به گزارش برنا؛ قصه پر غصه خروج نخبگان که در دهه ۷۰ تحت عنوان فرار مغزها در رسانهها خبری میشد اکنون تصویر جدیدی را در ایران و در آمارهای مربوط به میزان هوش و ذکاوت ایرانیان در مقایسه با سایر کشورها به تصویر کشیده است. آمارهای اخیر حکایت از کاهش ضریب هوشی ایرانیها دارد. آنهم نه یکی، دو درصد بلکه این آمار آنقدر نامطلوب است که اظهارنظر همگان از نخبگان تا مردم عادی را همراه داشته است.
بر اساس این آمار که در رسانههای مختلف دیداری و شنیداری منعکسشده، ایرانیها با کاهش IQ روبهرو هستند. قبلاً ضریب هوشی آنها ۱۰۴ بود و ایران بین چهار- پنج کشور برجسته از نظر آی. کیو قرار داشته است اما هماکنون متوسط آی. کیو ایرانیها حدود ۷۴ است. بر اساس آنچه در دستهبندی میزان آی کیوها اعلامشده افراد نابغه با درجه سرآمد دارای آی. کیو ۱۶۰ و بالاتر، نابغهها آی. کیو ۱۴۵ تا ۱۵۹، تیزهوشها آی. کیو ۱۳۰ تا ۱۴۴، باهوشها دارای آی. کیو ۱۲۰ تا ۱۲۹، افراد متوسط قوی آی. کیو ۱۱۰ تا ۱۱۹، اشخاص متوسط دارای آی. کیو ۹۰ تا ۱۰۹، افراد با آی. کیو مرزی داری درجه ۷۰ تا ۸۹، آموزش پذیرها آی. کیو ۵۰ تا ۶۹ را دارا هستند.
در نتیجه مشاهده میکنیم که ضریب هوشی ایرانیها بهمراتب کاهش زیادی یافته است اما سوال این است که آیا واقعا ایرانیها دیگر افراد دارای ضریب هوشی بالا نیستند؟
همینالان اگر از دانش آموزان یک مدرسه یا یک مجمع علمی و افراد در حال تحصیل در یک دانشگاه با سطح علمی متوسط تست سنجش ضریب هوش اتخاذ شود بهطور یقین همان رتبه عالی را کسب خواهیم کرد. در نتیجه این کاهش ضریب آی. کیو، اولا بر اساس متوسط جامعه ایران است در درجه دوم عواملی محیطی از جمله مهاجرت افراد تحصیلکرده که روزی از آن تحت عنوان نخبگان یاد میشد علت دیگر کاهش این سطح از متوسط ضریب هوش ایرانیهاست. از این جهت نمیتوان بهسادگی این آمارها را حداقل در سطح مراکز علمی و دانشگاهی پذیرفت اما زنگ خطر کاهش سطح ضریب هوشی ایرانیها بهشدت جدی است و اگر تا چند سال آینده تصمیمی دقیق در زمینه خروج نخبگان علمی و حتی فارغالتحصیلان دانشگاهی صورت نگیرد، شرایطی در اینارتباط به وجود میآید که شاید بهسادگی قابل جبران نباشد.
بر اساس اخبار منتشر شده طی یک سال و اندی که کشورمان با محدودیتهای کرونایی روبرو بوده آمار مهاجرت طبقه خاصی از نخبگان و افراد دارای مدرک دانشگاهی افزایش یافته است. برای نمونه افزایش آمار مهاجرت پزشکان در این مدت رسانهای شد بهطوریکه ظفر قندی، رئیس پیشین سازمان نظم پزشکی، گفته بود که تنها در یک سال، ۳ هزار گواهی گوداستندینگ (سوءپیشینه) برای پزشکان صادر شده است.
این گواهی برای پزشکانی صادر میشود که میخواهند از کشور خارج و در کشور دیگری مشغول به طبابت شوند. همان موقع او تاکید کرده بود که این درخواستها در دوران کرونا، افزایش بیشتری پیدا کرده است. با اینحال محمد رئیسزاده، رئیس این سازمان، گفت: «مهاجرت پزشکان نسبت بهکل مهاجرتها، عدد بالایی نیست بااینحال حتی یک مورد مهاجرت هم سنگین است. این وضعیت از قبل هم وجود داشته است.»
