به بهانه پخش سریال تلویزیونی نجلا؛

نه شایسته ی تقدیر و نه سزاوار تخریب

|
۱۳۹۹/۰۸/۱۰
|
۰۸:۲۹:۰۵
| کد خبر: ۱۰۸۰۳۹۸
نه شایسته ی تقدیر و نه سزاوار تخریب
با اتمام کار مجموعه تلویزیونی «نجلا» محسن سیف این سریال را «نه شایسته ی تقدیر و نه سزاوار تخریب» دانست.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در یادداشت محسن سیف آمده است:

برای نوشتن در خصوص نجلا تامل کردم تا پخش قسمت آخر، مباد نکته ای از قلم بیافتد و حق مطلب ادا نشود. سریالی که در حال و هوای کرونایی این روزهای ما کلید خورد، ساخته شد و پایان یافت. شاید اگر در شرایطی مساوی و برابر با سریال‌های دیگر تلویزیون ساخته می شد و برخی از محدودیت‌ها را به جان نمی خرید، راحت تر می شد نقدش کرد و ضعف هایش را به رُخش کشید و از نقاط قوتش اسم برد. البته چند صباحی است که سریال‌های تلویزیونی سیما چندان چنگی به دل نمی زند، نه در قامت نویسندگی و نه در قامت فرم و محتوای ساخت. پخش سریال‌های قدیمی در سیما، موید و موکد این واقعیت تلخ است، که رضایت نسبی مخاطبین نیز نسبت به تولیدات جدید کاهش یافته است که البته هجوم بینندگان به سریال‌های سینمای خانگی نیز بی علت نیست که جای بحث خودش را دارد.

نجلا؛ روایت دختر آبادانی با نقش آفرینی"سارا رسول زاده" و به همین نام است که برای یافتن فرزندش باید عازم کربلا شود و در همین راه با گرو کشی عاشقانه ای از عبد، خواستگارش با نقش آفرینی"حسام منظور" مواجه می شود تا او را به کربلا برساند. سریالی در ژانر دینی با خمیر مایه های عاشقانه.

روایت آبادان سال ۵۸، شهر پیشرفته ای که در برزخ قبل از جنگ گیر کرده و آماج بمب گذاری‌ها و ترورهای نیروهای مخالف قرار گرفته است، فضای تاریخی سریال نجلا را ساخته است.

اینکه از سریال این نقد قدیمی شده است که چرا گریم های بچه های جنوب را تیره انتخاب کرده اند بیشتر از اینکه مطالبه ای جامعه شناختی باشد، نشان دادن حس ناسیونالیستی بچه های آبادان است. باید بدانیم که وقتی سریالی از جغرافیای خاص تولید می شود، بوم غالب آن جغرافیا را در نظر می گیرند، نه بوم مغلوب، کما اینکه در این سریال ترکیبی از چهره های سفید، سبزه و گندمگون را مشاهده می کنیم و البته بوم اصلی آبادان سبزه و گندم گون است.

نجلا توانسته است از عهده ی طراحی لباس بازیگرانش و تدارک لوکیشن های فیلمبرداری نیز بر آید. این در حالی است که عوامل این سریال نتوانستند مجوز فیلمبرداری در کربلا را بگیرند و از لوکیشن های آبادان و شادگان در این راه بهره بردند.

پاشنه آشیل سریال نجلا ضعف نویسندگی آن است که توسط تیمی چند نفره صورت پذیرفته است. قطعا عدم وجود پژوهش جامعه شناسی و مردم شناسی در این بین به چشم می‌خورد و مشاوران محلی یا به اصطلاح بَلَدهای بوم آبادان نتوانستند به خوبی نقش خود را در این کارزار ایفا کنند یا تاثیر خود را نشان دهند. سریالی که بازیگرهای غیر بومی دارد و بیان کردن لهجه ی آبادانی کار را برای آنها سخت می‌کنند، نویسندگی قوی می توانست تا حدی این ضعف را پوشش دهد که این اتفاق نمی افتد. متن ضعیف در دست بازیگر لهجه نابلد شرایطی را در نجلا پدید می آورد تا نگاه‌های منتقدین را در این حوزه به سمت خود بکشد و صدای همه را در بیاورد. همچنین اصرار برخی از بازیگرها به تکرار ناشیانه ی برخی از کلمات(به زبان آوردن کلمه "خودش" توسط عدنان با بازی هدایت هاشمی) مخاطب جنوبی را هم عصبی می‌کند و هم کلافه. مسوولیت اینکه جوان آبادانی در این سریال نمی داند میوه ی خرمالو چیست، آن هم در شهر اولین ها، متوجه نویسندگان سریال و کارگردان آن است و نمی توان از آن چشم پوشید. بوم آبادان پشتوانه ی قوی فرهنگی و اجتماعی دارد و این موضوع مهم باید مد نظر تیم اجرایی سریال نجلا قرار می گرفت. نباید با ذهنیت"بزن در رو" مسوولیت اجتماعی و فرهنگی خود را به عنوان سازنده ی تلویزیونی فراموش کنیم.

 بر خلاف نظرهای برخی از دوستان و همکاران که ساخت این سریال را توهین به آبادان و آبادانی دانسته اند و چهره ی جوان آبادانی را خلافکار معرفی کرده است، اعتقاد دارم که حسام منظور در نقش عبد  مسیر تکاملی خود را طی می کند و قهرمان داستان می شود. نقش عبد در این سریال توجیه ساختار و داستان سریال نجلا است.

با تمام این تفسیر ها، نجلا نه شایسته ی تقدیر آن چنانی است و نه سزاوار تخریب این چنینی. سریالی کاملا عادی که از ذهن مخاطب پاک خواهد شد. ساخت تولیدات این چنینی زاییده ی کم کاری متولیان فرهنگ و هنر یک منطقه است. وقتی خود ما نتوانسته ایم در حوزه تولیدات تلویزیونی اثری فاخر از داشته های اجتماعی و فرهنگی منطقه خلق کنیم، قطعا سازندگان غیر بومی، تراز و یا معیاری برای مقایسه ی اثر خود نمی یابند و این اجازه را به خود می دهند که بدون انجام پژوهش های لازم سریال خود را تولید کنند.

 

نظر شما