استاندار کرمان هفته گذشته در خصوص اجرای به قاعدهی طرحهای اقتصاد مقاومتی، کلامی بر زبان راند که اگرچه دیرهنگام عنوان شد، اما باز هم باید به ایشان بخاطر توجه به ضرورت فعالیتهای فرهنگی به عنوان بستر رشد و توسعه،و اجرای اقتصاد مقاومتی دست مریزاد بگوییم. حدود سه هفته قبل در یادداشتی با عنوان «اقتصاد مقاومتی پیوست رسانهای لازم دارد»، ملاحظه کوتاهی به اهمیت موضوع فرهنگ، و از جنس رسانهای آن داشتهام.
البته از ترکیب دقیق کارگروهی که مخاطب مستقیم این سخنان ارزشمند جناب استاندار بودهاند اطلاع چندانی ندارم، تا مطمئن شوم این ایدهی ارزشمند به زودی و با کیفیت لازم جامه عمل میپوشد، اما امیدوارم همینطور باشد. با اینحال، به حکم چند دهه فعالیت رسانهایم اجمالا عرض میکنم که امیدوارم جناب استاندار در مقولهی برنامهها و پیوستهای فرهنگی از نیروها و کارشناسهای زبده و برنامهریز فرهنگ و هنر در استان مدد بگیرند. فرهنگ مقولهای است که مدعیان بیشماری دارد، بخصوص که از اصطلاح پیوست فرهنگی نیز برداشتهای مختلف و ضد و نقیضی وجود دارد. اینکه چه کسی و کدام تیم این پیوست را مینویسد، و نیز چه کسی یا نیرویی قرار است آن را اجرا بکند، بسیار حائز اهمیت و پر از مناقشه است.
همین حالا که این یادداشت را مینویسم در کشور ما دهها نهاد رسمی با اعتبارات بسیار کلان متولی امور فرهنگ و هنر هستند و هزاران نهاد غیردولتی نیز در این زمینه فعالیت دارند؛ اما خروجی این تلاشها آیا در حوزهی فرهنگ واقعا رضایت چه کسی را به خود جلب نموده است؟ و ایبسا بسیاری از فعالیتهایی که هماینک به نام فرهنگ و هنر در جامعه انجام میشود؛ اگر زیر نگاه تیزبین منتقدین فرهنگی قرار بگیرند، از مصادیق حیف و میل کردن اعتبارات فرهنگی به شمار آیند.
بسیاری از انتشارات و تظاهرات فرهنگی نهادهای رسمی و حتی صاحب نام از جنس تبلیغات ضعیف و کم اثر فرهنگی است. بنابراین این سخن که اقتصاد مقاومتی به پیوست فرهنگی نیاز دارد، ضمن اینکه سخنی براستی درست و دقیق است، اما ایجاد ساز و کاری برای دستیابی به چنین برنامههایی به گمان من اهمیتی دهچندان دارد. در واقع رسیدن جامعه به این نیاز و توجیه شرکتهای و نهادهای معین اقتصاد مقاومتی که باید به تدوین پیوست فرهنگی مشغول بشوند، گام اول راه دشواری است که از این پس، پیشروی استاندار هم قرار دارد.