به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، داستان نمایشنامه «گوریل پشمالو» به کارگری بی فکر و بد منظر به نام یانک می پردازد که در تلاش برای یافتن جایگاه خود در دنیایی است که توسط ثروتمندان اداره و کنترل می شود. یانک، کارگر بخش سوخت رسانی به آتشخانه ی کشتی است و به برتری قدرت فیزیکی خود نسبت به موتورهای کشتی و کارگران دیگر بسیار مطمئن است و به آن می بالد. اما زمانی که دختر ثروتمند یکی از اشخاص پرنفوذ در حوزه ی تجارت فولاد، یانک را «حیوانی کثیف» خطاب می کند، او دچار بحران هویت شده و افول روانی و جسمانی اش آغاز می شود. یانک کشتی را ترک می کند، در منهتن سرگردان می شود و درمی یابد که به هیچ جایی تعلق ندارد.
اونیل با «گوریل پشمالو»، «آنا کریستی»، و «نخستین آدم» یک سهگانه به سبک و سیاق تراژدیهای یونان باستان میسازد تا بگوید در قرن بیست (دهه بیست) تراژدی با شکل و درونمایههای رایج در تراژدیهای یونان همچنان شدنی است.
از این حیث، میتوان او را، همانند استادش، ایبسن، سرگرم تجربیات نوین در ادبیات نمایشی و تئاتر دانست. اما آنچه گوریل پشمالو را از دو اثر دیگر او متمایز میکند، برجستگی سبک اکسپرسیونیستی آن است. اونیل در آثار دیگرش، مثل مسیحا (ن) فسی میآید، نیز به اکسپرسیونیسم روی آورده است؛ اما در هیچ یک از آنها نتوانسته در پردازش کارش تا این اندازه تردست و چابک باشد، زیرا این اثر کوتاه، بریده، و بسیار نمادین است و این عناصر به سبک اکسپرسیونیسم رنگ و جلای ویژهای میبخشند. سوای درونمایههای تراژیک و اگزییستانسیالیستی گوریل پشمالو، جنبههای تجربی سبک اکسپرسیونیسم این اثر آن را برای دانشجویان و خوانندگان علاقمند جذاب میکند.
بخشهایی از کتاب:
ینک: «یه روزایی بود که منو به زور می بردن کلیسا. اون وقتا خیلی بچه بودم. پدر و مادرم خودشون نمی رفتند. انگاری می خواستن از شرم خلاص بشن.» لانگ: «اونا دعا می خونن تا مسیح پول بیشتری نصیب شون بکنه.»
آهای شمایی که توی ماه زندگی می کنین! شما که به نظرم خیلی عاقل می آین! بگین من به کجا تعلق دارم؟
انتهای پیام