گزارش هفته؛

بررسی تفاوت های اقتباس،برداشت آزاد و کپی برداری به لحاظ هنری!

|
۱۴۰۰/۱۲/۱۲
|
۰۶:۲۹:۳۲
| کد خبر: ۱۳۰۳۲۴۸
بررسی تفاوت های اقتباس،برداشت آزاد و کپی برداری به لحاظ هنری!
بحث اقتباس، برداشت آزاد و کپی برداری موضوعاتی است که همیشه آثار مختلف نمایشی را به حاشیه می برد. در این گزارش تفاوت میان آن ها را به لحاظ هنری با نویسندگان و کارشناسان این حوزه به طور اختصاصی بررسی کرده ایم که گزارش آن را در ذیل می خوانید.

به گزارش سرویس فرهنگ وهنر برنا؛ در نگارش بسیاری از مجموعه های نمایشی در سال های اخیر شاهد رگه هایی از آثار ضعیف و قوی داخلی و خارجی بوده ایم، گاهی در سینما فیلمسازان به نسخه های فیلم فارسی مراجعه می کردند و گاهی دیده می شد که سریال ها کپی برداری نعل به نعل از آثار دیگر تلویزیون های دنیا هستند که در این میان برخی به اشتباه از عناوینی مانند اقتباس یا برداشت آزاد نام می بردند که طبیعتا تعریف اقتباس با آنچه می دیدیم متفاوت بود. در گزارشی موضوع اقتباس، برداشت و احیانا کپی برداری را در گفت و گو با مطلعین این حوزه بررسی کردیم تا به چند و چون این اتفاق مهم در صنعت ادبیات نمایشی دست پیدا کنیم.

سعید جلالی: اقتباس باید دقیق و هوشمندانه صورت بگیرد!

سعید جلالی، نویسنده سینما و تلویزیون که در کارنامه هنری‌اش "دلنوازان"،"خوش نشین ها"، "آوای باران"،"عاشقانه"،" گیسو"، و... را دارد در پاسخ به این پرسش که اقتباس، کپی برداری و برداشت آزاد در نگارش فیلمنامه چه تفاوتی با هم دارند گفت: کپی برداری یعنی برداشت نعل به نعل بدون هیچ تغییری در روند قصه و شخصیت پردازی‌ها و همه آن چیزی که در اثر اصلی وجود دارد را کاملا بدون آن که تغییری ایجاد کرده باشی را برداشت می کنید اما چیزی که در برداشت آزاد اتفاق می افتد این است که با نگاهی جدید به آن قصه، آن را دوباره می‌نویسی درواقع شما قصه خودت را داری و فقط روحی از قصه دیگر را برداشته ای به طور مثال هملت و یا یک نگاهی جدید از آن را برداشت می‌کنی و به شکل کاملا مستقل در قصه خود از آن استفاده می‌کنی که در این روش روند قصه، شخصیت پردازی ها و... کاملا می تواند متفاوت از نمونه اصلی باشد اما نکته اصلی که در قصه اصلی به آن پرداخته شده میتواند در قصه حضور داشته باشد.

جلالی با مثالی ادامه داد : مثالی می‌زنم برای مفهوم بودن مسئله اگر موضوع انتقام است شما می‌توانید آن طور که در هملت به انتقام نگاه شده نگاه کنید و آن را با توجه به این نگاه وارد قصه ی مختص به خود کنید. اما روند و اتفاقات قصه کاملا مختص به نویسنده است.

سعید جلالی در رابطه با این سوال که آیا در زمینه کپی‌برداری قانونی هم وجود دارد گفت: در ایران متاسفانه قانون کپی رایت نداریم. بارها افرادی بودند که تلاش کرده‌اند برای جا انداختن این موضوع اما متأسفانه هیچ اتفاقی نیفتاده است و این قانون همچنان در ایران در هیچ زمینه ای وجود ندارد و هرکس از هر اثری که می‌خواهد استفاده می‌کند و به راحتی هم آن را پخش می‌کند.

وی گفت: اما در باب نوشتن و آثاری که مکتوب هستند اگر طرحی که دارید را در خانه سینما و این‌چنین جاهایی ثبت کرده باشید زمانی که از اثر شما سوءاستفاده شود شما می‌توانید مدعی شوید و بگوئید نمونه ثبت شده‌اش را هم دارید و بعد از آن برای اثبات شورایی تشکیل می‌شود و اگر واقعا شباهت‌های زیادی باهم داشته باشد آن زمان خسارتش را به شما می‌پردازند. اما عموما این اتفاقات نمی‌افتد چون خیلی از آدم‌ها طرح‌هایشان را ثبت نمی‌کنند.

