به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا روزنامه شرق در ادامه نوشت: یکی از آنها هم «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل، است که نهتنها ادعای مقاومت در برابر تروریسم دارد، بلکه تا آنجا جسارت پیدا کرده که میگوید کشورهای «میانهرو سنی» در نبرد با تروریسم در کنار ما هستند. او به این وسیله دستهای خود را از خون فلسطینیها شسته و تلاش میکند تا احساسات نظامهای سنی را تحریک کند. در همان حال، او به دنبال تحقق هدف بزرگتر خود برای تسویهحساب با ایران به بهانه یک دولت «شیعی» است. بعید نیست بهزودی او همبستگی خود را با تفکرات وهابی نیز اعلام کند تا بتواند اعتماد سعودیها را در نزاعی که هماکنون جریان دارد، جلب کند. آنچه گفته شد نه گمانهزنی و نه نتیجهگیری زودهنگام است؛ بلکه اطلاعاتی است که از درون خود اسرائیل بیرون میآید، بهطوریکه این مسئله نقل محافل سیاسی و رسانهای این رژیم شده است. این بر کسی پوشیده نیست که نتانیاهو در ماههای گذشته پیوسته از ملحقشدن اسرائیل به دولتهای «میانهرو عرب» برای مبارزه با تروریسم صحبت میکرد. او به این وسیله از «بلاهت» چنبرهزده بر فضای سیاسی و رسانهای مهمترین کشورهای عربی سوءاستفاده میکند، اما احساسات او نسبت به اهل سنت در برهه کنونی بیشتر برجسته شده است بهویژه از زمانی که یک ائتلاف اسلامی علیه تروریسم تشکیل شد یا بعد از آنکه تنشها بین عربستان سعودی و ایران بالا گرفت.
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» در ماه آخر میلادی نوشت دولتهای مهمی در بین اعراب احساس میکنند اسرائیل بخشی از راهحل است نه مشکل. مواضع آنها با ما درباره ایران و مسئله گروههای تروریستی یکی است. همچنین اغلب تحلیلهای اسرائیلی نیز نهتنها از همبستگی اسرائیل با کشورهای میانهرو عرب صحبت به میان میآورند، بلکه از مسئله پشتیبانی دولتهای سنی از اسرائیل در مقابله با ایران صحبت میکنند. نخستوزیر اسرائیل در سخنان اخیرش گفت اسرائیل سعی میکند پیوند مستحکمی بین دولتهای میانهرو در خاورمیانه برای مقابله با تروریسم و تداوم نفوذ ایران در منطقه به وجود آورد. پنجشنبه گذشته روزنامه «هاآرتص» از «یسراییل هارئیل»، فرمانده پیشین شهرکنشینان در کرانهباختری نقل کرد که گفته بود: «نزاع سنی- شیعی به نفع مصالح استراتژیک اسرائیل است». او میخواست به این وسیله به دیگران اثبات کند بیثباتی در خاورمیانه به دلیل اقدامات اسرائیل یا اشغال سرزمینهای فلسطینی توسط این رژیم نیست. «عوفر یسراییلی»، پژوهشگر روابط بینالمللی و سیاست خارجی در دانشگاه ارتش اسرائیل، از این هم فراتر رفت و در مقالهای گفت تحولات اخیر در عربستان (بعد از اعدام شیخ النمر) فرصتی برای احیای همکاری بین عربستان و اسرائیل پدید آورده است. او این مسئله را یک «نقطه تحول» در روابط فی مابین توصیف کرد و گفت عربستان و اسرائیل دو قدرت بزرگ منطقهای هستند. به گفته او، عربستان و اسرائیل دستکم در چهار مورد با یکدیگر اشتراک دارند؛ نخست، ملاحظات نسبت به توافق هستهای بین ایران و دولتهای بزرگ به رهبری آمریکا که هر دو آن را «توافقی بد» توصیف میکنند. دوم، تلاش برای صلح با فلسطینیها که عربستان طرح صلح خود را در کنفرانس اعراب مورد تأیید قرار داد و سوم، موضعگیری هر دو نسبت به نظام «بشار اسد» که بر سوریه حاکم است.
شواهد و قرائن فراوانی وجود دارد که نشان میدهد اسرائیل تلاش میکند از مسئله فلسطین عبور و به داخل جهان عرب نفوذ کند. البته چنین اقدامی صورت نمیگرفت اگر احساس نمیشد جهان عرب چنان دچار عقبافتادگیهای فاحشی شده که دیگر قابل نفوذ است. این مسئله برای برنامهریزان اسرائیلی درواقع یک لحظه تاریخی تعیینکننده به حساب میآید. اسرائیلیها دراینباره به رأیگیری مصر نیز اشاره میکنند که برای نخستینبار به نفع پیوستن اسرائیل به یکی از کمیتههای سازمانملل متحد، رأی داد. آنها همچنین به روابط کشورهای خلیجفارس با اسرائیل نیز اشاره میکنند؛ روابطی که در آن اسرائیل موفق شد برای نخستینبار یک دفتر دیپلماتیک تأسیس کند. با این اوصاف، باید چه کسی را سرزنش کرد؟ دزدی که وارد خانه شده یا بزرگ خانواده و صاحبان خانه که با رغبت، در را به روی او گشودند؟ مشکل پاسخدادن به این پرسش، آن است که بعضی اساسا این فرد را دزد حساب نمیکنند و حتی به ما میفهمانند او یکی از همسایگان میانهرو و یکی از دوستداران خالص اهل سنت است!