به گزارش خبرگزاری برنا؛ سپهر جاویدیان، طراح و کارگردان نمایش «سرنخ» در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر خبرگزاری برنا با اشاره بر چالشهای موجود در تولید این اثر گفت: در ابتدا سعی کردیم تا گروهی منسجم تشکیل دهیم، این امر خود با چالشهایی همراه بود و مدت زیادی گذشت و افراد زیادی آمدند و رفتند تا گروه کم کم انسجام لازم را بدست آورد تا افراد گروه میتوانستند خود را درون خانواده جدیدی احساس کنند. از طرفی گام بعدی، انتخاب متن مناسب برای اجرا بود که میبایست مطابق با پتانسیلهای گروه و از طرفی در شرایط اجتماعی و جغرافیایی حال حاضر باشد، متن انتخابی میبایست حرفی برای گفتن داشته باشد و همین تاکید براین موضوع باعث شد تا من به عنوان کارگردان از همان ابتدا به دنبال متنی پرکشش، گیرا و همراه با لحظههای کمدی باشم زیرا معتقدم هر حرفی در بستر اجتماعی امروز باید با بیانی طنز آمیز همراه باشد تا مخاطب با اثر همراهی کند و سختی این انتخاب آن است که این کمدی به سمت لودگی نرود و یا از عمق مطلب نکاهد.
او افزود: با درنظر گرفتن این فاکتورها ما چندین متن را انتخاب و یک به یک به واکاوی آنها پرداختیم که در آخر به متن «سرنخ» نوشته سندی راستین رسیدیم، در ابتدا که مخاطب با متن مواجه میشود شاید در بهترین حالت به یاد کارهای آگاتا کیرستی بیافتد، یک داستان جنایی معمایی که همه میخواهند بدانند که چه کسی قاتل است؟ که بسیار نگاه رایجی به این شیوه داستان گویی دارد اما جرقهایی که در ذهن من بعنوان کارگردان اثر زده شد در نهایت موجب علاقه بیشتر به اجرای این متن شد چراکه درون مایه بسیار قوی و موضوعی بسیار ساده دارد. همه نقاب داریم، همه دورو هستیم، همه در آخر یک رنگ هستیم، همه فکر میکنیم کسی هستیم؛ چهار مورد فوق در واقع محرک اصلی من به عنوان کارگردان برای اجرای این نمایش بود که شاید مخاطب در طول نمایش حتی بهش فکر نکند اما اگر کمی با وسواس به شیوه اجرایی آن فکر کند به این موضوع پیمیبرد و من فکر میکنم این چهار مورد موارد اساسی است که میتواند از سوی جامع شناسان مورد بحث و تعمق قرار گیرد.
این هنرمند سینما و تئاتر خاطرنشان کرد: برای به تصویر کشیدن این اثر بیشتر سعی کردم که برخوردی کاریکاتور گونه با تمام جوانب این نمایش داشته باشم، حتی سعی شد تا مسائل ممیزی رعایت شود و بدور از هرگونه جدیتی داستان رو روایت کنیم چراکه براین باورم که جهان امروز به اندازه خود سرشار از جدیت است و بهتر آن است که ما انسان امروزی را بیش از این با جدیت در اثر هنری روبرو نکنیم بلکه سعی کنیم تا تماشاگر را در فضای لطیفی قرار دهیم همچنین معتقدم شیوه اجرایی اتخاذ شده در این نمایش با بستر اجتماعی روز مطابقتهایی دارد، برای مثال ما در بسیاری از موارد در روزمره اول عمل میکنیم و بعد فکر میکنیم، که این امر خود کندی را بهمراه دارد، شاید مثال شیرین آن دنیای پت و مت باشد.
او ادامه داد: قطعا مخاطب هنر و در کل انسان همواره به دنبال شیوههای اجرایی جدید و تازه است و بر اثر همین خصلت است که آدمی همواره به سمت تکامل پیش میرود، گاهی این تکامل در جهت مثبت باطری است و گاهی در جهت منفی آن اما مهم پویایی این امر است و باید اضافه کنم در طول نیم دهه گذشته دیگر شیوه اجرایی نیست که مورد بحث قرار میگیرد، بلکه چگونگی پیوند سرمایه با هنر است که از اولویت بالایی برخوردار است و این الزام باعث شده تا تولیدات تئاتر مسیر متفاوت تری را نسبت به یک دهه پیش در پیش بگیرد.
بازیگر نمایش «فلسفه باز» عنوان کرد: انسان بذات همیشه از تفکر فرار میکند چراکه آدمی برای این فکر باید زمان، احساس، انرژی و هزینه صرف کند تا آدمی به مقصود خود برسد؛ حال آنکه پیچیدگی کار هنرمند در آن است که باید این تلخی و سختی را با خنده و کمدی بخورد مخاطب دهد و یا آنرا به شیوهای ملموس با سلیقهای والا طراحی و در اختیار مخاطب گذاشت اما مشکل از جایی شروع میشود که هنرمند این زمان و تلاش را برای ارتقاع ذائقه مخاطب نگذارد و راه میانبر را انتخاب کند که ماحصل این طرز تفکر را بشدت در دو دهه اخیر میتوان مشاهده کرد، مورد بعد که میتوان به آن اشاره کرد ظرفیت عاطفی جامعه است که میتوان گفت در ۴ سال اخیر این ظرفیت به پایین ترین حد خود رسیده و برای فهم این مسئله میتوان به اینزمثال توجه کرد، فرض کنید درون ماشین خود نشستهاید و به سمت محل کار خود میروید و این مسیر هر روزه شما است، با یک تفاوت فرض کنید شما اگر سه سال پیش این مسیر را طی میکردید به طور متوسط در طول مسیر یک گدا در سر چهار راه و یک دعوا در سر چهار راه و یک فرد را میدید که در زبالهها بدنبال چیزی میگردد اما سه سال بعد شما همان مسیر سه سال قبل را برای رسیدن به محل کار خود طی میکنید اما آمار بالا و تعداد افراد چندین برابر شده است بنابراین ظرفیت عاطفی شما و میل درونیتان در مواجه با یک اثر تراژیک بسیار کاهش یافته چراکه در زندگی روزمره به خودی خود این چنین لحظاتی بوفور رو به افزایش است و لحظات کمدی و شاد رو به کاستی است؛ از این رو آدمی برای ایجاد این تعادل رو به بستر کمدی میآورد اما مهم این است که هنرمند سعی در بالا نگهداشتن و ارتقاع ذائقه مخاطب خود داشته باشد که در این دوران این امر بسیار نادر است.
سپهر جاویدیان، طراح و کارگردان نمایش «سرنخ» در پایان تاکید کرد: تولید تئاتر روز به روز کار سختتر و دشوارتری خواهد شد چراکه هزینهها روز به روز افزایش پیدا میکند و این خود باعث بروز پیچیدگیهای روز افزون میشود و همچنین فردی که پول و ارتباط دارد به نظر خود حکم کند و این نظر در طی تاریخ همواره به سمت انحصار طلبی و تشکیل گروهها به صورت کارتلی شده است؛ بنابراین هرگونه اقدامی که در خلاف جهت این جریان باشد، برای هنر این کشور سازنده و مفید خواهد بود.
انتهای پیام/