فائزه هاشمی در گفتگوی تفصیلی با برنا:

احمدی نژاد برای مقابله با من فدراسیون ورزش زنان اسلامی را تعطیل کرد/ پدرم گفت رد صلاحیت می شوم/ چون فرزند هاشمی بودم بازجویی نشدم/ آیت الله هاشمی ریاست قوه قضائیه را نپذیرفت

|
۱۳۹۸/۰۲/۰۵
|
۰۵:۳۱:۱۲
| کد خبر: ۸۳۸۱۹۳
احمدی نژاد برای مقابله با من فدراسیون ورزش زنان اسلامی را تعطیل کرد/ پدرم گفت رد صلاحیت می شوم/ چون فرزند هاشمی بودم بازجویی نشدم/ آیت الله هاشمی ریاست قوه قضائیه را نپذیرفت
همچنان صریح حرف می زند بدون اینکه کمترین محافظه کاری داشته باشد، روی نظراتش مصر است، گاهی صحبت هایش چنان تند می شود که خودش می گوید:" اگر لازم بود حذف کنید که دردسری برایتان درست نشود" و این البته بهترین مجوزی است که از او می گیریم تا آن بخش هایی که خط قرمزها را زیادی رد کرده منتشر نکنیم!

به گزارش خبرگزاری برنا، فائزه هاشمی یکی از چهره های عجیب ایران است، او شهرت مقدماتیش را از ماجرای دوچرخه سواری کسب کرده، به عنوان نماینده دوم تهران راهی مجلس شده، روزنامه اش در اوج قدرت به محاق توقیف رفته، در ورزش زنان کشورهای اسلامی صاحب جایگاه است، زندانی شده، صراحتا می گوید می خواسته به کانادا برود و البته جنجالی ترین فرزند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی است. هر قدر برادرش محسن هاشمی، که این روزها رئیس شورای تهران است روحیه آرام و صبوری دارد، فائزه به همان میزان تند و رادیکال است.

در آخرین روزهای سال ۹۷ میهمان خانه اش شدیم و با او به گپ و گفت نشستیم، با مجوز خودش برخی قسمت ها حذف شد و با تاخیری یک ماهه این گفتگوی جذاب را با اندکی سانسور منتشر کردیم، البته لازم است توضیح دهیم این سانسور باعث نشد اصل مصاحبه فائزه هاشمی خدشه دار شود. آنچه می خوانید ماحاصل گفتگوی ۹۰ دقیقه ای ما با نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی است:

بعد از فوت آیت الله هاشمی، بی قانونی های بسیاری اتفاق افتاد

خانم هاشمی دو سال از فوت آیت الله هاشمی می گذرد؛ بسیاری بر این باورند که فقدان آیت الله هاشمی و عدم حضور ایشان در سپهر سیاست ایران موجب رخدادهای ناگوار بسیاری شده و اگر ایشان در قید حیات بودند می توانستند مانع بسیاری از سومدیریت ها شوند و همینطور مردم را بهتر به امیدوار بودن تشویق کنند؛ ارزیابی شما از این نگاه چیست؟

آیت الله هاشمی در دهه های آخر زندگی شان مقام اجرایی نداشتند اما به دلیل نفوذ و تاثیری که به خاطر شخصیت سیاسی خود  داشتند مانع بسیاری از تصمیمات زائدی  می شدند که درست نبود. رئیس جمهور امروز دیگر پشتیبانی آیت الله هاشمی را ندارد. اگرچه اینطور نبود که آقای هاشمی مستقیما به آقای روحانی توصیه ای  داشته باشد اما وجود پدر برای رئیس جمهور قوت قلب بود. 

آیت الله هاشمی یک اصلاح‌طلب واقعی بود

یکی از نظرات عمده ای که درباره آیت الله هاشمی وجود دارد تغییر نگاه سیاسی ایشان و نزدیکتر شدنشان به جریان اصلاح‌طلبی است. بنظر شما چقدر این نظر درسته و آیت الله هاشمی در سالهای پایان عمرشان چقدر به این جریان نزدیک شده بودند؟

