نوروز نامه ۹۹؛ / یادداشت اختصاصی؛

هیچ گاه نقش ایران به مردم عراق تبیین نشد

|
۱۳۹۹/۰۱/۰۹
|
۲۳:۳۹:۲۶
| کد خبر: ۹۸۱۷۱۳
هیچ گاه نقش ایران به مردم عراق تبیین نشد
حشمت الله فلاحت پیشه - عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس

واقعیت قضیه این است که تحولات عراق دو جنبه واقعی و غیرواقعی داشت. جنبه غیرواقعی‌ این تحولات، همان جریاناتی است  که از سال 2003 میلادی به این سو آغاز شده بود یعنی از زمانی که نشست صلاح‌الدین و بعد نشست لندن شکل گرفت. به هر حال آن جریانات احساس کردند که بعد از صدام نمی‌توانند انحصار سیاست و حکومت در عراق را به دست بگیرند. از آن زمان یک دکترین بی‌ثبات‌ ساز را در دستور کار قرار دادند و از هر بهانه‌ای برای بی ثبات سازی در عراق استفاده کردند. لذا هر اتفاقی که رخ داد به گونه‌ای بود حتی از داعش هم استفاده کردند و ویران‌ترین دوران تاریخ عراق را  شکل دادند. آنها همچنین سعی کردند از نارضایتی‌ها هم استفاده کنند. این‌ موارد، جنبه غیرواقعی تحولات عراق است که مجددا در آینده نیز در کمین عراق خواهد بود. به عبارت دیگر کشوری مانند آمریکا که قدرت و نفوذ را از دست داده، هنوز احساس می‌کند ما به ازای هزینه نظامی و اقتصادی خود در عراق را دریافت نکرده است.

جنبه غیرواقعی اعتراضات عراق نیز نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی و فساد اقتصادی بود. در واقع نارضایتی مردم عراق نیز دو جنبه داشت که کاملا واقعی بود. یکی بحران و مشکلات  اقتصادی در کشوری که دومین منابع عظیم نفت و گاز در دنیا را داراست. کشوری که بهانه‌ای برای عدم توسعه ندارد و در عین حال، آن چیزی که مشاهده می‌کردند شکل‌گیری طبقه جدید در عراق بود به عبارت دیگر مردم عراق احساس کردند بعد از تحولات 2003 به تدریج یک طبقه جدید از سیاست‌مداران حزبی که مشغول تاراج عراق شدند و توجهی به مردم نکردند، شکل گرفت. این طبقه به نوعی سوار بر دوش مردم شدند. عراقی‌ها و نه ایرانی‌ها نباید این بخش از واقعیات عراق را نادیده بگیرند. اینها واقعیاتی است که هر ملتی احساس  کند از لحاظ اقتصادی به او ظلم می‌شود این کار را انجام می‌دهد. جمله‌ای سیاسی در این باره وجود دارد مبنی بر اینکه مردم مرگ پدران خود را فراموش می‌کنند ولی غارت اموال و حقوق خودشان را نادیده نمی‌گیرند  لذا در عراق چنین شرایطی شکل گرفت. این کلیتی از تحولات عراق بود.

 در مجموع هر گاه در عراق، مردم عراق دیدند که سیاست‌مداران آنها از میان کسانی هستند که سابقه پاکی در کارنامه‌شان دارند و در عین حال برنامه مشخصی برای رفع مشکلات اقتصادی دارند، عاملان جریانات بی‌ثبات ساز نتوانستند موفق شوند اما در عین حال هرگاه مردم دیدند تحت عنوان چرخش قدرت، می‌خواهد کلاهی جدید به سرشان برود، اعتراضات شکل گرفت. در نهایت هرچه به پایان سال نزدیک شدیم این مرز‌بندی روشن‌تر شد.

حدود 71 درصد بودجه عراق تحت عنوان امنیت هزینه می‌شود. پس از این موضوع، عراقی ها متوجه شدند که هر سیاست‌مداری حتی یک منتخب انتخابات محلی هم برای خودیک جریانی از حامیان خودش ایجاد می‌کرد و خرید رأی به یکی از مشکلات اساسی تبدیل شد. به گونه‌ای که در  برخی از نقاط عراق رأی یک خانواده دو نفره مثلا یک پیرمرد و پیرزن خریداری می‌شد و به میزانی برای یک رای پول داده می‌شد که آن پیرمرد و پیرزن در طول یک سال می‌توانستند با آن پول ارتزاق کنند یعنی این نشان دهنده فساد سیاسی بود که شکل گرفته بود. لذا در عراق، فارغ از آن جریان بی‌ثبات ساز که به دنبال ثبات نبودند، جریانی دیگر به دنبال جلوگیری از رانت جدید بودند. وقتی که احساس می‌کردند این رانت جدید دارد شکل می‌گیرد آن زمان چه آمریکا و چه بازیگر دیگری را  مورد هدف قرار می‌دادند.

 منتهی در قبال ایران، شعارهای کاذبی شکل گرفت به ویژه که بخشی از مشکلات مرتبط با  ایران  به  عملکرد خود جمهوری اسلامی ایران در عراق باز می‌گردد. به هر حال جمهوری اسلامی در  حوزه‌های سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی به ویژه در زمینه کمک به احیای زیرساخت اقتصادی در مرز دو کشور ایران و عراق، کمک بسیاری به عراق کرد اما متأسفانه هیچ گاه اثر تبلیغی مربوط به این موضوع در عراق برجسته نشد و شفاف‌سازی مبنی بر خدمات ایران در حوزه‌های عمرانی و توسعه‌ای به عراق تحت‌الشعاع یک سری تبلیغات سیاسی قرار گرفت که این به ضرر منافع ایران شد. بنده معتقدم به هیچ وجه سوابق خدمات ایران به عراق به خوبی برای مردم این کشور اعلام نشده اما در عین حال آمریکایی‌ها در سال 2011 میلادی یعنی شخص آقای اوباما، وقتی قرارداد خروج نظامیان آمریکایی از عراق را امضا کرد ما به ازای آن، قراردادی با شرکت اکسون بسته شد که به هر  حال چیزی حدود 2 و نیم میلیون بشکه در روز صادرات نفت عراق منحصرا به شرکت‌های آمریکایی‌ داده شد.

نقش مرجعیت نیز در قبال تحولات عراق یک رفتار محافظه‌کارانه‌ای را صورت داد. از یک سو سعی کرد متهم به حامی کم‌کاری دولت‌مردان و البته فساد دولت‌ مردان نشود و از سوی دیگر مرجعیت نمی‌توانست تحمل کند جامعه دچار شورش و تضاد داخلی شود. بنابراین همین باعث شد که  شاهد یک موضع محافظه‌کارانه از سوی مرجعیت باشیم چراکه اثری را که در طول ایام در خنثی کردن مشکلات کشور داشتند، کمتر مشاهده شود.

نظر شما