به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، آخرین تصویر جمع خانوادگی، غذای گرم و آب آشامیدنی با روایت مردم کرمانشاه به ثانیهای قبل از ساعت 9:06 دقیقه شب 21 آبان ماه برمیگردد، بعد از آن همه درد است و فراغ و "وی وی" مادران به دنبال فرزند و فرزندان به دنبال مادر.
اما یاد زلزله هیچ وقت از مردم ایران زیاد دور نشده است. در گذر تنها نیم قرن این خاک به خود 7 زلزله مهیب دیده و هزاران هموطن را از ما گرفته است. همین مرداد ماه سال 91 بود که زمین در گوش چپ این گربه لمیده بر نقشه، دهن باز کرد. "اهر و ورزقان" در آذربایجان شرقی به خود لرزید و چه داغ ها که بر دل نگذاشت.
در آن روزها مردم بی پناه تر بودند. نه رسانه ای برای آن ها نوار مشکی به گوشه قاب تصویرش زد و نه رییس جمهوری به میان خشم آوارگان رفت و دست یاری اش رابه آن ها دراز کرد.
از ورزقان تا سرپل ذهاب
21 مرداد سال 91. ورزقان سیاه پوشید. مردم شب های سرد کوهستانی خود را سر بر سنگفرش خیابان ها گذاشتند. در آن روزها فرماندار ورزقان پروازی بود و همین سبب شد که با تاخیر چشم گیری به محل حادثه برسد. نظامیان نخستین امدادگران بودند. مثل همیشه حاضر و قدبرافراشته با دست خالی به میان مردم شتافتند و کنارشان ایستاند.
شاید بسیاری حتی صدای مردم آواره اهر و ورزقان را نشنیدند. صدا و سیما به میانشان نرفت، گویا پخش و پوشش بازی های المپیک در آن روزگار ملیتر به نظر میرسید و پس از سه روز سرگردانی که 155هزار حادثه دیده که به دنبال عزیزانشان زیر آوار میگشتند خبر کوتاهی را از وضعیت آن ها به تصویر کشد. وضعیت حتی صدای علی لاریجانی، رییس قوه مقننه را هم درآورد و به دنبال آن نمایندگان مردم هم از تریبون خانه ملت به اعتراض فریاد کشیدند و صدا و سیما را با پخش سریال "خنده بازار" در حین عزای عمومی بیغیرت خطاب کردند.
محمود احمدی نژاد رییس جمهوری وقت در حین آن بحران حتی زحمت یک پیام تسلیت و همدردی را به خود نداد، مردم را تنها گذاشت و به اندوه آنها پشت کرد. اما ادب دیپلماسی آقای رییس جمهوری حکم کرد در همان زمان درگذشت مادر رئیس جمهور سیرالئون را به دولت و ملت این کشور تسلیت بگوید.
رهبری با فاصله 5 روز از حادثه به میان مردم دردمند ورزقان شتافت و یادآور شد که یار و همراه آن ها خواهد بود.
ورزقان را مردم غیور آذربایجان با دست های خالی دوباره ساختند. و بی تسلیخاطر رسانه و رییس جمهوری تصمیم گرفتند دست بر زانوهای خود از جا بلند شوند. احمدی نژاد هم در نهایت سوم شهریورماه در حالی که از سفر عربستان بازگشته بود، طی سک حرکت نمایشی به منطقه زلزله زده رفت. اما دیگر دیر کسی از او استقبال نکرد. کسی او را نخواست. کسی به او احتیاجی نداشت.
قلب کرمانشاه لرزید
کمتر از 36 ساعت از زلزله کرمانشاه میگذرد. حسن روحانی در بین مردم حاضر میشود. روز قبل خبرنگار ها سعی میکنند با او همراه شوند اما خبر میرسد که بدون هیچ تشریفات و با یک هواپیمای کوچک عازم است و نیازی به خبرنگار و عکاس نیست.
مردم عصبانی هستند. اکثر خانه هایی که خراب شده از جنس "مسکن مهر" بوده و آن ها برایشان فرق نمیکند که چه دولتمردی خانه را ساخته است. سقفشان را میخواهند. جان عزیزانشان را میخواهند.
ارتش و سپاه همراهان همیشگی مردم در منطقه حضور دارند. رییس جمهوری از ارتش، سپاه، بسیج و هلال احمر تشکر میکند. مردم فریاد میزنند: فقط ارتش!
مردم عصبانی هستند. داغدار هستند. فریاد میکشند. رییس جمهوری اجازه میدهد هدف خشم و اندوه مردمش باشد، آرام میگوید: کنارتان خواهم ماند. صدای صلوات مردم، در بین آوارها و دردها میپیچد و مردم میدانند با این همه عزا که بر سرشان ریخته است، تنها نمانده اند.