به گزارش گروه فرهنگ وهنر برنا؛ نشست «جایگاه زنان در آینده ادبیات ایران» یکشنبه (۲۲ آبانماه ۱۴۰۱) با حضور فریبا یوسفی؛ شاعر، وجیهه سامانی؛ نویسنده و دبیر علمی پانزدهمین جشنواره ادبی جلال آل احمد و آناهیتا آروان (بهصورت برخط) در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
نگاه فرازمانی، آینده روشن شعر زنان را رقم میزند
در ابتدای این نشست، فریبا یوسفی درباره جایگاه زنان شاعر در ادبیات ایران بیان کرد: اگر بخواهم درباره شعر زنان و جایگاهشان در آینده ادبیات ایران صحبت کنم، ابتدا نگاهم را به چند بخش که معطوف به زن و نگاه به آینده است، تقسیم میکنم. وقتی درباره جایگاه صحبت میکنیم، این جایگاه میتواند منحصر به یک نگاه محدود و صرفا محدود به موقعیت جغرافیایی شود. کسی که یک کار هنری انجام میدهد و بهطور خاص در زمینه شعر فعالیت میکند، ممکن است سرودههایش در حیطه محدود شهر، کشور و حتی جهان مطرح شود. بنابراین وقتی درباره جایگاه صحبت میکنیم، چند محدوده در ذهنمان نقش میبندد.
وی افزود: بهنظرم ادبیات یا شعر و بهطور کلی هنر، نمیتواند منحصر به وضعیت جغرافیایی باشد، بهویژه اینکه رتبه و ارزش یک کار هنری با ذات آن هنر مشخص میشود و تعریفی فراتر از ابعاد جغرافیایی پیدا میکند و بیشتر به ارزش و سطح هنری آن اثر توجه میشود. بنابراین وقتی بخواهیم درباره جایگاه شعر در آینده صحبت کنیم، بیش از اینکه به وضعیت جغرافیایی این موضوع توجه داشته باشیم، باید به وضعیت هنری، ارزش هنری آن اثر و اثرگذاری آن بر جامعه که چه گسترهای را دربرمیگیرد، توجه کنیم.
این شاعر گفت: امروزه عوامل مختلفی موثر هستند تا جایگاه یک اثر هنری مشخص شود. یک بخش آن به تولید آثار هنری در گذشته برمیگردد که بیشتر معطوف به ارزش ذاتی آن هنر است و امروزه ارزش ذاتی آثار تحتتاثیر عوامل دیگر تغییر کرده است. جایگاه و رتبه یک اثر هنری علاوه بر ارزش هنریاش تحتتاثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و حتی تجاری تعیین میشود.
یوسفی درباره پیشینه تاریخی شعر زنان در ادبیات ایران نیز اظهار کرد: زنان بخش قابلتوجهی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و نقش آنها در شعر را میتوان از دو دیدگاه متفاوت بررسی کرد. دیدگاه اول این است که درباره زنان چه آثاری آفریده شده و دیدگاه دوم درباره آفرینش شعر توسط زنان است. بخش قابلتوجهی از ادبیات کهن و گذشته ما، محتوای خود را از عاشقانههایی که درباره زنان سروده شده میگیرد؛ یعنی نقش معشوق بودن زن در یک شعر، بخش قابلتوجهی از ادبیات گذشته ما را با خودش به همراه دارد.
وی ادامه داد: در دیدگاه دوم که درباره آفرینش شعر توسط زنان است، ما بیشتر به نقش شاعر بودن یک زن توجه داریم. اگر مقایسهای از گذشته تا امروز درباره شعر زنان داشته باشیم، متوجه میشویم که شعر زنان، گذشته کمرنگتری نسبت به عصر امروز داشته است. یعنی زنان در شعر و ادبیات کهن فارسی انگشتشمار بودند. کتاب «تاریخ شعر زنان» که توسط دکتر روحانگیز کراچی به رشته تحریر درآمده، طی مقایسهای دقیق در جلد اول کتاب، حضور و تعداد زنان در عرصه شعر از قرن چهارم تا قرن هشتم را بررسی کرده و جالب است بدانید که تعداد زنان در این بازه زمانی ۴۰۰ شاعر زن در برابر هشت هزار مرد شاعر بوده و این آمار به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن دوران بوده است.
این شاعر همچنین گفت: حضور و تعداد اندک زنان در نوع آثار ادبی هم وجود داشته است؛ یعنی انواع آثار ادبی شعر حماسی، تعلیمی و عرفانی و تغزلی در گذشته مختص شاعران مرد بوده و تعداد شاعران زن نسبت به شاعران مرد در زمینه تولید آثار ادبی شعر بسیار کم بوده است. درباره تعداد شاعران زن در کتاب «تاریخ شعر زنان» اثر دکتر کراچی آمده که در محدوده زمانی قرن سوم تا پنجم فقط سه شاعر زن داشتهایم. در قرن ششم تا هفتم ۱۶ شاعر زن، در قرن هشتم هشت شاعر، در قرن نهم ۱۷ شاعر، در قرن دهم ۲۵ شاعر و در قرن یازده نیز ۲۵ شاعر زن داشتیم که شیب ملایمی از حضور زنان در عرصه ادبیات شعر کهن را بازگو میکند. در واقع این آمار نشان میدهد که در گذشته تعداد کمی از شاعران در این حوزه فعالیت میکردند.