ما یک اصلاح طلبی به معنای عام داریم، که یک منش سیاسی است و همچنین یک اصلاح طلبی به معنای خاص داریم، که بعد از سال 76 یک جریان سیاسی عنوان اصلاح طلب گرفت. اصلاح طب در معنای خاص را اگر در نظر بگیریم، آقای هاشمی را نمی توان در این چارچوب قرار داد، چرا که ایشان نه اصلاح طلب بود و نه اصولگرا. نگاه او یک نگاه فراگیر و عام بود. اما اگر اصلاح طلبی در معنای عالم مدنظرمان باشد بله من آقای هاشمی را یک اصلاح طلب واقعی می دانم. زیرا تفکرات  او اصلاح طلبانه بود. اگر این تفکرات در کشور بکار گرفته می شد ما در حال حاضر یک کشور توسعه‌یافته و پیشرفته بودیم. بنابراین تفکرات ایشان را می توان اصلاح طلبانه دید اما به دلیل اینکه ایشان سیاستمدار بود، تمامی پیچیدگی های کشور را مد نظر داشت و تلاش می کرد اقدامات و سخنانش در راستای حفظ نظام باشد. آیت الله هاشمی  تلاش می کرد بحران ها به شکلی حل شوند که کشور بتواند در آینده نیز به کار خود ادامه دهد، بسیاری از مردم انتقادهایی به بخشی از عملکرد ایشان دارند اما من می دانم که به دلیل دورنگر بودن ایشان گاهی واکنش هایی را که مردم می خواستند نشان نمی داد و درباره خیلی از مسائل سکوت می کرد. با این حال در آینده همان عملکردی که مورد نقد بود هم می توانست به اتفاقت خوبی بیانجامد. 

آیت الله هاشمی ریاست قوه قضائیه را به دلیل انتصابی بودن آن نپذیرفت 

هر دو جناح سیاسی کشور مخالفت ها و انتقادات بسیاری به آیت الله هاشمی در طول سالها فعالیت ایشان داشتند؛ بنظر شما علت این اتفاق هم به علت فراجناحی بودن ایشان است؟

 آیت الله هاشمی در هر دوره ای از دو جناح کشور ضربه خورد، در هر دوره ای یکی از این گروه ها سعی بر تخریب او داشتند تا بتوانند از این طریق خود را وارد عرصه قدرت کنند. اما آقای هاشمی عمده مناصب خود را از مردم گرفته است و او همیشه خود را به رای مردم می گذاشت. او این امکان را داشت که سمت‌های انتصابی را بگیرد و کاری هم به رای مردم نداشته باشد اما او اعتقاد به رای مردم داشت که این خود یکی از ویژگی های اصلی اصلاح طلبی ایشان بود. اوایل انقلاب به آقای هاشمی ریاست قوه قضاییه پیشنهاد شده بود اما ایشان نپذیرفت و اصرار بر سمت هایی داشت که با انتخاب مردم به دست آمده باشد. عملکرد آیت الله هاشمی در مجموع نمایانگر تفکر اصلاح طلبی بوده است. جریانات سیاسی را نمی توانیم ملاک قرار دهیم و یک چهره سیاسی را قضاوت کنیم. باید تفکرات شخصیت های سیاسی را مستقلا مورد مطالعه قرار داد. البته لازم به ذکر است کسانی که مدت زیادی در قدرت می مانند روز به روز محبوبیت آنها کاهش پیدا می‌کند؛ در دوره ای که گفته می شود آقای هاشمی محبوبیت سالهای پایانی زندگی اش را نداشت برهه ای بوده که زمان زیادی از حضور او در قدرت می گذشته است. ارتباط با شخصیت های سیاسی امکان پذیر نبود و خیلی از مسائل هم به دلیل محدودیت رسانه ها محرمانه بودند. 

رو شدن خیلی از مسائل از زمان آقای احمدی نژاد صورت گرفت. من معتقدم با اینکه احمدی نژاد مشکلات زیادی برای کشور ایجاد کرده‌ خوبی او این بود که بسیاری از حقایق در زمان او رو شد. این رو شدن حقایق بنظر من به شناخت شخصیت آقای هاشمی کمک بزرگی کرد و اصلا منجر به محبوبیت ایشان شد. تا جایی که مردم بعد از سال 88 مردم آقای هاشمی را ناجی کشور می دانستند. 