این نویسنده ادامه داد: در خصوص رمان هم باید از صاحب اثر یک رضایت نامه مکتوب بابت استفاده از رمانش برای تبدیل کردن آن به یک اثر تصویری دریافت کنید در این زمینه هم اگر صاحب کتاب و یا رمانی ادعا کند که این اثر نعل به نعل از روی کتاب من ساخته شده و از من اجازه ای گرفته نشده می‌تواند شکایت کند و خسارت بگیرد اما راه‌های دور زدن قانون بسیار زیاد است.

سعید جلالی در جواب این سوال که در بحث اقتباس به عنوان یک اتفاق ادبی و هنری کار نویسنده سخت‌تر است یا اگر سوژه و قصه مختص به خودش باشد گفت: اقتباس این گونه است که کاملا معرفی می‌شود که این اثر از یک اثر دیگر اقتباس شده و وفادار است به اثر اصلی اما برای جذابیت های بیشتر کمی آن را تغییر می دهد.در اقتباس می تواند کار هم سخت باشد هم آسان، آسان از این بابت که چون شخصیت و قصه را آماده دارید و درواقع پیرامون آن یک تغییراتی را اعمال می کنید انگار که یک طرح از پیش نوشته شده دارید اما زمانی که طرح و قصه مختص به خود است تمام شخصیت ها و نوع پردازش اتفاقات و... باید نو باشد و از ذهن نویسنده بیاید بنا براین کار سخت تر است.

او در پایان اظهار داشت: البته اقتباس خطری دارد که اگر به درستی آن را انجام ندهید انگشت اتهام به سمت سازنده اثر اقتباسی می زنند و می گویند با نگاه به اثری که موفق بوده اثری ساخته شده که پایین تر از سطح انتظار بوده است و این می‌تواند  برای تیم سازنده به شدت ضربه زننده باشد. بنابراین اگر قرار است اقتباس صورت بگیرد باید بسیار دقیق و هوشمندانه باشد که حداقل در سطح اثر اصلی باشد.

رویا غفاری: نویسنده باید حتما در وهله اول ایده و طرحش را ثبت کند!

رویا غفاری، نویسنده سینما و تلویزیون که در کارنامه هنری‌اش سریال یادآوری و... را دارد، در پاسخ به این پرسش که اقتباس، کپی‌برداری و برداشت آزاد در نگارش فیلمنامه چه تفاوتی باهم دارند؟ به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: این مسئله دو مدل مشخص دارد؛ یک کپی نعل به نعل است که یعنی شما رمانی را می‌خوانید و آن رمان را برای فیلم آماده می‌کنید و در واقع قالب و مدیوم آن را تغییر می‌دهید و به قالب فیلم‌نامه تبدلیش می‌کنید. برداشت آزاد هم یعنی فیلم‌نامه را می‌خوانیم و داستان را حفظ می‌کنیم ولی می‌توان شخصیت‌ها را تغییر داد، بعضا می‌توان نقشی را پر رنگ کرد و یا بر عکس. این دو شکل مشخص است ولی وقتی وارد مضامین مستند می‌شویم به‌طور مثال یک خبر در روزنامه می‌خوانیم، اینجا دیگر دست نویسنده باز است و بستگی دارد نویسنده چقدر خود را به وفاداری از اثری که مورد اقتباس قرار گرفته ملزم بداند.

غفاری در رابطه با این سوال که آیا در زمینه کپی برداری قانونی هم وجود دارد؟ گفت: زمانی که طرح و ایده در بانک فیلم‌نامه ثبت نشود مشکلاتی به وجود می‌آید و بارها هم این مسائل پیش آمده که شخصی ایده‌ای داشته و به صورت شفاهی در جمعی دوستانه مطرح کرده و این ایده پخش شده و در نهایت شما نمی‌توانید ثابت کنید ایده متعلق به شماست مگر اینکه ثبت شده باشد. البته در این صورت هم باز این احتمال وجود دارد که ایده برداشته و استفاده شود اما حداقل راهی برای پیگیری قانونی دارید.  همیشه باید قبل از اینکه کسی کار شما را بخواند آن را ثبت کنید تا بعد بتوانید روی آن ادعایی داشته باشید.