وی در پایان بیان کرد: باتوجه به پیشرفت تکنولوژی، اگر زنان جامعه ما بخواهند در آینده ادبیات ایران موفق و مطرح باشند، باید با واقعیت مجازی توسعه یافته، روبهرو شوند و ترکیبی از زندگی واقعی و مجازی را تجربه کنند. در واقع نگاه فرازمانی، فارغ از محدودیتهای روز، آینده روشن شعر زنان را رقم خواهد زد.
سال ۱۳۴۸ مطلعی برای ورود جدی زنان به عرصه نویسندگی بود
دیگر سخنران این نشست، وجیهه سامانی؛ داستاننویس و دبیر علمی پانزدهمین جشنواره ادبی جلال آل احمد، درباره جایگاه زنان در آینده ادبیات داستانی ایران، گفت: ما وقتی در مورد آینده صحبت میکنیم، باید با نگاه به گذشته حرف بزنیم و جایگاه گذشته و حال را بدانیم و بعد به آینده توجه کنیم که به کجا خواهیم رسید. در نقطهای که ایستادهایم آینده روشن است، اما زنان نویسنده ما در عرصه داستاننویسی باید بیشتر خود را به علم روز، دانش، آگاهی، تحقیق و تکنیک مجهز کنند تا بتوانند در آینده ادبیات ایران مطرح و موفق باشند.
وی افزود: امروزه زنان نویسنده سهم قابلتوجهی در ادبیات ایران دارند. ورود زنان نویسنده به این حیطه دو پیام کلی دارد؛ یک پیوند کلی با ادب و فرهنگ است که مدعی هستیم زنان ما جزو نویسندگان و هنرمندان جامعه هستند و هرچه این دامنه گستردهتر باشد، جامعه فعالتر و پویاتر خواهد بود، ولی یک نشانه و گزاره مهمتری وجود دارد که از فرهنگ بیرون میآید و نشاندهنده تحولات بنیادین در عرصههای دیگر مانند اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است.
سامانی تصریح کرد: ما مجبوریم به گذشته خود نگاه کنیم که از چه مسیری عبور کردهایم. حدود ۱۰۰ سالی میشود که نویسندگی و داستاننویسی به شکل مدرن وارد ایران شده است. در اوایل این تاریخ صدساله ما هیچ نویسنده مطرحی را به شکل امروز نداریم. این زمان میگذرد تا دورهای که سیمین دانشور در عرصه نویسندگی ظهور و بروز پیدا میکند که آثار چندان درخوری نداشت که بتواند جریانساز و در جامعه مطرح باشد. منتقدان جدی ادبیات میگویند سال ۱۳۴۸ مطلعی برای ورود جدی زنان به عرصه نویسندگی بوده است. تا قبل از این دوران اگر اثری هم خلق میشد، اسیر کلیشههای جنسیتی مردانه بود و بهنظر برخی کارها بسیار سطحی بوده است.
این نویسنده در ادامه گفت: کاراکتر زنان در آثار مردان نویسنده نیز قابل بررسی است. وقتی به آثاری چون «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی که برای همگان شناخته شده است نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که شخصیت زن در اینگونه آثار شخصیت مفلوک، بیسواد، سرخورده، بدون فهم و آگاهی، فقیر و فاقد جهانبینی و ایدئولوژی است و در فراز داستان زنان اثرگذاری دیده نمیشود.
دبیر علمی پانزدهمین جشنواره ادبی جلال آل احمد با بیان اینکه شاید اگر یک نویسنده مرد کاراکتر اثرگذار از زن را در قالب داستان خود مطرح میکرد، مسئله اثرگذاری زنان متفکر در جامعه زودتر مطرح میشد، افزود: در گذشته زنان در یک جامعه به شدت مردسالار میزیستهاند و در یک برهوت سخت زنستیز مردسالاری قرار داشتند و در هیچ عرصهای امکان حضور نداشتند. طبق آمار ثبت شده در تاریخ، حضور زنان دانشجو در آن سالها زیر ۱۰ درصد بود که این رقم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به بالای ۶۰ درصد رسیده که جای تأمل دارد که تعداد زنان نویسنده از عدد ۱۱ نفر در آن سالها به ۲۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۶ رسیده است. میتوانیم بگوییم ادبیات قوی منسجم در ادبیات ایران در دهه هشتاد توسط زنان نویسنده خلق شد و به سمت سال ۱۳۹۰ هدایت شد.
