مدیرقطب تنش‌های غلات کشور:

برای مقابله با خشکسالی نیاز به مهندسی ژنتیک داریم

|
۱۳۹۶/۱۲/۰۵
|
۱۰:۴۸:۱۷
| کد خبر: ۶۸۱۱۶۳
برای مقابله با خشکسالی نیاز به مهندسی ژنتیک داریم
قاسم محمدی نژاد گفت، برای مقابله با خشکسالی نیاز به مهندسی ژنتیک داریم

به گزارش خبرگزاری برنا، تنش های زیست محیطی تهدید کننده کشور ما، کم آبی و امکان نابودی تمدن ها، نقش مهندسی ژنتیک در رفع تهدیدات، نقشی که اصلاح نباتات و مهندسی ژنتیک در مقابل همدیگر ایفا می کنند، میزان آگاهی شهروندان نسبت به گیاهان مهندسی‌ژنتیکی و... عنوان سوالاتی هستند که هر کدام بخش مهمی از دغدغه فعالان و فن آوران عرصه مهندسی ژنتیک را فراگرفته است. سوالاتی که پاسخ به آنها می تواند تا حدی از ابهامات وحاشیه هایی که برخی در مسیر حرکت این فن آوری در کشور ایجاد می کنند بکاهد و همه آنها را با دکتر قاسم محمدی نژاد عضو هیئت علمی دانشگاه باهنر کرمان و قطب علمی تنش های محیطی در غلات به گفت و گو نشسته ایم:

*تصوری که در کشور در خصوص مهندسی ژنتیک و کارکرد های آن وجود دارد تا چه اندازه با واقعیت های این فناوری تطابق دارد؟

مدتی است به صورت جدی مطرح شده است این است که اساسا چه نیازی به محصولات تراریخته وجود دارد؟ تخصص من اصلاح نباتات است و از دریچه همین تخصص پاسخ این سوال را می دهم. در حال حاظر در کشور با محدودیت منابع و تنش های محیطی فراگیر رو به رو هستیم. در چنین شرایطی به‌نژادی گیاهی یا همان اصلاح نباتات با روش های مرسوم یا روش های نوین، به عنوان یک راهکار از دستاوردهای ارزشمند بشر است. اگر این راهکار وجود نداشت ما بسیار پیشتر ممکن بود دچار محدودیت شویم و در اثر عدم امنیت غذایی مشکلات فراوان برای جوامع بشری ایجاد می شد. به لطف دانش اصلاح نباتات تا کنون ارقام متعددی گندم نان، برنج، جو و... در همین کشور ما تولید شده است و این روش نقش مهمی در تامین امنیت غذایی در کشور ما داشته است. اما نکته ای را باید اینجا مطرح کنم. چندی پیش یکی از کشاورزان شهرستان بم با ما صحبت کردند در خصوص عارضه خشکیدگی خوشه خرما. ما سالانه بالغ بر صدها میلیارد تومان از بابت خشکیدگی خوشه خرما خسارت می بینیم. تا کنون نیز هیچ راه حلی برای این مشکل پیدا نکرده ایم. خب حال نکته این است که در روش اصلاح نباتات انتقال صفات فقط از طریق تلاقی صورت می گیرد. خب ما فرض کنیم اگر ژن مقاومی نسبت به این بیماری که در خرما است در گیاه سیب وجود داشته باشد ما نمی توانیم از طریق اصلاح نباتات عمل تلاقی را میان سیب و خرما انجام دهیم و عملا اصلاح سنتی راهی برای حل مشکل ما نخواهد داشت. اینجاست که در واقع ما با محدودیت خزانه ژنی برای اصلاح صفات رو به روایم. یعنی وقتی ما این مرز ها را رو به روی خود داریم و فقط می توانیم میان گونه ها تلاقی ها را انجام بدیم در نتیجه نمی توانیم این ژن معیوب را اصلاح کنیم. به هر حال وظیفه ما پاسخ دهی به مشکلاتی است که کشاورزان با آنها رو به رو هستند. به خصوص در شرایطی که خشکسالی ها و تنش های محیطی نیز پی در پی بر ما تحمیل می شوند. پس ما باید یک قدم از این مشکلات و معضلات زیست محیطی که بر مردم ما فرو میبارند جلو تر باشیم و بتوانیم این آمادگی را در خود ایجاد کنیم که در هر شرایط سختی بتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم و کارها را پیش ببریم. حال در چنین وضعیتی مهندسی ژنتیک به عنوان یک فناوری نو موانع را از بین می برد. یعنی در آن صورت دیگر ما نیاز نداریم به این مساله که سیب را با خرما تلاقی بدهیم. در آن صورت ما می توانیم ژن مطلوب را از هر گیاهی بگیریم و به گیاه دیگر انتقال دهیم.یعنی مرزها برداشته می شود و این مساله دست ما را در اصلاح گیاهان بسیار باز می کند. طبیعتا بعد از این که انتقال ژن انجام شد و بعد از این که ارزیابی های ایمنی و زیستی نیز انجام شدند آن گیاه می تواند به راحتی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه اینجاست که باید گفت مهندسی ژنتیک در واقع نه تنها یک فناوری رقیب برای اصلاح نباتات نیست بلکه یک فناوری مکمل است. یعنی در جاهایی که فناوری اصلاح نباتات محدودیت دارد می توان با استفاده از مهندسی ژنتیک مشکل را حل کرد و جلو رفت. البته این تصور نباید شکل گیرد که مهندسی ژنتیک درمان همه درد هاست ولی مهندسی ژنتیک به عنوان یک فناوری اگر نباشد بخشی از کار می لنگد. در واقع مهندسی ژنتیک یک ضرورت است. در شرایطی که هر روز یک عارضه، یک تنش زیست محیطی و یک مشکل به سراغ محصولات کشاورزی می آید، مهندسی ژنتیک قطعا یک ضرورت است که می تواند به خدمت کشاورزی در بیاید اما طی چارچوب و ضوابط ایمنی زیستی. به هر حال مساله این است که از بدو تاریخ کشاورزی اصلاح نباتات رشد خود را شروع کرده و تا امروز نیز به پیشرفتش ادامه داده و امروز مهندسی ژنتیک می تواند به عنوان یک مکمل به خدمت اصلاح نباتات در بیاید. از طرفی در هیچ کجای دنیا برای تحقیقات در زمینه مهندسی ژنتیک مانعی ایجاد نکرده اند. این که با عده ای با سیاه نمایی و یک سری ادبیات غیر علمی این فناوری را هدف قرار دهند و از مسیرهای غیر اخلاقی سعی در مانع تراشی بر سر راه آن داشته باشند اصلا پسندیده نیست.

