی و دیدن مانیتور بسنده نکند میشود با هر مدیوم و رسانهای رقابت کرد چرا که هنوز تلویزیون پرمخاطبترین و پراعتمادترین رسانه موجود است و اصولا خانواده ایرانی علاقهمند است زندگیاش را با ساعت پخش سریال محبوبش در تلویزیون هماهنگ کند.
متاسفانه در سالهای اخیر بودجه نامناسب بهانه ای شده است برای برخی از تولیدکنندگان که همه چیز را برگردن وضعیت اقتصادی بیاندازند. چارچوب ها و ممیزیهای پررنگ تلویزیون هم باعث شده است نویسندگان و کارگردانان و حتی برخی بازیگران کیفیت کارشان را پشت این دست بهانههای تکراری مخفی کنند و عملا هرکس با بهانهای مسئولیت از سر خود باز می کند و تنها سریال تلویزیونی در مقام یک بیزنس عمل میکند نه اتفاق هنری.