حجاب اختیاری موجب تقویت دین اسلام می شود

خانم هاشمی یکی از مسائلی که در کشور نظرات مخالف و موافق بسیاری دارد حجاب اختیاری است. بیرون از ایران تبلیغات گسترده ای هر روزه علیه اجباری بودن حجاب زنان در کشور ما وجود دارد، در ایران هم البته برخی موافق اختیاری شدن حجاب اند. شما به عنوان فعال زنان که در این زمینه هم اظهارنظرهای بسیاری کرده اید، چقدر اختیاری شدن حجاب را در کشور امکان پذیر می بینید؟

در حال حاضر تغییراتی در نگاه به مسئله حجاب زنان ایجاد شده است. بسیاری از افراد مثل من که با حجاب اجباری مخالف اند به این معنا نیست که در صورت اختیاری شدن حجاب، حجاب خود را خواهند برداشت. تعداد زیادی از مراجع و رهبران دینی نیز با اجباری بودن حجاب مخالف اند. آثار حجاب اجباری تا به الان گسترش دین در جامعه نبوده است. هر چه قدر بر اجبار حجاب تاکید شده است، دین ستیزی و فرار از حجاب بیشتر شده است. یک نظرسنجی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلانی در این باره داشته، اثرات حجاب اجباری بر اساس این نظرسنجی در تعارض  با سیاست های فعلی در جهت اجباری بودن حجاب زنان بود. انتظار می رود کارشناسان و مسئولین این حوزه بر اساس عقلانیت با این موضوع برخورد کنند. ما بر این باوریم که اسلام باید توسط مراجع دینی به روز شود. وقتی دین به روز می شود، سیاست های ما، قوانین و... نیز باید به روز شوند. اینکه ما بر یکسری سیاست ها پافشاری کنیم نتایجی مثبتی نخواهد داشت. ماهواره نیز در کشور ما غیرقانونی است اما می بینیم که بسیاری از مردم از این وسیله استفاده می کنند. قانونی که از اعتبار بیافتد و مقبولیت نداشته باشد اثر مورد نظر را نخواهد داشت. 

چون جمهوری اسلامی هستیم باید حجاب اختیاری شود 

نظام ما جمهوری اسلامی است، بنظر شما اختیاری شدن حجاب منافاتی با اسلامی بودن نظام سیاسی ما ندارد؟

ما درست به همین دلیل که جمهوری اسلامی هستیم باید حجاب در کشورمان اختیاری باشد. در حال حاضر اقداماتی که به اسم دین انجام می شود ناشی از برداشت هایی است که از دین صورت می گیرد. در مورد قضاوت زنان برخی از مراجع معتقدند زنان می توانند قضاوت کنند اما برخی دیگر مخالف این نگاه را به مسئله قضاوت زنان دارند. بنابراین نمی توان دقیقا گفت که زنان نمی توانند قضاوت کنند. بخشی از نگاه به حجاب با تکیه بر احکام دینی است.  مسئولین ما باید به اسلام واقعی توجه کنند. عقل در کنار قرآن، سنت و اجماع یکی از منابع مهم دینی است. مسئولین ما به این سه توجه دارند اما توجهی به منبع عقل نشان نمی دهند. ما باید با نگاهی عاقلانه به حجاب اختیاری داشته باشیم. اختیاری کردن حجاب کمک به رشد اسلام است . ما در شهرهای کشور چقدر حجاب اسلامی می بینیم؟ تعداد چادری های کشور روز به روز در حال کاهش است. قانون اجباری بودن حجاب درست بر خلاف دین اسلام عمل کرده است. در حال حاضر نه در مسیر اسلام هستیم و نه در مسیر انقلاب بلکه در مسیر مخالف این دو حرکت می کنیم.

فلسفه حجاب ایجاد فاصله ای است بین زنان و مردان تا احترام و شان اجتماعی انسان ها حفظ شود؛ بنظر شما نباید بیش از تاکید بر حجاب زنان به نگاه مردان و رفتار آنها با خانم ها هم تاکید شود؟

اگر حجاب مهم است باید مردان هم برای داشتن نگاهی پاک آموزش ببینند. لزومی ندارد زنان را در پوششی برای دیده نشدن قرار دهیم. یکی از دلایلی که برای منع ورود زنان به استادیوم گفته می شود این است که فضای استادیوم ها برای زنان مناسب نیست. این نگاه به معنای مجازات زنان به خاطر بی اخلاقی مردان است. اگر دلیل منع ورود زنان به استادیوم ها بی اخلاقی مردان است، پس می توان چند بازی مانع ورود مردان به استادیوم شد و زنان فقط اجازه ورود داشته باشند. فشار بر زنان به دلیل بی اخلاقی مردان به هیچ وجه دینی و اسلامی نیست. فلسفه حجاب نیز بدون شک این نبوده است. نسل های امروز ارتباط کمتری با مسئله حجاب زنان دارند. منطق حجاب قدرت لازم برای قانع کردن نسل امروز دختران ایران را نداشته است.

