انتظار میرود رویکرد دولت، ملی باشد و انحصارزدایی از همه عرصهها ازجمله رسانه را در دستور کار خود قرار دهد و مراقب جریانهای نفوذ باشد که خللی در این رویکرد ایجاد نکنند. در گذشته، سیاست معمول اصولگرایان در حوزه رسانه، تلاش برای تکگویی و محدودسازی صداهای مخالف بوده است. نمونه مشخص آن سیاستگذاری سازمان صداوسیما است که این رسانه بزرگ و تأثیرگذار را به بلندگوی تبلیغاتی فاقد اثربخشی تبدیل کرد. بههمیندلیل تلاش رسانه ملی برای جلب مشارکت بالای مردم در انتخابات یا تشویق جوانان به ازدواج و فرزندآوری، با شکست مواجه شده و به دلیل عملکرد غیرحرفهای رسانه ملی، مرجعیت خبری به خارج از کشور انتقال یافته است. در رسانههای خبری وابسته به نهادها هم با وجود امکانات و تجهیزات منحصربهفرد، چندان موفقیتی حاصل نشده و نگاه غیرحرفهای به نگاه حرفهای رجحان داده شده است.
دولت ابراهیم رئیسی اگر بخواهد رویکرد رسانهایاش را منطبق با سیاستهای معمول اصولگرایان در دو دهه گذشته بنا کند، عملا خود را گرفتار رسانههای بلهقربانگو و فاقد کارایی دیدهبانی قدرت خواهد کرد. در چنین شرایطی، رسانههای فارسیزبان خارج، با دردستگرفتن ابتکار عمل، افکار عمومی را به سمت تقابل با دولت و توسعه تنش و درگیری سوق میدهند. برنامهای که نمایندگان مجلس برای محدودسازی دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی در دست اجرا دارند، صرفا باعث میدانداری رسانههای برانداز میشود و نسل جوان را به برخوردهای نامتعارف میکشاند.
نظام جمهوری اسلامی، برای ماندگاری نیاز جدی دارد که دولت سیزدهم کارآمد باشد و بتواند موفق عمل کند. این کارآمدی و موفقیت، در شرایطی محقق میشود که رسانههای بزرگ درون نظام، حرفهای عمل کنند و در کنار پوشش درست توفیقات دولت، نگاه تیزبین و ضدفساد داشته باشند و با نقد و نظر، به دولت کمک کنند. اشتباهی که دولت احمدینژاد کرد، اختیار رسانههایی چون خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران را به دست افراد ایدئولوژیک قرار داد و با این کار، دو رسانه پُرقدرت را از مدار اثربخشی خارج کرد.
مشورت من به کسانی که سیاستهای بخش رسانهای دولت ابراهیم رئیسی را تنظیم میکنند، آن است که اشتباه دولت نهم را تکرار نکنند. به رسانهها نگاه پروپاگاندایی و بلندگوی تبلیغاتی نداشته باشند. افراد متعهد و خودی را فقط در مناصب سیاستگذاری بگمارند و اجازه دهند رسانه به دست حرفهایها اداره شود. از محدودسازی مخالفان اجتناب کنند و دست حمایت بر رسانههای منتقد داشته باشند. برای بازگرداندن مرجعیت خبری از خارج به رسانههای داخلی، مخصوصا رسانه ملی، برنامه مشخص بدهند. از نفوذ خود برای اصلاح خبرگزاری صداوسیما و برگرداندن آن به مدار حرفهای استفاده کنند. به روزنامهنگاری تحقیقی بها دهند و اثر عمیق آن را بر کاهش فساد در کشور ببینند.
بعد از جنگ، در اوایل دهه 70 که رسانهها جانی تازه گرفتند، یک تیم حرفهای که فرد شاخص آن زندهیاد حسین قندی بود، راهاندازی رسانههای جدید را عهدهدار میشد. استاد قندی، روزنامهنگاری حرفهای بود. او در تأسیس روزنامههای جامجم و انتخاب، کارکرد حرفهای یک رسانه اصولگرا را به نمایش گذاشت. اگر در دولت رئیسی، رسانههای بزرگی مانند خبرگزاریهای فارس، تسنیم و مهر، روزنامههای کیهان، رسالت، جوان، همشهری، جامجم و البته رسانه ملی، از عملکرد جناحی فاصله بگیرند و حرفهای عمل کنند، موفقیت و کارآمدی دولت را تضمین خواهند کرد.
افراد حرفهای مثل استاد قندی، چه میکردند که افراد ایدئولوژیک نمیتوانند بکنند؟ و این چگونه به دولت کمک میکند؟ پاسخ ساده است؛ روزنامهنگار حرفهای، وظیفه خود را روایت تا حد ممکن دقیق، منصفانه، متوازن و بیطرفانه واقعیت میداند و به آن عمل میکند. افراد ایدئولوژیک، برعکس اخبار را آنگونه که دوست دارند اتفاق بیفتد، روایت میکنند. به همین دلیل گرفتار باتلاق خودساختهای میشوند که مسئولان امر را از واقعیت دور و توهمات را جایگزین آن میکند.
نکته آخر مسئله رسانههای خارج از کشور است. پیشنهاد میکنم، دولت رویکرد شکستخورده گذشته را کنار بگذارد و به سمت تعامل برود. من معتقدم با رشد فناوریهای ارتباطی، امکان خاموش و محدودسازی رسانههای بیرونی وجود ندارد. نادیدهگرفتن و دشمنانگاشتن آنها هم تاکنون فایدهای در بر نداشته، بنابراین سیاست تعامل مؤثر با این رسانهها سودمند خواهد بود. پیشنهاد میکنم برای رسانههای بیرونی امکان فعالیت در داخل و اجازه تأسیس دفتر نمایندگی در تهران داده شود. دیپلماسی رسانهای و استفاده از توان رسانههای بزرگ بینالمللی، گشایشهای بزرگی برای دولت سیزدهم به ارمغان میآورد.
دنیا عوض شده است. دوره بستن و سدکردن و برخورد با رسانه به سر آمده و تکرار آن جز خسارت، چیز دیگری نصیب دولت و ملت نخواهد کرد. دولت اگر در چنبره تندروها گرفتار شود و با تئوری توطئه، همه را از خود براند، سرنوشتی بهتر از دولت نهم و دهم نخواهد داشت. رویکرد رسانهای دولت جدید، پاشنهآشیل آن است. اگر درک کافی از تحولات بزرگ در فناوریهای ارتباطی حاصل شده باشد، شاهد طرحی نو در مناسبات رسانهای خواهیم بود، اما اگر در بر همان پاشنه بچرخد و نگاه حذفی حاکم باشد، سلسله شکستها و توسعه تنشهای فرساینده عصر یکدستی، بعد از ماهعسل شش، هفتماهه به بار خواهد نشست. من امیدوار به نگاهی نو به رسانه در دولت جدید هستم.
***قادر باستانی- پژوهشگر ارتباطات و رسانه
منبع: روزنامه شرق