به گزارش خبرگزاری برنا، فیلمساز با تلفیق اشیا قدیم و جدید در لباسهای شخصیت ها و در آکسسوار، سعی در نمایش بی زمانی داستان داشته است لکن وقایع و شخصیت ها تجسم امروزی دارند.می توان این انطباق را حاصل هدف وی برای نمایش سیر تحول و انقلاب در یک کشور جهان سومی دانست چنانکه خود در یادداشتش به آن اشاره کرده است.
فیلم، مردمانی را به تصویر می کشد که برای در امان ماندن از آسیب حکومت وقت، ترفندهای گوناگون بکار می بندند؛ خود را به خواب می زنند، دعواهای زرگری راه می اندازند ، فرار می کنند،رخت دریوزگان به تن می کنندیا به هیات عزاداران داغدار در می آیند. تا روزی که گذر قهرمان قصه با شمایل و ویژگیهای حسن کچل به سرزمین آنها می افتد،او با زنی زیبا که تجسم "چهل گیس" است و مرد حیله گر کچلی که تداعی گر همزاد اوست، برخورد می کند. او از سوی مادر بخاطر تنبلی و به قصد جستجوی کار، رانده شده ولی بطور ناخواسته وقایعی را رقم می زند که هم سرنوشت ساکنین سرزمین و هم خود او، دستخوش تحول می شود.
اشتهای سیری ناپذیر زمینی قهرمان قصه، موتور حرکت او دراین سیر و سلوک معنوی می گردد ولی درانتها، او نیز به ابزار سودجویی حکومت بدل می گردد .نابخردی او نسلی را به نیستی می کشاند و در برزخی که نسل گذشته و آینده به تدبیر او در آن گرفتار آمده، چند وجب خاک برای شخم زدن به او عطا می گردد.
نویسنده و کارگردان در مقام مدیر فیلمبرداری ، قوی عمل میکند و شاهد دکوپاژ و قابهای برجسته ای هستیم.این برجسته سازی در صداگذاری اما علیرغم کارکرد فانتزی که فیلمساز برای فضاسازی اثر به دنبال آنست، از قاب بیرون می زند.
بازی کاراکترهای اصلی ، فرم گروتسک دارد و در مورد کاراکترهای فرعی که عمدتا سیاهی لشگرند، ضعیف است.
"باز هم سیب داری؟" اثری تامل برانگیز و دیدنی است که در گروه هنرو تجربه اکران شده
است.