این فیلم‌نامه‌نویس در خصوص این سوال که آیا کپی برداری به لحاظ هنری کار اشتباهی است؟ اظهار داشت: اینکه از آثار دیگران الهام می‌گیریم اتفاقی طبیعی است. ممکن است در یک گالری یک تابلوی نقاشی ببینید و از آن الهام بگیرید و در کار خود ارجاع بدهید. در آثار سینمایی هم می‌بینیم به طور مستقیم در قاب‌بندی‌های خود به برخی آثار نقاشی ارجاع داده می‌شود. بخشی از این ماجرا طبیعی است و حتی ممکن است ناخودآگاه اتفاق بیفتد اما اگر آگاهانه اتفاق می‌افتد از نظر اخلاق حرفه‌ای ایجاب می‌کند از کسی که ایده اصلی از او است اجازه بگیریم. یا نام او در تیتراژ بیاید، نباید اگر چیزی را از کسی یا جایی الهام گرفته‌ایم واهمه داشته باشیم که از آن اسم ببریم. در تاریخ هنر همیشه این مسئله وجود داشته و هنرمندان از آثار هم الهام گرفتند، این مسئله که هنرمند آن را پنهان می‌کند از نظر اخلاقی کار خوبی نیست.

این نویسنده در جواب این سوال که در بحث اقتباس به عنوان یک اتفاق ادبی و هنری کار نویسنده سخت‌تر است یا اگر سوژه و قصه مختص به خودش باشد؟ گفت: اینکه سوژه و قصه مختص به خود شخص باشد سخت‌تر است چون وقتی ایده‌ای را از ابتدا شروع می‌کنید انگار از تاریکی مطلق آغاز کرده‌اید و آن چیزی را که وجود ندارد باید ریزه ریزه خود نویسنده به وجود بیاورد، طبیعتا این کار بیشتری می‌برد. البته من به این مسائل به صورت خط کشی شده نگاه نمی‌کنم چون گاهی کسی ایده‌ای چند خطی دارد ولی خود او قدرت پردازش این ایده را ندارد و این پردازش مهم است، به طور مثال شاید من ایده نقاشی داشته باشم ولی فقط یک نقاش می‌تواند این ایده را روی بوم‌ پیاده کند. در مورد متن هم همین‌طور است گاهی ایده‌ای یک خطی است و کسی که به ایده می‌پردازد نمی‌تواند به آن عمق و جزئیات بدهد و نمی‌تواند آن را به داستان بلندی تبدیل کند.

علی خودسیانی: در فیلم قهرمان هیچ اسمی از خانم آزاده مسیح‌زاده نیامده است/ من به عنوان استاد حق ندارم چیزی که دانشجویم نوشته را به زور یا تهدید از او بگیرم!

علی خودسیانی، نویسنده و نمایشنامه‌نویس که در کارنامه هنری‌اش آثاری چون فیلمنامه «مرز خوشبختی»، «هیئت مدیره»، «همچون سرو» و ... را دارد در پاسخ به این پرسش که اقتباس، کپی‌برداری و برداشت آزاد در نگارش فیلمنامه چه تفاوتی با هم دارند؟ معتقد است: وقتی مضمون یک اثر را برداشت و تبدیلش می‌کنیم به یک اثر دیگر، با شخصیت‌های دیگر و فقط مضمون از اثر اصلی است به آن برداشت آزاد می‌گوئیم؛ به‌طور مثال سریال زخم کاری برداشتی آزاد از مکبث شکسپیر بود که آن را به شکل امروزی‌تری تبدیل کردند.

وی ادامه می‌دهد: هر فیلمنامه‌ای عناصری دارد که تشکیل دهنده کلیت آن است. اصلی‌ترین عناصر آن شخصیت، قصه و پیرنگ است زمانی که تمام این عناصر را نعل به نعل از یک اثر دیگر برداریم به آن کپی برداری نعل به نعل گفته می‌شود و تنها فقط قالب آن را تغییر دادیم به طور مثال انگار که یک خورشت آماده و خوشمزه را فقط از قابلمه داخل یک ظرف انتقال بدهیم در مباحث هنری هم همین‌طور است، از قالب مستند تبدیل به قالب داستانی می‌شود.

خودسیانی افزود: من به عنوان کسی که سال‌هاست فعالیت حرفه‌ای انجام می‌دهم و تدریس می‌کنم، در کلاس‌های فیلمنامه نویسی به دانشجویان یک موقعیت می‌دهم و آن‌ها می‌روند برای آن قصه می‌نویسند. اینجا من تنها کاری که یک استاد می‌کند را انجام داده‌ام و حق ندارم چیزی که دانشجویم نوشته و روی آن تحقیقات انجام داده را به زور یا تهدید از او بگیرم و بگویم این داستان را به من واگذار کند. زمانی که کسی می‌خواهد طرحش را واگذار کند به سازمان صدا و سیما اولین چیزی که می‌گیرند تعهد نامه است که کلیه حقوق معنوی و مادی این اثر را در ازای پولی که می‌گیریم به صدا و سیما واگذار می کنیم اما حقوق معنوی هیچ اثر هنری قابل واگذاری نیست حتی اگر خود هنرمندش بخواهد. خانم مسیح زاده هم حق ندارد اثری که خودش ساخته را به کسی واگذار کند.