جنسیت چیزی است که در جامعه و با فرهنگ ساخته میشود
آناهیتا آروان نیز که بهصورت برخط در این نشست حضور داشت، ضمن تائید نظرات سخنرانان حاضر در این نشست در زمینه تاریخچه ادبیات داستانی و جایگاه زنان در این تاریخچه، بیان کرد: اگر میخواهیم آینده را ببینیم، ابتدا باید بفهمیم که این مسیر در گذشته از کجا شروع شده و اکنون کجا قرار گرفتهایم تا بعد ببینیم چه تصویری از آینده خواهیم داشت.
وی افزود: در سال ۱۹۸۵ در بررسی آثار موزه هنرهای معاصر نیویورک به این نتیجه رسیدند که از هر ۶۹ اثر به نمایش گذاشته شده، فقط ۱۳ اثر متعلق به زنان است، این یعنی اینکه این موضوع فقط به حوزه ادبیات داستانی محدود نیست و در همه عرصههای هنر صدق میکند. مسأله این است که بدانیم این مباحث از کجا شروع شده، به کجا رسیده، ما در حال حاضر در کجا قرار داریم و فکر میکنیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این زمینه هیچ تصویر روشن و قطعی نمیتوان ارائه داد. مثل این است که ما را در برابر یک پرده بسیار عریض و طویل از گذشته تا امروز قرار دهند؛ نمیتوانیم یک تصویر و نمای کلی از پرده ای که در برابر ما است، ارائه دهیم.
این داستاننویس بیان کرد: بحث در این زمینه بسیار قدیمیتر از چیزی است که برخی تصور میکنند؛ یعنی از سال ۱۷۹۲ شروع شده و در دوره های بعدی تاریخ ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۹۷۱ مقاله مشهور «چرا هنرمند بزرگ زن وجود ندارد؟» نوشته شد. میخواهم بگویم جایی که ما اکنون در آن قرار گرفتهایم و درباره آن صحبت میکنیم، جدا از مسائل جهانی درباره در این زمینه نیست.
وی ادامه داد: بسیاری از منتقدان و نظریهپردازان جنس را از جنسیت جدا میدانند. جنس چیزی است که به لحاظ بیولوژیکی با آن به دنیا میآییم، ولی جنسیت آن چیزی است که در جامعه و با فرهنگ ساخته میشود. یادمان باشد در دورههایی از تاریخ دنیا و کشور ما، تمامی هنرمندان ازجمله داستاننویسان زن از تمام آثار خود آگاهانه جنسیتزدایی میکردند، برای اینکه فقط بتوانند در بازار رقابت مردانه حضور داشته باشند. آثار این هنرمندان، داستاننویسان و شاعران، نه نشاندهنده تاریخ است که زن در آن زندگی کرده و نه کوچکترین نشانی از یک اثر زنساخته در آن وجود دارد. بنابراین وقتی درباره زن در یک هنر و عرصه ادبیات داستانی صحبت میکنیم، هم درباره آثاری که زنان خلق کردند، هم درباره آثاری که مردان خلق کردند ولی کاراکتر آن زن است و هم در مورد آثاری که زن در آنها وجود دارد، بسیاری از نظریهپردازان نگاه زنانه را منع میکنند. حتی در ایران و بین زنان معاصر خودمان بسیاری از داستاننویسان این تلقی را قبول ندارند که ما مثلا نقاش زن یا داستاننویس زن داریم. آنها معتقدند که ما داستاننویس به معنای داستاننویس داریم که این داستاننویس میتواند زن یا مرد باشد.
آروان همچنین درباره کیفیت آثار زنان در یک سیر تاریخی افزود: اگر خاطرات تاجالسلطنه که در سال ۱۳۰۳ نوشته شد (که آنهم فقط بهعنوان اثری که یک زن نوشته مهم بوده، چون یک اثر تاریخی و خودنوشت است) را فاکتور بگیریم، تا سال ۱۳۱۰ اثر قابلتوجهی نداریم. تا سال ۱۳۴۸ که «سووشون» نوشته شد. تمام این دههها را که بررسی کنیم، یک سری آثار مانند «سووشون» به نقطه عطف تبدیل شدند، چون تحولات آن دوران را از نگاه یک زن روایت میکند.
این داستاننویس در پایان گفت: در سالهای اخیر با رشد حیرتآور زنان نویسنده در ایران مواجه بودهایم. بهعنوان مثال در رمان زویا پیرزاد، شخصیت زن، خانهدار است. ولی آنقدر در بطن داستان شخصیتش پررنگ میشود که در ادبیات داستانی بعد از آن بسیاری از زنان نویسنده در حوزه ادبیات داستانی، این شخصیت را بازتولید کردند.
سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که میخوانیم» از ۲۱ آبانماه آغاز شده و تا ۲۷ آبانماه ۱۴۰۱ ادامه دارد.
انتهای پیام/