به گزارش گروه آموزش خبرگزاری برنا، متن کامل سخنرانی دکتر فرهادی در این جشنواره بدین شرح است:
حضار گرامی ، کارآفرینان ارجمند :
از حضور پرمهرتان در این محفل تشکر و تقدیر می گردد. جای آن دارد که از تمامی کارآفرینان ، به ویزه کارآفرینان حاضر در جلسه و موفق که نقشی انکارناپذیر و سترگ در تحقق اسناد بالادستی و برنامه های توسعه کشوردارند و تاثیر مهمی را در مقوله شاخص اشتغال و کارآفرینی داشته اند، صمیمانه قدردانی کنم ؛ ضمن آنکه لازم است به عوامل موفقیت این عزیزان در کارآفرینی و اشتغال تاکید گردد. در این راستا نکاتی را برای حضار ارجمند مطرح میکنم ، که قطعا مورد آشنایی عزیزان خواهد بود، ولی علت بیان و تشریح مفاهیم آن است که هم تاکید و هم نگاه را نسبت به کارآفرینی و اشتغال تغییر داده و ارتقا دهیم ، ضمن آنکه باید برای تعالی توسعه ملی خود از تجربه دیگر کشورها استفاده برده و برای تامین اشتغال خلاقیت های بالقوه را به کار بگیریم.
اهمیت اشتغال و رشد اقتصادی در برنامه پنجم توسعه و نیز برنامه ششم مورد تاکید قرار گرفته است. در چشم انداز افق 1404جمهوری اسلامی ایران ، رسیدن به اشتغال کامل هدف محسوب شده است .( برنامه پنجم صفحه 6) ، مضاف بر آنکه ذکر شده است که نرخ اشتغال و تورم باید متناسب با سیاست های توسعه و اهداف و الزامات چشم انداز تنظیم و تعیین گردد( همان ص6 ) در ماده 24 نیز تاکید شده است که سند راهبردی « ارتقای سطح شاخص توسعه انسانی » تدوین و به هیئت وزیران ابلاغ شود. اهمیت این سند از آن رو است که هم اکنون ایران باید بتواند ازجایگاهی که هم اکنون در سطح شاخص توسعه انسانی در 2013 که درمیان 178 کشور به دست آورده است بالاتر رود، بحثی که خود مجال دیگری می طلبد. مضاف بر اینکه در ماده 80 به طور کامل به این موضوع پرداخته شده است. طبق برخی از مفاد آن ماده ، حمایت مالی اشتغالزایی از طریق خوشه های تولیدی، کسب و کار خانگی و مشاغل از راه دور باید باشد. به علاوه دولت باید از بخش خصوصی حمایت کند و آموزش های کسب و کار، کارآفرینی فنی و حرفه ای و علمی – کاربردی،اعمال تخفیف پلکانی برای واحدهای کاری تازه کار مبنا قرار گرفته است.
در برنامه ششم توسعه طبق ماده 3 اشتغال در کنار محیط کسب و کار جزو مسائل محوری محسوب می شود و طبق ماده 17 به خاطرارتقای اشتغال امتیازاتی برای دولت درنظرگرفته شده مضاف برآنکه توسعه بعد بین المللی دانشگاه ها به عنوان یک راهبرد برای نیل به هدف اشتغالزایی درنظر گرفته شده است.
نقد و بررسی انجام شده بر نوشتارهای برنامه پنجم و ششم توسعه ، لااقل از دیدگاه اشتغالزایی ، آن است که تاکید زیادی ، لااقل در برنامه پنجم ، برروی سرمایه اقتصادی شده است ؛ حال آنکه نقش سرمایه های فکری و دارایی های ناملموس کشور به صورت درخور مورد توجه قرار نگرفته است . در ماده 80 فصل 5 برنامه پنجم به صورت کلی به مقوله آموزش پرداخته شده است . البته در ماده 17 برنامه ششم به توسعه بخش بین الملل دانشگاهی پرداخته شده است که در توسعه سرمایه فکری می تواند راهکاری قابل تامل باشد ، زیرا اندوخته علمی کشور با برنامه ریزی دقیق و گردش علمی قابلیت توسعه را به سرمایه فکری خواهد داد. به هرحال جا دارد که جایگاه سرمایه فکری، دارایی های ناملموس و اهمیت نیروی انسانی در برنامه های توسعه کشور پررنگ تر شود که امید است به واسطه کارهای زیر ساختی برنامه های قبلی در برنامه توسعه هفتم نهادینه تر شود. به گمان ما این توجه امکان های بزرگی را برای رشد اقتصادی ما ایجاد خواهدکرد. بهرحال موارد دیگری نیز از این دیدگاه جای رشد و توسعه دارد: در برنامه چهارم ، اعطای تسهیلات مالی برای اشتغال زایی پیش بینی شده ولی اعطای دانش فنی این تسهیلات نیز باید پیش بینی می شد یا درصورت لحاظ شدن مورد تاکید قرار می گرفت . در برنامه های دیگر نیز شورای عالی اشتغال و سرمایه گذاری برای حل معضل اشتغال پیش بینی شده که جای آن دارد فراتر از تسهیلات مالی ، به تسهیلات نرم افزاری و نیروی متخصص ماهر مورد نیاز هم توجه شود.
