به گزارش خبرگزاری برنا، محمود محمدی عراقی نوشت: صحنه ای بسیار زیبا و روحانی را روز عرفه در خیابان دانشگاه دیدم.عصر روز عرفه در این اندیشه بودم کجا بروم برای شرکت در اجتماعات نورانی مردمی. به یاد روزهای شیرینی افتادم که در آغازین سالهای دهه ۷۰ افتخار خدمت در دانشگاه تهران را داشتم
نمیدانم چرا دلم سخت هوای آن روزهای پر از شور و نشاط را کرده بود، دورانی که مسجد دانشگاه تهران هم مرکز دین و معنویت بود و هم مرکز سیاست. روزهایی که در انتخابات ریاست جمهوری نامزدها بلا استثناء به دعوت مسجد و دانشجویان فعال در تشکلهای سیاسی میآمدند و ضمن حضور در مسجد و جلسات پرشور دانشجویان به پرسشها و انتقادات تند و تیز اما بسیار مودبانه آنها که غالباً با شعارهای فریادگونه دوستانشان تایید میشد با صمیمیت و صبوری پاسخ میدادند.
روز عرفه امسال مانند آن سالها بیاختیار به سمت مسجد دانشگاه به راه افتادم زیرا اعتقاد داشته و دارم که حتی در مقایسه با مشاهد مشرفه محفل دعای جوانان دانشجو از بهترین مکانهایی است که میتوان خدا را با چشم دل دید و با او عاشقانه سخن گفت اما هدف از این نوشتار صحنه بسیار زیبایی بود که در کسر ثانیه در حاشیه خیابان مقابل دانشگاه دیدم که حیفم آمد با شما عزیزانی که صفحه خودتان را میبینید به اشتراک نگذارم .
ای کاش میتوانستم تصویری که در قاب قلبم از آن صحنه برای همیشه ثبت کردم به شما نشان دهم، همینطور که به سرعت از خیابان مقابل مسجد می گذشتم که خود را به دعای عرفه برسانم، ابتدا باید از قسمت خواهران عبور میکردم. جمع سرشار از روحانیت و معنویت دانشجویان از صحن و حیات مسجد گذشته و به خیابان کشیده شده بود، چه جمعهای پرصفا و شورانگیزی دیده میشد، بماند ...
اما همینکه داشتم به سمت ورودی برادران میرفتم یک لحظه چشمم به دختر و پسر جوانی افتاد که روی سکوی سنگی یا سیمانی یا روی جدول حاشیه خیابان کنار هم نشسته بودند و در حالی که یک دست آنها در دست دیگری بود با دست دیگر جزوه دعای عرفه را نگه داشته و با هم دعا میخواندند.
صورتشان را که شاید غرق در اشک بود ندیدم اما در همان یک لحظه دست دانشجوی دختر را دیدم که در دست پسر بود و با آستین بلند خوشرنگ آنچنان پوشیده بود که حتی مچ دختر دیده نمیشد.
در دل هزاران آفرین گفتم و خدای بزرگ را شکر و سپاس ، اما افسوس که حال روحانی آنها مانع شد که قدم پیش گذارم و با آنها به عنوان یک طلبه اظهار ارادت کنم و التماس دعا بگویم .شاید لازم نباشد بگویم که نحوه پوشش و حالت آنها بگونه ای بودکه مطلقاً احتمال رابطه غیر شرعی و غیر اخلاقی داده نمی شد.
در سی و پنجمین سالگرد حضرت امام روح خدا خمینی بزرگ (ره) با آن روح ملکوتی هزاران درود میفرستم که در ۶۰ سال قبل در همین ماه خرداد ۱۳۴۲ انقلابی را بنیان گذاشت که مقدمه تربیت و پرورش چنین جوانانی شد.
اما یک نکته برای توجه همه دلسوزان و برنامهریزان، مدیران فرهنگی و دانشگاهی،چه جایی بهتر و پاکتر و مقدستر از مساجد، حسینیهها، زیارتگاه ها، هیئتها و مجالس دعای عرفه و نمازهای جمعه و جماعت و سایر اماکن و محافل مذهبی مانند جشنهای قربان و غدیر برای آشنایی دختران و پسران جوان و پاک سیرت برای ازدواج و تشکیل خانواده .
دوستدار و عاشق همه جوانان ایرانی به خصوص دانشجویان
انتهای پیام/