*برخی از مخالفان مهندسی ژنتیک معتقدند که گیاهان مهندسی ژنتیک شده سبب کاهش تنوع زیستی می شوند. نظر شما در این خصوص چیست؟

من از کسانی که چنین مخالفت هایی را مطرح می کنند میپرسم می توانید این مساله را باز کنید و دقیقا و به طور علمی توضیح دهید که چگونه تنوع زیستی را دچار چالش می کند؟ همانطور که پیشتر هم گفتم تخصص اصلی بنده در بحث اصلاح نباتات است و در بحث تراریخته کار نمی کنم ولی واقعیت ها را باید شجاعانه گفت. عده زیادی از کسانی که این بحث ها را مطرح می کنند برای پرسش بنده پاسخی ندارند و تنها یک شنیده را مطرح می کنند بدون آن که پشتوانه علمی برای آن متصور باشند. اما اگر بحث عده ای مشکل تک کشتی شدن باشد یعنی در منطقه ای که گیاهان مختلف کشت می شود اگر یک محصول تراریخته مقاوم به آفت وارد شد مثلا در سیستان و بلوچستان کشاورزان محصولات بومی که قبلا می کاشتند را رها می کنند وهمه به سراغ کشت آن محصول می روند و آن منطقه تک کشتی می شد. این مساله مختص تراریخته نیست در اصلاح نباتات سنتی نیز همین مساله وجود دارد. مگر به طور مثال چند سال پیش که یک رقم ذرت اصلاح شده را تولید کردیم در تمام مناطق جنوب کشور مزارع زیر کشت این رقم ذرت که تراریخته هم نبود نرفت؟ پس این مساله تنها محدود به این محصولات نیست که تصور شود همین که محصولی به صورت تراریخته معرفی شد مردم همه کشت ها را رها می کنند و تنها به کشت آن محصول می پردازند. در اینجا نهادهای متولی در بحث های بانک های ژن،حفظ تنوع ژنتیکی، جمع آوری و حفاظت از ژرم پلاسم بومی منطقه و غیره کوشا هستند. و از ژرم پلاسم بومی حفاظت می کنند. بحث این است که در مساله فناوری طرحی که مراحل فنی و علمی و قانونی خود را طی کرده باشد در خصوص چالش ها، نگرانی ها و مشکلات اینچنینی هم طبیعتا راهکار ارائه می کند و صرف مطرح کردن یک مشکل بدون در نطر گرفتن راهکارهایی که می توان برای آن در نظر گرفت منطقی نیست.

*مبحث مهندسی ژنتیک یک مبحث تخصصی بوده و لزوم آگاه سازی شهروندان در خصوص این مقوله احساس می شود. فکر می کنید تا چه اندازه در این زمینه کار شده و آیا شهروندان ما در خصوص گیاهان مهندسی ژنتیک آگاهی کافی دارند؟

شاید بتوان گفت بخش وسیعی از چالشی که در کشور بر سر مساله این گیاهان ایجاد شد برمی گردد به ناآگاهی که قشر وسیعی نسبت به این حوزه دارند. گاها وقتی از کسانی که ابراز مخالفت دارند صحبت می کنیم و از آنها دلایل مخالفت را می پرسیم واقعا چیزی نمی دانند. این یک واقعیت است که آگاهی جامعه در خصوص این مقوله پایین است و همین امر نیز زمینه را فراهم کرده که افرادی با قصد و نیاتی خاص فضا را بهم بزنند. در واقع شاید بتوان گفت اگر همین امروز هم شروع به اطلاع رسانی و آگاه سازی شهروندان در خصوص مقوله گیاهان تراریخته و فناوری مهندسی ژنتیک کنیم دیر است. مساله ای که اگر به آن توجه شود انقدر پذیرفتنی هست که بتوان حتی به وسیله ساخت ویدیو های ساده و کوتاهی به راحتی مردم را نسبت به مزایای بسیار زیاد آن آگاه کنیم. می توان به راحتی به مردم نشان داد که مثلا با انتقال ژن مطلوب گیاهان خشکی پسندی که در منطقه سیستان و بلوچستان می رویند به سایر گیاهان تا چه اندازه می توان با پدیده بیابانزایی و خشکسالی و ضررهای هنگفتی که به کشاورزی و کشاورزان وارد می کند کمک کرد و یا در انتقال ژن های مطلوب به گیاهانی مثل خرما و پسته و غیره تا چه میزان می توان از آفات آنها جلوگیری کرد. متاسفانه چون این مسیر را ما طی نکردیم.

 

نظر شما