به طور کلی در جهان ، 80 درصد ارزش دارایی های یک نهاد ، دارایی های ناملموس آن می باشند که مهم ترین آن دارایی ها نیز نیروی انسانی و پرسنل متعهد و ماهر می باشند. قسمت بسیار کمی از آن دارایی ها به صورت مالکیت معنوی ، ثبت شده در آمده است و قسمت اعظم آن نیاز به مدیریت و برنامه ریزی دارد.
برای اینکه به جایگاه کشورهای صنعتی در این میان پی ببریم توجه به چند آمار جلب می شود.
ارزش کل دارایی های فکری و ناملموس دنیا در قرن بیست و یکم 21هزارمیلیارد دلار قلمداد شده که از این میان 12 هزارمیلیارد دلار صرفا دریکی از کشورهای صنعتی قرار دارد واین رقم در سال 2011 به 14 هزار میلیارد دلار افزایش یافته واقتصاد کشورهای صنعتی ، تبدیل به اقتصادی ایده محورشده است.
به گزارش داده ها،بخش عمده ای از سرمایه گذاری ها به جای سرمایه های فیزیکی سنتی به سرمایه گذاری های ناملموس تغییر کرده است. سرمایه های نا ملموس شامل مالکیت معنوی پتنت ها ، کپی رایت ها ، سرمایه های معنوی پایگاه های اطلاعاتی ،روش های تجاری ، پژوهش و توسعه R&D می باشد. به علاوه دانش مربوط به انجام کار حرفه ای و دانش مربوط به تولید، همچنین فعالیت و دانش حرفه ای مدیران و کارگران و مهارت های اقتصادی آنها به عنوان سرمایه فکری محسوب می شود. میزان سرمایه فکری از 5.5 هزار میلیارد دلار در سال 2005 به 8.1 هزار میلیارد دلار و 9.2 هزار در سال 2012 افزایش داشته است. ارزش سرمایه های ناملموس صرفا متعلق به یکی از کشورهای صنعتی که در بر گیرنده سرمایه فکری به علاوه مهارت های اقتصادی است در سال 2011 ، حدود 14.5 هزار میلیارد دلار ارزیابی شده است و این نشان می دهد که بیش از نیمی از سرمایه های فکری دنیا فقط در اختیار یک کشور می باشد.
اهمیت مهاجرت در کشورهای صنعتی و به ویژه مهاجرت نخبگان صرفا جذب سرمایه مالی مهاجران نیست بلکه جذب سرمایه معنوی و فکری مهاجران نیز برای آنها اهمیت دارد. اهمیت استارت آپ به قدری بوده است که قانون ویزای استارت آپ در سال 2011 در یکی از کشورهای صنعتی اجرا شده است بر اساس آن افراد خلاقی که سرمایه گذارانی حاضر شده باشند تولید ایده آنها یا حمایت مالی از تولید آنها را عهده دار شوند ، به عنوان مقیم و شهروند آن کشور محسوب می شود . دقیقا در نطق رئیس جمهور امریکا این جمله بسیار چشمگیر بوده است که ما می خواهیم هرکس در هرجای دنیا که خلاقیت داشت ، خود را امریکایی بداند.
با توجه به آنچه مطرح شد آمار زیر جای بحث دارد:
یک ششم از 130 میلیون نیروی کاریکی از کشورهای صنعتی مهاجران جدید هستند ( حدود بیش از 21 میلیون )
15 درصد از تمام فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی یکی از کشورهای صنعتی از مهاجران هستند.
با این وجود تعداد آنها در برخی از رشته های خاص بسیار بیش از این است :
27 در صد از پزشکان ، بیش از 34 درصد از مهندسان کامپیوتر و بیش از 42 درصد از دانشمندان حیطه پزشکی از مهاجران جدید می باشند
21 درصد از تمام دانشجویان مشغول به تحصیل درخارج از کشور خود صرفا به یکی از کشورهای صنعتی می روند .