اتهام عضویت در شاخه نظامی فرح دیبا!

شما در طول سالهای فعالیت سیاسی و اجتماعی تان پرونده های زیادی در دادگستری داشتید و چند باری هم محکوم به حبس بودید. اینکه شما فرزند یکی از ارکان انقلاب و چهره های سیاسی شاخص هستید باعث شد که شکل دیگری با شما در بازجویی یا زندان برخورد شود؟

من بازجویی به معنای دقیق کلمه نداشته ام. شش ماه زندانی که من داشتم بدون بازجویی بود. دادگاه به من حکم داد و من به زندان رفتم. اما چند باری در سال 88 چند ساعتی در قرارگاه ثارالله بودیم که مثل اقامتگاه بود و چند نفری با من صحبت کردند که شبیه به بازجویی بود. با این حال اما بنظر به دلیل اینکه من فرزند یکی از چهره های سیاسی بودم رفتار متفاوتی با من داشتند.  بار دیگر در سال 78 به دلیل انتشار پیام کوتاهی از فرح دیبا و کاریکاتوری درباره نابرابری دیه زن و مرد روزنامه زن تعطیل شد و در دادگاه انقلاب رفت و آمد داشتم که جلسات بیشتر بازپرسی بود تا بازجویی. از آنجایی که بازپرس رفتار مناسبی در جلسات بازپرسی با من نداشت می توان گفت این جلسات حالت بازجویی هم داشتند. اما من جواب نمی دادم و فقط می گفتم که این دادگاه صلاحیت رسیدگی ندارد و باید پرونده روزنامه به دادگاه مطبوعات ارجاع شود تا اینکه یک بار از من پرسیده شد رابطه شما با شاخه نظامی فرح دیبا چیست؟ که من پاسخ دادم ملانصرالدین شایعه کرد در فلان جا نذری می دهند، وقتی متوجه شد که مردم صف کشیده اند برای نذری و بعد خودش هم وارد صف شد با اینکه می دانست دروغ است. من پاسخ دادم شما حرف عجیبی که می زنید را خودتان باور کرده اید! بعد از این پاسخ بازپرس بسیار از دست من عصبانی شد. و وکیل من پادرمیانی کرد و ما را آشتی داد. با این حال فکر می کنم دختر آیت الله هاشمی بودن باعث می شد که در رفتار با من ملاحظه شود. 