این نویسنده ادامه داد: سریال زخم کاری هم همینطور؛ نویسنده رمان امتیاز ساخت فیلم آن را واگذار کرد و کارگردان و تهیه‌کننده هم وظیفه‌شان است اعلام کنند این فیلم براساس این رمان است. زمانی هم که کارگردان اجازه نمی‌گیرد، وقتی اسم صاحب اثر اصلی را در تیتراژ بزند حق مطلب ادا شده و او را در کار سهیم کرده‌اند. اما در فیلم قهرمان هیچ اسمی از خانم آزاده مسیح‌زاده ندیدم و خلاصه مستند هم منطبق بر کلیت فیلم است. من فیلم مستند را ندیدم اما خلاصه آن را خواندم خلاص‌ ای که قبل از فیلم قهرمان در سال 97 در روزنامه منتشر شده بود و جایزه‌ای هم گرفت و خانم مسیح‌زاده بعد از دریافت جایزه مانع حضور فیلمش در جشنواره‌های خارجی شد و در واقع حقوق معنوی آن را به آقای فرهادی واگذار کرد.

علی خودسیانی در رابطه با این سوال که آیا در زمینه کپی برداری قانونی هم وجود دارد؟ گفت: در خانه سینما یک شورای داوری داریم که وقتی فیلم‌تان ساخته شده یا طرحش نوشته شده با یک هزینه کم آن را ثبت می‌کنید و بعدها اگر کارگردانی فیلمی ساخت که تشابه داشت می‌توانید در این خصوص ادعا کنید. البته این مهم است که چه کسی شاکی باشد و چه کسی متشاکی! به طور مثال حتی چندسال قبل باز هم در رابطه با یکی از فیلم‌های اصغر فرهادی این اتفاق افتاده بود و شخص مدعی و شاکی می‌گفت من این طرحم را در حضور یک تهیه کننده به اصغر فرهادی دادم تا آن را بخواند اما بعدها در دادگاه حتی آن تهیه‌کننده که شاهد چنین چیزی بود هم شهادت نداد و خود اصغر فرهادی هم در شورای داوری شرکت نکرد و در نهایت یک اختلاف جزیی پیدا کردند و پرونده را بستند.

او در این باره که آیا کپی برداری به لحاظ هنری کار اشتباهی است یا خیر؟ گفت: در این بحث اگر بین هر دو طرف قراردادی بسته شود و با رضایت قلبی صاحب اصلی اثر باشد کاری درست و اصولی است در غیر این صورت اسمش جعل عنوان و دزدی است.

این نویسنده در خصوص این‌که آیا در بحث اقتباس به عنوان یک اتفاق ادبی و هنری کار نویسنده سخت‌تر است یا اگر سوژه و قصه برای خود شخص باشد؟ گفت:به نظر من تفاوتی ندارد چون وقتی از یک اثری اقتباس می‌کنید یک مضمونی دارید و برای آن قصه می‌نویسید، شخصیت پردازی می‌کنید و یا یک قصه‌ای دارید فاقد مضمون و شبیه به یک اثر دیگری است و در اینجا اثر خود را کمی نزدیک‌تر می‌کنید به آن یکی اثر و در نهایت اعلام می‌کنید این اثر اقتباسی از یک کتاب رمان و یا فیلم است اما اسم نیاوردن از اثر اصلی نهایت بی‌فرهنگی می‌تواند باشد.

او در پایان گفت: در خصوص این حاشیه‌ها می‌خواهم بگویم آقای اصغر فرهادی بسیار کارگردان باهوش و خوبی است و این اسکاری که گرفتند چیز کمی نیست. من برای او و شاگردانی که تربیت می‌کند آرزوی موفقیت و درخشیدن دارم اما این چنین مسائل باعث می‌شود اعتماد نسل جوانی که پا در این حوزه گذاشته‌اند سلب شود و با ترس و لرز طرحی که نوشته است را برای دیگری بازگو کند و مانع مشورت گرفتن او از افراد باتجربه‌تر می‌شود. در نهایت خواهش دارم کمی این اخلاق خودمحور بینی را کنار بگذاریم و برای دیگران آرزوی موفقیت کنیم و خوشحالی و موفقیت آن‌ها باعث افتخارمان باشد. مگر ما که به جایی رسیده‌ایم یادی از اساتیدمان می‌کنیم که حالا انتظار داشته باشیم؟ یک مثال است که می‌گوید دیگران کاشتند ما خوردیم حالا ما می‌کاریم دیگران بردارند.

انتهای پیام//

نظر شما