او درباره تعداد گواهیهای صادر شده پزشکان برای مهاجرت از کشور، هم گفت: ماهانه ۳۰۰ گواهی گوداستندینگ، برای پزشکان صادر میشود؛ درحالیکه پیش از این سخنگوی این سازمان گفته بود که میزان درخواست برای صدور این گواهی بالا رفته و اکنون به ماهی ۳۰۰ گواهی است؛ حال آنکه طی ۱۰ سال گذشته، هر ماه ۱۰ تا ۱۵ گواهی درخواست میشد.
افزایش آمار در رشتههای مربوط به طب تنها به پزشکان خلاصه نمیشود و اخیرا آمار نگرانکنندهای از خروج پرستاران نیز منتشر شده است. چند ماه پیش بود که رئیس هیات مدیره نظام پرستاری تهران در مصاحبهای اعلام کرد: سیر مهاجرت پرستاران به خارج از کشور کماکان ادامه دارد و بر اساس آخرین خبری که در دست دارم درخواست مهاجرت ماهانه 500 پرستار به خارج از کشور است که در سازمان نظام پرستاری به ثبت میرسد.
محمد اکرمی، رئیس انجمن ژنتیک پزشکی ایران، در مورد آمار منتشر شده در ارتباط با سطح ضریب هوشی ایرانیان به «برنا» گفت: یکی از خلاءهای بزرگ کشور ما ثبت و پردازش اطلاعات است. گزارشی در ارتباط با نحوه مصاحبه IQ در رسانهها منتشر شده که البته بنده گزارش کامل آن را مشاهده نکردم. متأسفانه در ایران ثبت آمارهای مهمتری وجود ندارد و عدهای از اختلافنظرهایی که در تصمیمگیریهای اقتصادی وجود دارد به خاطر تفاوت منابع اطلاعاتی و آماری در سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد است و شبیه به این موارد را در مسائل دیگر را هم شاهدیم.
رئیس انجمن ژنتیک پزشکی ایران افزود: به نظر میرسد اطلاعات و آمار اخیر در زمینه میزان IQ ایرانیها ریشه و پایه علمی دقیقی نداشته باشد و یا اینکه در حجم مطالعات کوچکی صورت گرفته باشد. از اینرو در ایران با تنوع جمعیتی و قومیتی باید مطالعات دقیقی با حجم نمونه مناسبی صورت گیرد تا دقت نظر بیشتری در ارائه آمارها وجود داشته باشد. همچنین علاوه بر اینکه میزان هوش ایرانی نیاز به مطالعه دقیق دارد، ترند آن نیز نیازمند مطالعه است تا دریابیم شیب آن افزایشی است یا کاهشی؟ ازاینجهت نه مطالعه قبلی دقیقی در این زمینه صورت گرفته و تا زمانی که دادهها و گستره آماری مطالعه اخیر نیز منتشر نشود، نمیتوان ادعایی در این زمینه داشت.
وی تاکید کرد: اکنونکه بحث هایی نظیر طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده و طرح افزایش ظرفیت تخصصی دانشگاههای پزشکی و موارد از این قبیل مطرحشده، مناسب است که گروهی علمی در ارتباط با بحث حجم نخبگان، انتخاب آنها و نحوه محاسبه نخبگان اقدام دقیقی صورت دهد و پاسخ سوالات متعدد و مشابه پیشآمده منتشر کنند. به نظرم معاونت علمی ریاست جمهوری، بنیاد نخبگان و شورای عالی انقلاب فرهنگی می توانند باید به این نوع سئوالات مهم پاسخ دهند.
اکرمی ادامه داد: البته بنده بهعنوان یک معلم و استاد دانشگاه این احساس را دارم که تحت فشارهای سنگین فضای مجازی و تبلیغات کشورهای غربی برای جذب نخبگان، آمار خروج نخبگان از کشور بالا باشد؛ زیرا برای کشورهای غربی راحتتر است که بهجای نخبه پروری از صفر در کشور خود، از نخبگان سایر کشورها استفاده کنند.
وی افزود: رسانههای گروهی باید در این زمینه کار رسانهای انجام دهند که نخبگان ایرانی در سطوح تحقیقاتی و دانشگاهها چرا و تا چه میزان دچار سرخوردگی و خستگی هستند و بعد از خروج از کشور میدرخشند؛ زیرا بالاخره منابع داخل کشور محدود است و دستگاههای ازمایشگاهی داخل ایران متنوع نیست و از طرفی در جامعه علمی ایرانی کمتر موردتوجه قرارمی گیرند و امتیازهای علمی در مقالات با تعداد کم نویسنده بیش از کارهای گروهی با تعداد زیاد محقق، داده می شود.