از سال 2000 ، میزان دانشجویان خارجی در یکی از کشورهای صنعتی 49% افزایش داشته است.
یک چهارم از نیروی کار شاغل در صنایع مرتبط با نوآوری و کارآفرینی از میان مهاجران هستند و این میزان در حیطه ثبت پاتنت و یا شروع فعالیت کارخانه ای هم صادق است .
آمارهای دیگری نیز قابل استناد هستند :
• بیش از 40 % از 500 شرکت برتر کمپانی ها و فعالیت های کارآفرینی در یکی از کشورهای صنعتی یا توسط مهاجران و یا توسط فرزندان مهاجران نسل اول ایجاد شده است.
• این افراد حداقل برای 13.6 میلیون نفر شغل ایجاد کرده اند.
• مطالعات بنیاد کاوفمن درسال 2012 نشان می دهد ، میزان کارآفرینی مهاجران و فرزندان آنها حداقل دو برابر غیر مهاجران است.
• هردانشجوی خارجی که از دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شده است و در شاخه STEM ( Science, Technology, Engineering, Mathematic) شغل گرفته است ، حداقل برای 2.62 نفر از شهروندان یکی از کشورهای صنعتی شغل ایجاد کرده است.
• حداقل یک سوم از کارآفرینان یکی از کشورهای صنعتی ، مهاجر هستند.
برای درک اهمیت سرمایه های فکری و درک نحوه تبیین آنها باید زمینه بروز و شکوفایی سرمایه فکری را درک کرد.
سرمایه فکری متعلق به موج اخیر اقتصادی به گفته کلارک می باشد که به جای آنکه ثروت را از طبیعت یا از کار انسانی برروی متریال استخراج شده ایجاد کند ؛ مبنای رشد خود را خدمات و طراحی خدمات قرار می دهد به خصوص خدمات عمومی و سیاستگزاری های اجتماعی.
سرمایه های فکری به گفته دانیل بل متعلق به جامعه پسا صنعتی است که به جای تولید استخراجی و یا تولید کارخانه ای به تولید اطلاعات و پردازش فرآیند می پردازد ومهم ترین بخش اقتصاد پسا صنعتی ، تولید دانش و اطلاعات است .
سرمایه گذاری بر روی حمل و نقل ، امکانات ، تجارت ، امور مالی ، بیمه مستقلات ، بهداشت ، آموزش و پرورش ، توانبخشی ، تفریحات و سرگرمی از بخش هایی هستند که در اقتصاد پسا صنعتی مورد تاکید قرار می گیرند.
منابع تغییر به جای نیروهای طبیعی و یا نیروی تولید شده از منبع غیرانسانی ( بخار، نفت و غیره ) ، به اطلاعات و دانش ، برنامه ریزی والگوریتم، رایانه ها و تبادل اطلاعات ، تعامل انسانی به عنوان منبع تغییر محسوب می شوند.
منابع راهبردی در این میان سرمایه فکری و نوع فناوری راهبردی ، فناوری فکری- انسانی است. امری که فراتر از منابع خام، سرمایه مالی و یا حتی ابزار و فناوری ماشینی است.
منابع نیروی کار در این میان نه پیشه وران یا کارگران نیمه ماهر و نه حتی مهندسان بلکه دانشمندان و فن شناسان و صاحبان تجربه اند. گونه کار نه کار فیزیکی و نه تقسیم کار بلکه کار شبکه ای سازی است. اهمیت مدل سازی، طراحی ، شبیه سازی و تفکر سیستماتیک به عنوان روش مبنا قرار می گیرد. محور اصلی پیشرفت در دوران معاصر دانش کد گذاری شده است.
مهم ترین جنبه مشهود در معادلات اقتصادی و علت پیشرفت اقتصاد دانش بنیان این است که فعالیت انسانی ، بیشترین ارزش را به محصولات و خدمات ارائه می دهد پس در نتیجه سرمایه فکری و سرمایه انسانی متخصص خلاق بالاترین ارزش را در میان انواع دیگر سرمایه ها دارد.
براین مبنا است که در برنامه توسعه ششم به مقوله سرمایه انسانی پرداخته شده است و در برنامه هفتم قطعا توجه به این امر پر رنگ تر خواهد شد . ضمن آنکه توجه به سرمایه اقتصادی که در برنامه های پیشین به آن پرداخته شده است نیز مفید بوده است . به باور اکثر اقتصاد دانان سرمایه فکری ، دارایی ناملموس و نظایر آن زمانی اثر می کند که کشور هدف رشد اقتصادی مناسبی را مد نظر قرار داده باشد. به همین دلیل پرداختن به سرمایه مالی و چگونگی رشد اقتصادی ، امری منفی نخواهد بود ولی به شرط آنکه به سرمایه انسانی نیز پرداخته شود و رشد آن هم در نظر گرفته شود.