لزوم تفکیک جرم سیاسی و امنیتی برای داشتن دادگاه‌هایی عادلانه تر 

بسیاری از مقامات کشور اعلام می کنند که ما زندانی سیاسی و روزنامه نگار زندانی نداریم اما با این حال کسی که نقد می کند به عنوان مجرم امنیتی تلقی می شود در حالی که این عمل اگر جرم هم باشد باید جرم سیاسی باشد.  باید بین جرم سیاسی و امنیتی تفکیک قائل شد، مجرمین امنیتی کسانی هستند که در ازای پول جاسوسی می کنند یا اینکه اقدامی بر علیه امنیت مردم انجام می دهند. اما مجرمین سیاسی برای اصلاح جامعه خود انتقاد کرده‌اند و کار آنها فراتر از نقد نبوده است. اصل 168 قانون اساسی ما تاکید بر این دارد که جرایم سیاسی و مطبوعاتی ما باید در دادگاه علنی و با حضور هیئت منصفه محاکمه شوند. با نظر به این مسئله می شود پرسید که ما از ابتدای انقلاب مجرم سیاسی نداشته ایم و تمام مجرمین امنیتی بوده اند؟ چند سالی است قانون جرایم سیاسی تصویب شده است اما باز هم ما تا الان دادگاه جرایم سیاسی نداشته ایم، در ماده یک این قانون گفته شده کسانی که نقد می کنند باید حسن نیت داشته باشند و به هدف اصلاح حکومت و سیستم انتقاد کنند و همینطور وظیفه احراز این نیت را به دادستان سپرده است. در حالی که در اغلب این جرایم دادستان شاکی است! چگونه ممکن است که یک طرف دعوا که شاکی است بخواهد حسن نیست متشاکی را احراز کند؟ این مسئله هم با دین ما در تضاد است هم با اصول حقوق بشر تعارض دارد. مسئولین فعلی کشور در ابتدای انقلاب اسلامی این قوانین را تنظیم و تصویب کردند زیرا انقلابیون ما طعم زندان ها را چشیده بودند. مثلا پدر من به دلیل نقد حکومت قبلی به زندان رفته بود و همین وضعیت را هم می دیدند. در ابتدای انقلاب که مسئولین فعلی کشور هنوز انقلابی بودند در قانون اساسی این پیش بینی را انجام دادند اما تا به حال قانون دادگاه جرایم سیاسی و مطبوعاتی اجرا نشده است. حضور هیئت منصفه نیز بسیار اهمیت دارد.  هیئت منصفه باید نماینده مردم باشد و قضات نتوانند به دلیل حفظ قدرت صدای مردم را بخوابانند. هیئت منصفه را وقتی حکومت تعیین کند آنها نمی توانند نماینده مردم باشند. 

محمود احمدی‌نژاد به دلیل مخالفت با من فدراسیون زنان اسلامی را تعطیل کرد

تاثیر شما بر ورزش زنان غیرقابل انکار است. برگزاری مسابقات زنان اسلامی یکی از اتفاقات بسیار مهمی است که امروز هم درباره این مسئله صحبت می شود. این مسابقات چرا تعطیل شد و تجربه شما از این کار چه بود؟

ما در این زمینه مشکلات بسیاری را حل کردیم و طرح های مختلفی داشتیم. تا جایی که آقای احمدی نژاد فدراسیون ورزش بانوان را تعطیل کرد. من در ورزش بانوان سمتی نداشتم اما به عنوان مادر معنوی ورزش بانوان حضور داشتم. اگر مسئولین می خواستند من هم در کنار آنها قرار می گرفتم و کمک می کردم اما مسئولین بعدی ورزش زنان من را نخواستند و به همین دلیل هم من کنار رفتم. اینکه بازی های اسلامی تا قبل از حضور آقای احمدی نژاد برگزار شد و از آن حمایت هم شد. در خارج از کشور هم حمایت شد اما آقای احمدی نژاد از این مسئله حمایت نکرد و آن را تعطیل کرد. تا قبل از این جریان دختران با حجاب هم نمی توانستند شرکت کنند در مسابقات. اما با برگزاری این بازی ها حمایت ها بیشتر شد و داور و مربی هم از خارج از ایران برای ما می فرستادند. آقای احمدی نژاد به دلیل مقابله با من فدراسیون ورزش زنان اسلامی را تعطیل کرد و تصور می کرد من در آنجا فعالیت سیاسی می‌کردم. به دلیل اینکه نمی توانستند من را بردارند کل مجموعه را تعطیل کردند. همین حالا هم به همین دلیل من از دانشگاه اخراج شدم. 

در زمینه دوچرخه سواری زنان و دختران هم شما فعالیت های بسیاری داشتید. با گذشتن زمان بسیاری از این فعالیت ها اما هنوز من دوچرخه سواری زنان مسئله است. راه حل این کنار گذاشتن این ممانعت ها بنظر شما چیست؟

دوچرخه سواری زنان هیچوقت در کشور ممنوع و غیرقانونی نبوده است. ما قانونی برای منع دوچرخه سواری زنان نداریم و حالا نیز در تهران و شهرستان‌ها بسیاری از دختران با دوچرخه تردد می کنند. موضوع دوچرخه سواری زنان را من شروع نکردم. دو سال قبل از بالا گرفتن محدودیت دوچرخه سواری خانم ها من سخنرانی‌ای در این باره کرده بودم و با این محدودیت ها از این مسئله استفاده شد تا جلوی رای من برای انتخابات مجلس پنجم گرفته شود اما دختران و پسران جوان نگاه من را پسندیدند و همین باعث رای آوردن من در انتخابات شد. من هم چندین بار در شب دوچرخه سواری کرده ام. بنابراین نیاز به دنبال کردن نبود. من به عنوان شهروند تابوها را می شکاندم. 