خروج نخبگان از کشور بر میزان ضریب هوشی اثرگذار است
اکرمی در پاسخ به این ادعا که اگر در سطح دانشگاه و مدارس و کل جامعه سطح ضریب هوشی را اندازهگیری کنیم درخواهیم یافت چنین آمارهایی درست نیست، گفت: اینگونه مطالعات به حجم نمونه بالایی احتیاج دارد و باید همه اقشار را پوشش دهد. سنجش میزان ضریب هوش در دانشگاهها که نموداری از IQ ایرانیها و بهطورکلی نیست البته همه نخبگان نیز ضرورتا در دانشگاهها حضور ندارند. سیر درخواستها، پیگیریها و فکر کردنها برای خروج از کشور در حال افزایش است و اگر کسی خلاف این مورد ادعایی داشته باشد، باید در انصاف او شک کرد
رئیس انجمن ژنتیک پزشکی ایران اظهار کرد: لذا باید بستر کار تیمی و کار گروهی و نظریهپردازی را در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی فراهم کنیم. همچنین گاهی باید نسبت به افرادی که سخنان دقیقی میگویند و طرحهای نوآورانهای ارائه میکنند صبر و تحمل کرد و نباید برخوردهای نامناسبی صورت گیرد. از این جهت خروج نخبگان از کشور بر کاهش میزان ضریب هوشی ایرانیها اثرگذار است و این مورد قابل اغماض یا فراموشی نیست.
رئیس انجمن ژنتیک پزشکی ایران در پاسخ به این سوال که هماکنون برای مقابله با خروج نخبگان از کشور چه باید کرد، گفت: همانطور که رهبری تاسی به صبر و امید را در هر کاری پیشنهاد دادند باید صبر کرد و امید داشت. متاسفانه فضای مجازی در ایران تلاش زیادی بر یاس و ناامیدی و احساس گناه و سفید نشان دادن فضای خارج از کشور در برابر سیاهی فضای داخل دارد.
وی افزود: همیشه این دعوا بین متخصصین علوم اجتماعی وجود داشته که آیا افراد باید درست شوند تا سیستم اصلاح شود یا سیستم باید اصلاح شوند تا افراد اصلاح شوند. درحالیکه هر دوی این موارد لازم و ملزوم یکدیگرند و هیچیک بر دیگری ارجحیت ندارد. اگر بتوانیم فضای رسانه ملی، مدارس و دانشگاهها و جامعه را به سمت نوآوری، نشاط و شادمانی و امید به آینده و تلاش بر کار تیمی سوق دهیم، قطعا جامعه ایرانی به آن سطح از پویایی خواهد رسید که امید به ماندن برای آیندهای بهتر داشته باشد.
اکرمی در پایان عنوان کرد: همچنین مسئولین باید راحت مشکلات را با مردم در میان بگذارند، شرایط را تبیین کنند و همانطور که در تهدید کرونا از آموزشهای مجازی فرصت ساخته شد میتوان از این موضوع درس گرفت و اقدامات با پایه علمی در زمینه تشویق به عدم خروج نخبگان صورت گیرد میتواند مؤثر باشد.
در نهایت به نظر میرسد حتی اگر آمار ارائه شده از کاهش ضریب هوشی ایرانی در مقایسه با سالهای قبل درست هم نباشد نمیتوان از اثرگذاری خروج نخبگان بر کاهش ضریب هوشی ایران در مقایسه با قبل و در برابر سایر کشورها به سادگی عبور کرد. آنهم افرادی که میتوانند شخصیتها و نخبگانی هم چون خود را تربیت کنند و خدمات علمی خوبی به کشورشان ارائه دهند. از اینرو تا دیر نشده است باید روندی را تثبیت کرد که بر اساس آن نه تنها از خروج نخبگان از کشور جلوگیری کرد بلکه بسیاری از آنان را هم به کشور بازگرداند. تا از این طریق ضریب هوشی و بانک ژنتیکی ایرانی مانند قبل بدرخشد و ایرانیان در رتبههای سنجش در جایگاه قبلی خود قرار گیرند.
انتهای پیام// 6