به گزارش برنا؛ روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پیتر ون بورن کارمند سابق وزارت امور خارجه آمریکا، در امریکن کانزرواتیو نوشت: مردم آمریکا از جو بایدن میپرسند: «آیا آمریکا بازگشته است»؟ اگر واقعا اینگونه است دستاورد و نشانه آن بازگشت چیست؟ مسلما پاسخ منفی است. قیمت بنزین در سطحی بیسابقه به ۵ دلار در هر گالن رسیده است. قیمت اقلام غذایی افزایش یافته و بهدلیل اختلال در زنجیره تامین در حال افزایش بیشتر است. از نظر اشتغال به نوعی شغلهایی وجود دارند، اما فاقد کیفیت و دستمزد مناسب هستند بهگونهای که بسیاری از آمریکاییها اکنون بیکار بودن را بهتر از کار با دستمزدهای پایین قلمداد میکنند. نرخ ارتکاب جنایت و خشونت با اسلحه گرم بسیاری از آمریکاییها را تحت تاثیر قرار داده است.
در خارج از کشور، بایدن ناتو را به پذیرش عضویت اوکراین در آن ائتلاف تهدید کرده و با نادیده گرفتن مخالفتها با گسترش قلمروی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه به بروز تهاجمی کمک کرد که کمتر کسی تصور میکرد رخ دهد و هیچ بازیگری در خارج از واشنگتن خواستار بروز آن نبود. نتیجه این وضعیت بهطور فزایندهای تشتت آرا در میان متحدان آمریکا افزایش داده و باعث افزایش هزینههای هنگفت تسلیحاتی و زندگی بدون پایان بازی تعریف شده است.
این فاجعه در حال پیشروی در سیاست خارجی در کنار دیگر تصمیم بایدن در این عرصه قرار میگیرد: خروج از افغانستان بهگونهای که نمایشی از آشفتگی و نه قدرت آمریکا بود. به نظر میرسد جهان خارج از واشنگتن به خوبی متوجه شده که نتیجه بیش از دو دهه جنگ و اشغالگری آن بود که آن کشور را به وضعیت فئودالیسم قرون وسطایی پیش از ۱۱ سپتامبر بازگرداندیم حتی اگر ترجیح دهیم در آمریکا زیاد در مورد آن صحبت نکنیم.
بایدن شاید بتواند راهی برای صلح با ایران بیابد و این یک پیروزی بزرگ برای او در عرصه سیاست خارجی خواهد بود نوعی اقدام معمول که میتواند در پایان دوره اول ریاست جمهوری به نفع دوره دومش تمام شود. موانع موجود بر سر راه نوعی توافق با ایران بسیار زیاد هستند. اهداف سیاست خارجی ایران تقریبا به اندازه اهداف آمریکا درهم آمیخته است و ایران مجموعهای از اهداف پیچیده را دنبال میکنند از حمایت از گروههای شبهنظامی در منطقه گرفته تا مذاکره با غرب. رویکرد ایران به امور خارجی تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تاریخ، ایدئولوژی و منافع ژئوپولیتیکی آن کشور شکل گرفته است. برای دستیابی به هر نوع توافقی بایدن باید تمام موارد و عوامل ذکر شده را در نظر گیرد. یکی از برجستهترین جنبههای سیاست خارجی ایران، حمایت آن کشور از حماس و حزبالله لبنان بوده است. این امر باعث افزایش تنش میان ایران و اسرائیل شده است.
ایران دههها تحت تحریم قرار داشته و ایالات متحده و متحدانش بهدنبال فشار بر ایران به منظور محدود ساختن برنامه هستهای آن کشور و محدود ساختن حمایت ایران از شبهنظامیان در منطقه هستند. با این وجود، پس از خروج آمریکا از برجام در دوره ترامپ، ایران با تشدید و ازسرگیری فعالیتهای هستهای خود مقابله به مثل کرد.
سیاست خارجی ایران براساس این درک از خود شکل میگیرد که ایران یک بازیگر اصلی در خاورمیانه است، موضوعی که ایالات متحده در اعتراف به آن بسیار کُند عمل کرده است. آن کشور مدتهاست که بهدنبال استفاده از اهرمهای نظامی، اقتصادی و سیاسی خود برای پیشبرد منافع خود در منطقه بوده است بهویژه با تامین امنیت کشور مشتری خود یعنی عراق.
باید پرسید برای آن که بایدن به نوعی با ایران معامله کند چه چیزی مورد نیاز است؟
رفع تحریمها: ایران بهدنبال رهایی از تحریمهای اقتصادی اعمالشده بر آن کشور است در حالی که ایالات متحده میخواهد اطمینان حاصل کند که هرگونه کاهش تحریمها مشروط و متناسب با پایبندی ایران به مفاد توافق هستهای است. این یک معامله دشوار است، اما کم و بیش در سال ۲۰۱۵ میلادی انجام شد و موضوع واقعی دیپلماسی است.
محدودیتهای هستهای: هر دو طرف باید در مورد میزان محدودیت و نظارت بر برنامه هستهای ایران از جمله محدودیتهای غنیسازی اورانیوم و ابعاد ذخایر هستهای آن توافق کنند.
سازوکارهای راستیآزمایی: هر دو طرف باید در مورد سازوکارهای تایید انطباق با شرایط توافق از جمله بازرسیها و نظارتهای منظم با یکدیگر به توافق دست یابند. تعیین یک جدول زمانی مشخص برای لغو تحریمها و اجرای محدودیتها بر برنامه هستهای ایران به منظور جلوگیری از توقف توافق امری مهم است. مشارکت منطقهای: از آنجایی که وضعیت خاورمیانه پیچیده است بازیگران منطقهای مانند کشورهای خلیجفارس میخواهند در مذاکرات شرکت کنند و به نگرانیهایشان رسیدگی شود. این موضوع احتمالا سختترین بخش توافق است که بازیگران منطقهای را با یکدیگر هماهنگ میسازد چیزی که آمریکای ضعیف شده امروزی ممکن است توانایی دیپلماتیک لازم برای تحقق آن را در اختیار نداشته باشد.
با این وجود، یمن یک ابزار مذاکره است و کاهش تهدید کلی هستهای در خلیجفارس همچنان هدفی است که ارزش پیگیری دارد.برای رئیسجمهوری که بهدنبال موفقیت در مسائل بزرگ در انتخابات بعدی است ممکن است پرونده ایران ارزش کار بهعنوان یک فرصت را داشته باشد.