گروه ورزش خبرگزاری برنا- یاسر سماوات- مثل همیشه! نمیدانی با چه جمله و کلمهای شروع کنی. این خاصیت شوکه شدن است. واژهای به ذهنت نمیرسد. چه باید بنویسی؟ مرگ تنها چیزی است که چاره ندارد و امروز حالا تو بازهم آن را مقابلت میبینی و نمیتوانی جملهای برای فقدان پیشکسوت فقید بسکتبال ایران پیدا کنی. جز اینکه بروی سراغ همان حرفها و واژههای کلیشهای؟ چه فایدهای دارد؟ چه تاثیری دارد؟ خدا را شکر که در زمان زندگی ایرج خدری، خبرنگاران تخصصی بسکتبال او را از یاد نبردند. به خانهاش رفتند. صدای مظلومیتش را تا آنجا که در توانشان بود به گوش مسئولان رساندند. جز این دیگر چه کاری از آنها ساخته بود؟
مرگ... چیز غریبی نیست. هر نفسی، از لحظه تولد آن را همراه خود دارد و هر آن، گامی به سویش برمیدارد. «کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون» این آیه شریفه را بارها خواندهای، در اعلامیههای ترحیم، در آگهیها، روی مزار رفتگان... اما غریب، فاصله میان دانستن یک چیز و باور آن است.
این میان حرکت یکی از سایتها، که با انتشار مطلبی به انضمام عکس بیجان ایرج خدری، به تو و همکارانت اهانت کرده بود، غصهات را دوچندان میکند. خدا را شکر میکنی که مرگ خدری را دستمسک قرار ندادی تا خودت را مبرا بدانی و دیگران را متهم کنی. بروی پشت دیوار دیگران قایم شوی و حرفهایی بزنی که باعث رنجش خاطر خبرنگاران مظلوم حوزه توپ و تور شود.
از آن بدتر، حرکت برخی سایتها که با انتشار تصویر بیجان خدری که خون به دل خانواده و دوستانش میکند، سعی در بالا بردن کلیک دارند، اندوهت را بیشتر و بیشتر میکند. انگار مرگ پیشکسوتان، هرقدر هم که مظلوم و فراموش شده باشند، برای خیلیها وسیله پیشرفت شده. چه باید بکنی؟ جز اینکه سری به تاسف تکان دهی. آنها که تا دیروز اسم خدری را هم نمیدانستند، حالا انگشت اتهام به سوی دیگران میگیرند و از مرگش هم سودجوئی میکنند. این کار بدتر از هر بیتوجهی به خدری و خدریهاست.
جالب است. برخی که امروز مرگ اورا بهانه کردند و با انتشار تصویر بیجانش در فضای مجازی سعی در گرفتن کلیک مخاطبان دارند و فریاد وامصیبتا راه انداختهاند که او به دلیل مشکلات مالی دستفروشی میکرد، انگار رفتار و کردار خودشان را فراموش کردهاند!
فراموش کردند که خودشان شب عید، حقوقت را نپرداختند و باعث شدند تو هم شبهای پایانی سال گذشته برای اینکه شرمنده خانوادهات نشوی به دستفروشی رو بیاوری! فراموش کردند که ماه بعدش هم حقوق خبرنگاری ناچیزت را نپرداختند تا زیر بار قرض بروی! یادشان رفت با تو چه معاملهای کردند و چطور ناجوانمردانه و بعد از این همه حقخوری عذرت را هم خواستند و نگذاشتند به کارت که عاشقانه کنار جوانهای تشنه خبرنویسی و در خدمت پیشرفت آنها انجام میدادی، ادامه دهی. نگذاشتند بمانی و از مظلومیت خدری در زمان حیاتش بنویسی و حالا شدهاند دایه مهربانتر از مادر! پاسخ زحمات و وقتی که آنجا گذاشتی تبدیل به یک صندلی شد که به سمتت پرتاب کردند!
حالا... شما که لالایی بلدید، چرا خوابتان نمیبرد؟ شاید برای همین است که خودتان را به خواب زدهاید! اگر ذرهای برای بسکتبال و جامعهاش ارزش قائل بودید، با خبرنگار این حوزه، چنین رفتاری نمیکردید. بله! یکی باید پیدا شود و از سهلانگاری و بیتوجی خودتان بنویسد. از چه چیزی انتقاد میکنید؟ خدا را شکر دستکم تلاش خبرنگاران (همانها که شما حقوقشان را هم پرداخت نمیکنید) در زمان حیات خدری به بار نشست و پس از درگذشت او هم ادامه دارد. تلاشی واقعی، نه مثل برخی که خدری فقط یک روز برای آنها خدری است!
پرکشیدن قهرمانان و پهلوانان از دیار فانی برای برخی نه تنها ناراحتکننده نیست، بلکه وسیلهای است برای بالا بردن کلیک و بازدید و ... اما به چه قیمت؟ تفکر الکسایی صرف نه ارزشی برای صحت کار خبرنویسی قائل است، نه به مخاطبان خبر توجهی میکند. در این تفکر تنها چیزی که اهمیت دارد، بالارفتن آمار بازدید از خبرها و سایتهاست. به هر قیمتی! حتی آزردن خاطر بازماندگان ایرج خدری!
یاد و خاطرهاش جاویدان