در نهایت شایان ذکر است که ایجاد سرمایه های انسانی دارای شاخصه های متنوعی از قبیل آموزش، دانایی ، تخصص و مهارت ، سرمایه گذاری و رشد تولید ، محیط مناسب کسب و کار،زیرساخت مناسب و امن سرمایه گذاری ، بازاریابی، تولیدو فروش و در سطح کلان ، تجارت دو سویه بین المللی ،فرهنگ کارو بهره وری و نگرش مثبت احاد جامعه به مقوله کار و در نهایت نظام اداری و تسهیل گر می باشد. به عبارت دیگر این امر مشارکت گسترده و همه جانبه همه نهادهای دولت را می طلبد. در یک کلام کارآفرینی باید دانش بنیان و پژوهش ما باید نظام مند و مشارکتی شود ، یعنی مشارکت چند تخصص و چند وزارتخانه را در قالبی منسجم داشته باشد.
حدود 5 میلیون نفردانشجو در کلیه مقاطع در ساختار آموزش عالی ما موجود است ( کاردانی ، کارشناسی، ارشد و دکترا )
دانشجوی کاردانی ( 23 درصد)
دانشجوی کارشناسی ( 66 در صد) ،
دانشجوی ارشد (10 درصد)
90 هزار دانشجوی دکتری
نسبت دانشجو به جمعیت، 5 هزاردرهر صد هزار : جزو 10 کشور دنیا است . در سند چشم انداز 1404: جمعیت دانشجویان دکتری از 0.9 درصد باید به 3.5 درصد در پایان سال 1404 شمسی برسد که این امر طی سه برنامه پیش بینی شده است.
بنا بر آمار ، بخش دولتی باید بتواند توان جذب نیروی کار فارغ التحصیلان را در چهارچوب قانون اساسی داشته باشد. چالش پیشاروی بر سر این است که چگونه بخش دولتی بتواند خلاقیت و توسعه خود را به دست آورد ، از طرف دیگر به سبب پیامدهای جهانی شدن اقتصاد، بخش خصوصی نیز در رشد خود با چالش هایی روبرو است. اگر از زاویه مدیریتی به مسئله بنگریم ،از یک سو طبق قانون اساسی دولت باید کار حاکمیتی بکند و تصدی گری ها واگذار شود، یعنی خلاقیت و نواوری در سامانه دولتی نمی تواند لزوما به معنای جذب فارغ التحصیلان باشد ، از سوی دیگر اما بخش خصوصی به خاطر بقای خود باید در جذب فارغ التحصیلان نوآوری داشته باشد، پس بیش از پیش نیازمند خلاقیت است. در این میان مهم ترین راه پیش روی برنامه ریزان اشتغال ، توجه جدی و همه جانبه به خلاقیت ، کارآفرینی ، نوآوری سرمایه فکری و مدیریت آنها است.
این بدان معنا است که باید و باید فراتر از چرخه های متعارف و مبادلاتی کسب و کار و عرضه و تقاضا حرکت کرد و با خلاقیت درهای پنهان ارتقای روابط مدنی – اقتصادی را باز کرد.امری که شاید در ابتدا در قالب شرکت های ایده پرداز ، پارک های علم وفناوری و خلق مدل کسب و کار نمود کند ، ولی اگر ریشه ای نگاه کنیم ، موارد فوق که نیاز به احیای دو گرایش را همراه خود دارند :
1.برنامه ریزی، برنامه سازی، راهبردسازی، که تحت عنوان مهندسی طراحی و برنامه ریزی مطرح است.
2.تبدیل تهدید بحران کار به فرصت احیای خلاقیت و کاربردی سازی فناوری و دانش فنی دانشگاهی به کشور
هردو این امر مستلزم احیای ارتباط دانشگاهی و شبکه سازی فکری است تا بتوان سرمایه معنوی را به واسطه چرخش شبکه ای به گردش درآورد و از سوی دیگر به واسطه احیای تفکر بینا رشته ای به سرمایه فکری و ساختارهای آموزشی جهت داد تا به جای آنکه نیازهای کشورهای تولید علم جدید را برآورده کند برای حل نیازهای خود کشور کاربردی سازی شوند .
