سعید مستغاثی منتقد سینما در ابتدای این برنامه اظهار داشت: «اسکار را باید با ویژگیهای خودش شناخت. این جشن با یک بیانیه که دنبال مطرح کردن سینمای آمریکا و فرهنگ و ایدئولوژی آن است، آغاز میشود پس چرا ما این بیانیه را نادیده میگیریم؟ مانیفستی که میگوید اسکار ، صنعت و فرهنگ امریکا را تقویت میکند و هنر در درجه اول اهمیت قرار نمیگیرد. هر سال کنار این اهداف یک تم غالب هم دارند.»
«چه چیزی این رایها و این گرایشها را در ذهن اعضای آکادمی و مخاطبان میسازد؟ رسانهها؛ این نظام رسانهای ذهن مخاطبان را برای انتخاب فیلم مورد نظر آکادمی هدایت میکند. در سالهای اخیر هم هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و اسکار مثل همیشه بر اساس اصول خودش کار میکند. افولی که دیده میشود، افول سینماست و نه افول اسکار.»
امیر قادری منتقد سینما در ادامه گفت: «چیزی که من با آن مخالفم این فجریزه شدن سالهای اخیر اسکار است، اما با اینکه فیلمهایی که من دوست نداشتم جایزه نبرده باز هم فیلم برنده از اصول اسکار رد نشده است. اسکار بعد از «بچه رزماری» و با هالیوود جدید در سال ۱۹۶۸، عقب میافتد. اما وقتی خودش را با تحولات هالیوود همسو میکند به فیلمهایی جایزه میدهد که بهترین هستند. با جایزه به «راکی» و «ارتباط فرانسوی» نشان میدهد که به جریانهای مختلف سیاسی اهمیت میدهد.»
«اسکار در سالهای اخیر به فیلمهای خوبی جایزه نداده است، اما سرمایهداری خودش را اصلاح میکند و این وضعیت را درست خواهد کرد. مشکل من این است که خاستگاه این روند مشخص نیست. حتی اگه ضد ترامپ کار میکند این موضعش را اعلام نمیکند. در آمریکای امروز فضا به سمتی رفته است که فیلمساز مجبور است به سمت فضای غالب سوق پیدا کند. در نتیجه تعداد تماشاگران پایین میآید و ترامپ اظهار نظر میکند و هالیوود مجبور میشود برای بالا بردن مخاطب به سمت فضای فکری فیلمساز برود. این اتفاق در دورههای مختلف تکرار شده است و این بار هم میگذرد.»