سال 88 به دلیل احساس مسئولیت به سیاست بازگشتم

بعد از پایان مجلس پنجم و رای نیاوردن شما در انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی، شما از سیاست کناره گیری کردید. چه چیزی باعث این جدایی شد و به چه دلیل مجددا به عرصه سیاست بازگشتید؟

بعد از اینکه من در مجلس ششم رای نیاوردم سیاست را کنار گذاشتم. و بعد به انگلیس رفتم. روزنامه زن تعطیل شده بود و نماینده هم نبودم. به همین دلیل برای بهتر شدن زبان انگلیسی‌ام به انگلستان رفتم. در ابتدا اما برنامه رفتن به کانادا را داشتم که به دلیل پذیرش گرفتن از دانشگاه انگلستان این کشور را انتخاب کردم. در انگلستان من بصورت غیرحضوری فدراسیون زنان را در اختیار داشتم و آن را مدیریت می کردم. من قصد نداشتم به سیاست برگردم و از رای ندادن مردم کمی دلشکسته بودم. در مجلس پنجم تلاش های بسیاری کردم و رای نیاوردن در انتخابات بعدی برایم قابل پذیرش نبود.  بازگشت من به سیاست به سال 88 باز می گردد که رقابت انتخاباتی بالا گرفته بود و من بعنوان یک شهروند وارد سیاست نشدنم را مسخره می دانستم. یکبار دیگر هم قصد ورود به انتخابات مجلس را داشتم که با وجود اطمینانم از ردصلاحیت شدن اما قصد شرکت داشتم. با این حال پدرم گفتند به دلیل اینکه رد صلاحیت خواهم شد بهتر است شرکت نکنم و من هم به همین دلیل وارد عرصه انتخابات نشدم. 

سال 88 یکی از مقاطع مهم در تاریخ معاصر ماست

یکی از مسائل امروز سیاست داخلی ما حصر رهبران دو کاندیدای سال ۸۸ است. از نظر شما راهی برای رفع حصر وجود دارد؟

حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و حجت الاسلام مهدی کروبی با توجه به سنی که دارند و آسیب هایی که در دوران حصر دیدند به نظر اگر از حصر خارج شوند چه فرقی قرار است با دیگران داشته باشند؟بسیاری از کسانی که در سال 88 بازداشت شدند بعد از بیرون آمدن از حصر بدون اینکه اقدامی انجام دهند زندگی می کنند. سال 88 یکی از مقاطع مهم در تاریخ زندگی ایرانی هاست که در حال حاضر دیدگاه متفاوتی از سوی  احزاب سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا در مورد آن وجود دارد ولی به هرحال نمی توان این مقطع را از تاریخ پاک کرد. 

اصلاح‌طلبان پاسخ حمایت مردم را ندادند

خانم هاشمی امروزه اعتمادی که دو دهه پیش مردم به اصلاح طلبان داشتند وجود ندارد. شما ریشه های بوجود آمدن این بی اعتمادی را در چه چیزی می بینید؟

ما در سال 92 و 94 دو انتخابات داشتیم که اصلاح‌طلبان توانستند در این دو انتخابات پیروز شوند. کرسی عمده اعضای شورای‌های شهر در سراسر کشور هم اصلاح‌طلبان به دست آوردند. مردم از اصلاح طلبان حمایت و پشتیبانی کردند اما اصلاح طلبان نتوانستند پاسخ مردم را بدهند. دولت و اعضای شورای شهر مشکلاتی دارند اما من نقدی به نمایندگان مجلس ندارم چرا که عملکرد خوبی داشتند. آنها سمت اجرایی ندارند و به تنهایی هم نمی توانند کاری کنند، مصوباتشان هم ممکن است توسط شورای نگهبان رد شود. عقیده من این است که مردم انتظاراتی را که داشتند در عملکرد اصلاح طلبان ندیدند. به همین دلیل مردم از اصلاح طلبان ناامید شدند. بسیاری از اصلاح طلبان به دنبال منافع باند و دسته خود هستند و عملکرد مناسبی نداشتند تا مردم امیدوار شوند که با پشتیبانی آنها بتوانند به مقاصد و مطالباتشان برسند. 

نظر شما