«علیرضا خامسیان»، فعال سیاسی اصلاحطلب، درباره این سخن که احزاب اصلاحطلب به عارف نگفته بودند در انتخابات ریاست جمهوری 92 شرکت کند و خود به صورت مستقل شرکت کرده است، به خبرنگار سیاسی برنا گفت: انتخابات سال 92 در شرایطی رقم خورد که فضای ناامیدی، سرخوردگی و انفعال در بدنه اصلاحطلبان بهخاطر تحولات پس از سال 88 حاکم بود و برخی از نخبگان این جریان عموما باور به تاثیرگذاری گفتمان اصلاحطلبی در انتخابات سال 92 نداشتند. به همین دلیل حتی تا یک ماه قبل از برگزاری انتخابات این عده با ادبیاتی نظیر «نمیشود» و «نمیگذارند» رغبتی به فعالیت در انتخابات ریاست جمهوری نداشتند و در چنین شرایطی وقتی آقای عارف بر ضرورت حضور فعال در این انتخابات تاکید کرد، این عده به دلیل همان یاس و ناامیدی که بر آنها غالب شده بود باور به حضور فعال در انتخابات نداشتند.
وی افزود: در چنین شرایطی آقای عارف با کمک جوانان پا به عرصه انتخابات گذاشت و شور و نشاطی در جریان اصلاحطلبی ایجاد کرد و جالب آنکه همان عدهای که میگفتند «نمیشود» یا «نمیگذارند» زمانی که این شور و نشاط را مشاهده کردند به میدان آمدند.
خامسیان با مقایسه وضعیت جریان اصلاحطلبی در دو دهه 80 و 90 یادآور شد: در دهه 80 هم به دلیل حوادث 88 و هم به دلیل برخی کنشهای رفتاری، جمعی از اصلاحطلبان شاهد بودند که اصلاحطلبان توفیقی آن چنانی در انتخاباتهای دهه 80 بهدست نیاوردند که بخشی از آن به محدودیتهایی که بخشی از حاکمیت ایجاد کرده بود مرتبط است. بخش دیگر هم به اینکه اصلاحطلبان یک محور هماهنگ کننده و اجماعساز در میان خود نداشتند مربوط بود.
این فعال رسانه ادامه داد: در دهه 90، روند، روند همگرایی و انسجام بخشی بین نیروهای اصلاحطلب شد. نمیتوان به شخص خاصی این روند را معطوف کرد اما آقای عارف به عنوان یک شخصیت ملی و اصلاحطلب وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شد. هدف وی صرفا این نبود که میخواست، فقط شخص خود را به عنوان آقای عارف مطرح کند بلکه هدف اصلی این بود که ناامیدی و انفعالی که در بخشی از جریان اصلاحطلب و همچنین دودستگی که در این جریان وجود داشت را بهبود بخشد.
خامسیان درباره درخواست جمعی از اصلاحطلبان از آقای عارف برای ورود به انتخابات نیز تاکید کرد: آقای عارف با محوریت بخشی از جوانان وارد میدان شد. شاید گفته شود بخشی از احزاب اصلاحطلب به علت رخوت، منفعل بودن و ناهماهنگی موجود بین خود، اعتقادی به مشارکت به این مفهوم که کاندیدایی معرفی کنند نداشتند. بنابراین این نقش هماهنگ کننده و انسجام بخشی پس از سال 92 هم روبه رشد بود یعنی با تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، روند انسجام بخشی بین جریان اصلاح طلب تقویت شد و نقش آقای عارف به عنوان یکی از محورهای مهم جریان اصلاح طلب پر رنگ بود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب عنوان کرد: برخی فراموش کرده اند که وضعیت اصلاح طلبان در دهه 80 چگونه بود. اگر برخی افراد که هجمه هایی را علیه آقای عارف که رئیس شورای عالی اصلاحطلبان است آغاز کردند و در صدد حذف یا کمرنگ کردن وی هستند، باید بدانند با ادامه چنین روندی بازگشت جریان اصلاحطلبی به دهه 80 دور از ذهن نیست. اگر برخی افراد میخواهند به هجمههای خود علیه چهرههای ملی و انسجام بخش جریان اصلاحطلب ادامه دهند، باید تبعات آن را نیز بپذیرند.
وی در پاسخ به سوالی درخصوص هدف این افراد در هجمه به محمدرضا عارف گفت: اهل نیت خوانی نیستم اما کسانی که اکنون از درجه خلوص اصلاحطلبی صحبت می کنند باید به این پرسش جواب دهند با چه درجه از خلوص اصلاح طلبی در انتخابات مجلس اصرار داشتند امثال لاریجانی در لیست امید قرار بگیرند.
خامسیان با بیان اینکه اصلاح طلبی صرفا بیانیه دادن و شعارهای تند و تیز دادن نیست، بیان کرد: نگاه کاسب کارانه به گفتمان اصلاحطلبی بزرگترین ضربه را به این گفتمان اصیل میزند. شاید برخی افراد بخواهند با این نگاه در جریان اصلاحطلبی فعالیت کنند و آقای عارف را مانعی برای خود میبینند.
این فعال رسانهای با بیان اینکه هجمهها علیه آقای عارف با برنامه صورت میگیرد، تاکید کرد: برخی افراد صبحشان شب نمیشود تا سخنی علیه آقای عارف نگویند معلوم نیست خودشان چه گلی بر سر اصلاحات زدند که تا این حد مدعی هستند.
وی با بیان اینکه همه باید از دهه 80 درس بگیریم که با چه مشکلاتی روبهرو بودیم، گفت: نباید فراموش کرد که چه اتفاقاتی رخ داد تا احمدینژاد سال 84 به ریاست جمهوری رسید. دهه 90 دهه روبه رشدی برای جریان اصلاحطلبی بوده است و اصلاحطلبان نباید با عملکرد و اظهارنظرهای خود بازگشت به عقب کنند. هرچند آقای عارف نیز معتقد است باید از شخص محوری عبور کرد و گفتمان اصلاحطلبی باید اصالت پیدا کند اما هنر برخی سرمایه سوزی در جریان اصلاحات شده است که دود آن به چشم همه میرود.
خامسیان به تلاش برخی احزاب برای ایفای نقش پدرخواندگی در یک جبهه سیاسی اشاره کرد و گفت: اگر به تجربه تاریخی نگاه کنیم احزابی که برای خود نقش محوری و پدرخواندگی در یک جبهه سیاسی را داشتند سرنوشت آنها محکوم به شکست شد و در مقطع فعلی هم هیچ حزبی نمیتواند، ادعای پدرخواندگی داشته باشند.