خشایار اعتمادی این روزها فارغ از تمامی حواشی، شهرت طلبیها و گرایش های فضای مجازی زندگی می کند که همین امر موجب شد به ما فرصت گفت و گوی مفصلی را در زمینه موسیقی و چالش های امروز آن بدهد.
اعتمادی در پیشانی سوالات خبرنگار برنا در تبریک سال نو گفت: آرزوی عزت، کرامت، سلامت و از همه مهمتر آرامش خیال و امنیت فکری را در این روزهای سخت اقتصادی از خداوند منان برای هموطنانم خواهانم.
وی در مورد فعالیت های موسیقی خود گفت: باید بگویم امروز موسیقی حرفهای برای درآمدزایی نیست. سالی چند قطعه موسیقی می خوانم که یادم بماند چه خاطراتی در دوران جوانی و میانسالی داشته ام و اینکه چقدر خاطره ساخته و چقدر خاطره ایجاد کردهام. در رابطه با وضعیت موسیقی باید بگویم موسیقی مورد علاقه و تمایل من، چه در بازار موسیقی، چه در نوع ساختار و محتوای کلام تمام شده و از میان رفته است. من آن چیزی را که به عنوان یک هنر دوست، دلم می خواهد بگیرم و بشنوم را نمی شنوم و یا حداقل باید بگویم بسیار کم می شنوم.
وی افزود: فضای فعالیت دیگر برای من وجود ندارد، بهخاطر اینکه ذائقه جامعه با سلیقه موسیقیایی من عجین نیست و در نتیجه دلم نمیخواهد آن چیز را که دوست دارم تحمیل کنم و تحمیل را هم نمیپذیرم.
اعتمادی گفت: من هنر خودم را آمیخته با حرمت خودم میدانم. وقتی که به هنر من کم اعتنایی شود احساس می کنم حرمتم مورد اهانت قرار می گیرد بنابراین اولویت خودم را که احترام به حرمتم است وارد هیچ جریانی نمی کنم که ممکن باشد صدمه ببیند.
خشایار اعتمادی در پاسخ به این سوال که تلویزیون به عنوان یک عامل مهم در بیان موسیقی چقدر میتواند موثر باشد؟ گفت: تلویزیون زمانی این قدرت را داشت! واقعیت این است که زمانی از موسیقی حمایت میکرد ولی کم کم خود را کنار کشید و الان شما به دفتر موسیقی سازمان هم مراجعه کنید خود مسئولین هم اذعان به این موضوع دارند. زمانی با اولویت بندیها، نگرش درست و برنامهریزیهای درست موسیقی حمایت، هدایت و کارشناسی و در نهایت به بهترین نحو ارائه می شد.
این خواننده موسیقی پاپ در ادامه این بحث گفت: امروزه این اتفاق نمیافتد و تهیه کنندگان بیشتر تعیین کننده سرنوشت آن موسیقیهایی هستند که منتشر میشود و متاسفانه تهیه کنندگان هم خیلی در این امر حرفهای عمل نمیکنند زیرا کسی که تهیه کنندگی موسیقی را به عهده دارد باید یادش باشد که موسیقی هنری است برای تبیین فرهنگ در جامعه و الان موسیقی هایی که می شنویم غالبا پیامی برای جامعه ندارد و به لحاظ ساختار دچار مشکل هستند و حتی برای کسی که قصد فراگیری موسیقی را دارد مناسب نیست.
وی افزود: در حال حاضر موسیقی به دست تهیه کنندگان مدیریت میشود و متاسفانه مسئولین، تهیه کنندگان را به جای اینکه از لحاظ ذهنی ببرند به سمت سرمایه گذاری روی آثار خاص و خوش ساختار یک مقدار یا هدایت شده و یا از سوی سهل انگاری رها شده اند و غالبا موسیقی در دست تعداد خاصی از تهیه کنندگان است که پرورش خواننده های یکشبه به اعتبار فضای مجازی را در نظر دارند و تبلیغات زیاد موجب می شود که مردم به سمت این نوع موسیقی بروند که فقط برای تهیه کنندگان پولساز و نامآور است که این تهیهکنندگان را در همه حوزهها می بینید، در صداوسیما در استیج ها و در فضای مجازی حضور دارند و باید این را بگویم که کارهای خوبی نیز ساخته میشوند که متأسفانه نه دیده شده و نه شنیده می شوند.