به صورت کلاسیک این دو راهکار در شرکت های استارت آپ و دانش بنیان هدایت می شود. ضمن آنکه به گفته مدیر کل کاریابیها و هدایت نیروی کار وزارت کار بیش از 700 هزار نفر از فارغالتحصیلان دانشگاهی به سمت بازار کار میآیند که این امر مستلزم حضور جدیتر شرکتهای دانشبنیان است تا این افراد متناسب با تخصص، فعالیتهای خود را ادامه دهند.شاید تلاش زیادی برای نیل به این امر لازم باشد ولی فرصت های بی نظیری در اختیار ما قرار دارد ، که برای نشان دادن آنها صرفا به دو آمار ارجاع داده می شود :
1. ژاپن 36% 4. فرانسه 11%
2. آمریکا 26% 5. انگلیس 9%
3. آلمان 12% 6. دیگر کشورها 6%
اول: ژاپن تنها کشوری است که در نوآوری و تبدیل ایده به عمل امریکا را پشت سر گذاشته است.
ژاپن ، نه تنها از زاویه خلاقیت بلکه از زاویه تبدیل ایده به عمل نیز پیشرو محسوب می شود. علت را از نظر جامعه شناسی خلاقیت اینطور میتوان درک کرد که تمدن و فرهنگ ژاپن هم توانسته پشتوانه خلاقیت فنی آن کشور محسوب شود ، ضمن آنکه به واسطه تلاش برنامه ریزی شده متفکران ژاپنی و غرب شناسی دقیق آن کشور ، رویکرد و فلسفه برخورد با فناوری به شیوه غربی ترجمه شده و درک شده است ،این امر می تواند نشان دهد که فرهنگ ایران نیز بالقوه می تواند پشتوانه قوی برای جهش فناوری ما محسوب می شود.
دوم : ایران بیشترین سرعت توسعه در زمینه استارت آپ را دارا بوده است
•ایران 12% - لتونی : 11% - یونان : 10%
همانگونه که سرمایه ناملموس حدود 78 درصد دارایی یک شرکت را تشکیل می دهد ، ایده پردازی و نو آوری نیز به صورت بالقوه قدرت این را دارد که تا 4 برابر ، چرخه اقتصادی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. به عبارت بهتر ، شرکت های استارت آپ تا چهاربرابر می توانند چرخه اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهند. به شرط آنکه اولا به صورت دقیق و هدفمند برنامه ریزی شوند و نکته دوم آنکه فاصله ایده تا عمل به واسطه قطب های دانشگاهی یا مراکز ریسک پذیرتحت پوشش قرار گیرد. به همین واسطه است که دربرنامه ششم جایگاه ویژه ای به شرکت های دانش بنیان و سرمایه گذاران مخاطره پذیر داده شده واهمیت ویژه ای برای عملیاتی کردن ساختار این شرکت ها و تسهیلات مورد نیاز آنها درنظر گرفته شده است.
درنهایت این نکته جای طرح دارد که نظام آموزش عالی ما نیازمند آن است که مراحل توسعه آموزش عالی آکادمیک در سطح بین المللی را به صورت همزمان پوشش دهد. اگر دانشگاه های نسل اول مبنای خود را بر تدریس و انتقال دانش به جامعه هدف قرار می داد واگر دانشگاه های نسل دوم مبنای خود را بر پژوهش استوار می ساخت؛ نسل سوم دانشگاه ها شاخص رشد خود را بر مبنای فعالیت های تجاری و تجاری سازی دانش فنی و حرفه ای خود استوار ساخته اند. دانشگاه ها در این نسل پایگاه و پناهگاهی برای تولد و رشد ایده بوده ودر تبدیل آن به فعالیت تجاری و صنعتی موفق شده اند. ما در ایران نیاز به آن داریم که به صورت هدفمند ، شاخصه های مورد نیاز را با برنامه ریزی منسجم به اجرا درآوریم ضمن آنکه باید بومی سازی و کاربردی سازی دانش فنی موجود در جامعه آکادمیک را نیز مبنا قرار دهیم . توجه به این امر برای بارور سازی دانش فنی کشور ما بسیار ضروری و بلکه حیاتی است .
آنچه مطرح شد به روشنی نشان می دهد که کشورعزیزمان جمهوری اسلامی ایران ، توانش های بسیاری برای فتح قله های بلند موفقیت را دارد ، توانشی که در پرتو تدبیر و امید می تواند به کنش برسد و تحول عظیمی را در دفتر تاریخ رقم زند. آمار جهش رشد علمی ایران عزیز نشان می دهد که امید ما بی دلیل نیست . این همان امیدی است که در اشک نوشته های حافظ نیز جاری بوده است :
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو در اندازیم
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم