گزارشی از مهاجرت جوانان به تهران؛

چرا شجریان‌ها به تهران می‌آیند؟

|
۱۳۹۹/۰۷/۲۰
|
۰۴:۵۵:۵۱
| کد خبر: ۱۰۷۱۲۰۵
چرا شجریان‌ها به تهران می‌آیند؟
به هرجای تهران که نگاه کنید، جوانانی می‌بینید که برای کار یا تحصیل در رشته مورد علاقه خود، راهی تهران شدند و به اجبار خانه و خانواده خود را ترک کردند. دلیل این اجبار فقط کلمه‌ای به نام «پیشرفت» است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ اول مهرماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. چنانکه خود در خاطراتش از ایام کودکی بیان کرده، ۵ ساله بود که در خلوت کودکانه‌اش آواز می‌خواند. به کلاس اول می‌رود و یک سال بعد به آموزش تلاوت قرآن‌کریم نزد پدر می‌پردازد. در ۹ سالگی تلاوت قرآن را آغاز می‌کند و یک سال بعد این کار را در دورهمی‌ها و اجتماعات سیاسی آن سال‌ها ادامه می‌دهد و با یک معلم موسیقی آشنا می‌شود و شروع به خوانندگی می‌کند. استادش (پیرنیا)  به او می‌گوید «باید منتقلت کنم به تهران. باید تهران باشی. حیف است اینجا بمانی» و اینگونه می‌شود که او سال 1346 به تهران آمد و روز به روز در حرفه خود حرفه‌ای تر و مشهورتر شد تا اینکه لقب خسرو آواز ایران را از آنِ خود کرد.  نام او «محمدرضا شجریان» است که چند روز پیش او را از دست دادیم و یک ایران به سوگ او نشستند.

داستان هایی از این دست زیاد در پایتخت می شنویم. پسر از 7 سالگی تنبک می‌زند و آواز می‌خواند و روز خود را با موسیقی شب می‌کند. دیپلم خود را که می‌گیرد در شهر خود یعنی شیراز به هنرستان موسیقی می‌رود و سنتور و پیانو را یاد می‌گیرد اما این تمام استعداد و علاقه او نبود پس برای اینکه پیشرفت کند و سازهای بیشتری را یاد بگیرد و بتواند حرفه‌ای کار کند و در حوزه موسیقی بدرخشد از شیراز راهی پایتخت می‌شود. او علی زندوکیلی‌ست که حالا جزء بهترین خواننده‌های کشور است و به خوبی توانسته توانایی و استعداد خود را به رخ بکشد.

صدها شجریان داریم که نتوانسته‌اند در شهرهای خود بمانند و کار کنند و به فرهنگ شهر خود کمک کنند. افراد فراوانی در اطرافمان هستند که برای درخشیدن و پیشرفت مجبور شدند راهی پایتخت شوند چون در شهر خودشان راهی برای رسیدن به هدف وجود ندارد.

پانسیون‌ها، خوابگاه‌ها، خانه‌های مجردی و شرکت‌های خصوصی و نیمه خصوصی تهران، پُر است از دختران و پسرانی که از شهرستان‌های مختلف برای کار، تحصیل و رسیدن به هدف خود به «تهران» آمدند. این دختران و پسران یا تحصیلکرده هستند و از سر بیکاری و نبود شغل مناسب به تهران می‌آیند یا اینکه برای درس خواندن و تحصیل در رشته مورد علاقه‌شان راهی پایتخت می‌شوند. اگر از آسیب‌ها و خطرات زندگی مجردی در کلانشهر تهران بگذریم که خود بحثی مفصل است، این سوال و دغدغه برای همه مردم پیش می‌آید که چرا شهرستان‌های ما نباید زیرساخت‌های لازم برای تحصیل و شغل داشته باشند؟ چرا شهرستان‌هایی مانند شیراز، اصفهان، تبریز و... که از لحاظ فرهنگی، هنری، قدمت و... دست کمی از تهران ندارند و خودشان مهد فرهنگ ایران محسوب می‌شوند؛ نباید دانشگاه‌ و شغل‌های مناسب برای جوانان شهر خود داشته باشند؟ چرا جوانان این شهرستان‌ها باید برای تحصیل در رشته محبوب خود جور بکشند و فرسنگ‌ها دور از خانه و خانواده زندگی کنند؟

سختی‌هایی که این جوانان دور از خانواده می‌کشند و با انواع و اقسام مسائل اقتصادی و مالی دست و پنجه نرم می‌کنند به کنار، آسیبی که تهران از این تعداد مهاجر می‌بیند هم به کنار اما شهرستان مهاجرفرست را چه کنیم؟ شهرستانی که جوانانش به جای اینکه آنجا بمانند و کار کنند راهی شهر دیگر می‎شوند و برای همیشه از آنجا می‌روند البته که این فقط مخصوص خوانندگان، بازیگران، تئاتری‌ها و اهالی هنر نیست بلکه بسیاری از جوانانی هم که به دنبال تحصیلات تکمیلی خود در رشته‌های پزشکی، فنی و مهندسی هستند هم راهی پایتخت می‌شوند چون در شهر خودشان یا دانشگاه مناسبی نیست یا فرصت برای پیشرفت و خودی نشان دادن وجود ندارد.

تهران باید فقط مرکز سیاسی کشور شود/ اشتغال و امکانات آموزشی باید در شهرها و استانها پراکنده شود

کیومرث سرمدی، نماینده مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرنگار اجتماعی برنا با اشاره به تمرکزگرایی موجود در تهران گفت: متاسفانه سالیان سال است که تمرکزگرایی در تهران شکل گرفته و این موضوع ریشه چندین ساله دارد اما اگر قبل و بعد از انقلاب اسلامی، توزیع عادلانه امکانات، زیرساخت‌ها و... در نقاط مختلف کشور مورد توجه قرار می‌گرفت، اکنون با این مشکلات روبه رو نبودیم.

او افزود: اگر امکانات بهداشتی، رفاهی، درمانی، اشتغال و... را در تمام شهرهای کشور، نقاط مرزی و حاشیه‌ای فراهم می‌کردیم اکنون سیل عظیمی از جمعیت به تهران مهاجرت نمی‌کردند و در شهرهای خودشان به تحصیل و اشتغال می‌پرداختند.

این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با اشاره به علت مهاجرت داخلی جوانان گفت: دلیل اصلی مهاجرت جوانان به تهران این است که این شهر مرکز اصلی اشتغال، اداری، آموزشی، بهداشتی، درمانی و... است برای مثال من اگر در یک روستا یا شهر باشم و هیچ شغلی برای خود پیدا نکنم و بیکار باشم اما بدانم با آمدن به تهران و کار کردن حتی در مشاغل پایین دست وضع مالی بهتری خواهم داشت حتما مهاجرت می‌کنم چون هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد من نقطه محروم بمانم اما همسایه‌ام با آمدن به تهران وضع مالی بهتری داشته باشد.

او از افزایش مهاجرت به تهران خبر داد و بیان کرد: چندسال گذشته به دلیل مسائل اقتصادی مهاجرت به تهران افزایش پیدا کرده است و طبیعتا مشکلات ناشی از آن مانند حاشیه نشینی و آسیب‌های اجتماعی در تهران روبه افزایش است.

سرمدی با بیان اینکه شهر مهاجرفرست بیشترین آسیب را می‌بیند، گفت: در بازدیدهایی که از حوزه انتخابی خود داشتم، در اکثر روستاها می‌بینم جمعیت پیر و سالخورده زندگی می‌کنند و جوانان آنها رفتند و دنبال یک لقمه نان به تهران آمدند بنابراین طبیعی ست که شهرها و روستاهای مهاجرفرست بیشتری آسیب را می‌بینند چون نیروی جوان و کار خود را از دست می‌دهند و حتی اگر امکاناتی هم وجود داشته باشد، دست نخورده باقی می‌ماند.

این نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان راهکار تمرکززدایی از تهران گفت: ما باید به دنبال این باشیم که با نگاه عادلانه، از تهران تمرکززدایی کنیم که راهکار این کار هم این است که تهران فقط تبدیل به مرکز سیاسی کشور شود و باقی امکانات آن مانند مراکز بهداشتی، درمانی، آموزشی و... در سایر شهرها و استان‌ها پراکنده شوند تا در اختیار همه جوانان قرار گیرد.

سرمدی در پایان اظهار کرد: طرح مجلس شورای اسلامی مبنی بر انتقال پایتخت در راستای همین تمرکززدایی است تا تهران فقط مرکز همه امور قرار نگیرد  و از این انفجار جمعیت نجات پیدا کند.

بار مهاجرت بر دوش شهر مهاجرفرست است/ مهاجرت هر فرد تحصیل‌کرده از یک شهر به مثابه خاموش شدن یک چاه نفت است 

امان‌الله قرائی‌مقدم، آسیب شناس و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار اجتماعی برنا درخصوص مهاجرت داخلی جوانان در کشور گفت: به طور کلی امروزه با دو نوع مهاجرت داخلی و خارجی مواجه هستیم که در کشور شیوع پیدا کرده است.

او افزود: طی چند سال گذشته به دلیل وجود بحران های مختلف و نبود شغل مناسب، بسیاری از افراد از روستاها و شهرستان‌ها به سمت شهرهای دارای موقعیت بهتر مانند تهران مهاجرت کرده اند به گونه ای که در برخی از موارد روستاها خالی از سکنه شدند که این می تواند تبعات منفی بسیاری را متوجه دولت و شهروندان کند.

این جامعه شناس تصریح کرد: مهاجرت های خارجی هم بر دو قسم است به این صورت که یک عده اقدام به مهاجرت های دائمی و قطعی می نمایند و در مقابل برخی هم فقط برای کسب علم و دانش به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند و پس از اتمام دوره های خود به کشور باز می گردند. 

قرائی‌مقدم درباره مهاجرت جوانان برای تحصیلات گفت: فراهم نکردن شرایط مناسب برای جذب افراد تحصیل‌کرده در شهرستان‌ها عامل اصلی برای تمایل نداشتن این افراد برای ماندن در شهرشان است چراکه اگر زمینه لازم برای اشتغال افراد تحصیل‌کرده در داخل شهرشان فراهم شود، بیشتر این افراد در شهرشان می‌مانند.

او با اشاره به پیامدهای مهاجرت برای شهر مهاجرفرست بیان کرد: مهاجرت دارای پیامدهای منفی از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است به همین دلیل جامعه‌شناسان هرگاه موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مناسبی بر جامعه حکم فرما نباشد، آن دوران را دوره افزایش میل به مهاجرت می دانند چرا که مهاجرت تنها راه برای دستیابی به موقعیت بهتر انجام می شود.

قرائی‌مقدم ادامه داد: در شرایط نامناسب، افراد باهوش و موقعیت‌سنج اقدام به مهاجرت می‌کنند چراکه تشخیص می‌دهند در شرایطی که آنها مجبور به زندگی هستند، دیگر توانایی و موقعیت جذب نخواهد داشت بنابراین تصمیم به مهاجرت می گیرند.

این جامعه شناس بیان کرد: بار منفی مهاجرت بیشتر بر دوش شهر مهاجرفرست است چراکه نیروهای متخصص، آموزش دیده و جوان خود را به واسطه مهاجرت از دست می‌دهد که این می تواند تاثیرات منفی در حوزه های اجتماعی و اقتصادی بر جای بگذارد.

قرائی مقدم در این رابطه افزود: خروج افراد متخصص از شهر بار منفی بسیاری را از نظر هزینه و فرصت به همراه دارد برای مثال اگر در شهری مانند تبریز، اصفهان و ... نیروی جوان باسواد و آموزش دیده خارج شود و برای همیشه به تهران بیاید، این شهر به دلیل از دست دادن چنین سرمایه‌ای متضرر می‌شود چرا که برخورداری از نیروی فعال یکی از اصول دستیابی به توسعه و پیشرفت محسوب می شود.

این جامعه شناس بیان کرد: مهاجرت هر فرد تحصیل‌کرده از یک شهر به مثابه خاموش شدن یک چاه نفت است چون نیروی انسانی برای پیشرفت و توسعه تربیت شده و با خروج آن این نیرو به رایگان در اختیار شهر مهاجرپذیر قرار می گیرد بنابراین نمی توان ضررهای افراد مهاجرکرده را به هیچ طریقی جبران یا محاسبه کرد.

قرایی مقدم با اشاره به آسیب‌هایی که شهر مهاجرپذیر می‌بیند، گفت: متاسفانه تهران بیشترین مهاجر را دارد، جوانانی که به دلیل عدم موقعیت شغلی و تحصیلی به این شهر آمدند اما باید توجه کرد که این تعداد مهاجر برای تهران خطرناک است.

او افزود: یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی که تهران به عنوان یک شهر مهاجرپذیر می‌بیند، این است که چون جمعیت آن درحال انفجار است، وضعیت اقتصادی باعث شده تعداد حاشیه نشینان افزایش پیدا کند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده شود.

این جامعه شناس عنوان کرد: نابه سامانی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... از دیگر آسیب‌هایی است که گریبان گیر تهران شده و آن را تبدیل به یک شهر خطرناک و ناامن کرده است درصورتی که اگر هر شهر زیرساخت‌های لازم برای پیشرفت جوانان خود را داشته باشد، دیگر سیل جمعیت سرازیر تهران نمی‌شود و این شهر منشا آسیب‌های اجتماعی نخواهد شد.

زیرساخت‌های تهران را به شهرستان‌ها ببریم

مهاجرت داخلی یکی از آسیب های اجتماعی برای شهرهای مهاجرفرست به حساب می‌آید، چرا که در سایه تحقق این امر، شهر نیروی انسانی خود را به راحتی از دست می‌دهد که این خود آفت بزرگی محسوب می‌شود، به طور کلی بسیاری از جامعه شناسان بر این باور هستند، در بیشتر موارد افرادی که اقدام به مهاجرت می کنند به موفقیت و موقعیت های بهتری دست خواهند یافت که این موضوع عاملی برای مهاجرت افراد دیگر به حساب می آید بنابراین مسئولین کشوری باید همانند سایر کشورها که سیاست‌شان تمرکززدایی از شهرهاست، تلاش کنند تمام زیرساخت‌هایی که در تهران وجود دارد را در شهرستان‌های دیگر فراهم کنند تا جوانان آنها همانجا بمانند و برای شهر خودشان کار کنند و شهر خود را اعتلا بخشند نه اینکه همه آنها سرازیر تهران شوند و  شهر خود را از داشته هایشان محروم کنند.

انتهای پیام: 6

نظر شما