اعتمادی با اشاره به اینکه مسائل دیگری هم از جمله به جا آوردن حق و حقوق نوازندگان و خوانندگان است گفت: حقوق هنرمندان از طرف تهیه کنندگان پرداخت نمی شود و فقط به این دلیل که به آنها جذابیت و شهرت داده میشود از پرداخت حق مسلم آنها خودداری میکنند و با بیان این عبارات که «همین که روی صحنه هستی برو خوش باش»، «همین که فالوورهای اینستاگرامت بالا برود برو خوش باش»، «همین که چند روزی یک بار روی استیج می روی برو خوش باش»، «همین که هیپ هیپ هورا برایت می کشند برو خوش باش» و همانطور که یک شبه یک موزیسین را سلبریتی کرده و سوار بر موج آنها شده و بالا می روند، همین که به مقصود مالی خود رسیدند آنها را یک شبه رها میکنند. کما اینکه گروهها و خوانندههای بسیاری را داشتیم که الان از آنها هیچ خبری نیست و در میان همین شلوغی های فضای مجازی گم شده اند.
اعتمادی گفت: از دید من مثل خیلی از معضلات حل نشدنی در جامعه ما مثل ترافیک و یا چیز های دیگر برگرداندن موسیقی به مسیر اصلی خود غیر ممکن و بسیار بسیار مشکل است.
خشایار اعتمادی در اعتراض به جایگاه زن در موسیقی امروز گفت: از آنجایی که همه خوانندگان مرد هستند و ما صدای زن نداریم همه شعرها و حرفها در صدد تخریب شخصیت زن بر آمده اند و با به کار بردن الفاظی نادرست مانند بی معرفت و نامرد و... و ایجاد تنشهای رفتاری و القاء آن به شنونده ماهیت رفتارهای اجتماعی را زیر سوال برده اند.
خواننده آلبوم «داش آکل» گفت: چگونه در جامعه ای که زن را حتی در ادبیات موسیقیایی تا این سطح پایین میآورد و به مقام زن توهین می کند میتوان کار کرد؟ اصلا کرامت یک جامعه به حضور زن در جامعه است. وقتی در یک جامعه بزرگ تمام محتوای موسیقیایی محدود می شود به عبارتهایی سخیف مانند «برو گم شو بیرون» و ... من دیگر رغبتی به کار کردن در این بستر ندارم و بسیار هم خوشحال هستم که اعتبارم را از حرمت خودم و موسیقی خوب می گیرم.
اعتمادی در پایان از آثار خود در کارنامه موسیقیاش نام برد و گفت: من ده تا آلبوم در کارنامه موسیقی خود دارم که همه آنها را با سرمایه خودم تهیه و تولید کردم و با بزرگانی همچون احمد پژمان، بابک بیات، محمد سریر، فردین خلعتبری، بهروز صفاریان، فواد حجازی، علیرضا افکاری، بابک زرین کار کرده و اشعار خوبی را از احمد شاملو، مولانا، محمد صالح اعلا و حتی از ایرج جنتی هم خوانده ام و بهترین ارکسترها و آنسامبل ترین ارکسترها، ژوست ترین آنها را به روی صحنه برده ام و همه آثارم را دوست دارم آلبوم هایی مانند «داش آکل»، «فقط به خاطر تو»، «بن بست»، «باید به تو برگردم»، «مدارا» و ... اما حالا دیگر این کار را نخواهم کرد، چرا که امروز موسیقی دست تیمی است که با هم تشکیل یک گروهی داده اند که با نگاههای مالی خود درصدد اضافه کردن به ارقام بالای درآمد زایی هستند و من هرگز وارد این میدان نخواهم شد.