داوود فتحعلیبیگی، بازیگر و کارگردان تئاتر، در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: بهترین منبع برای فهم این موضوع که آیا سیاهبازی مربوط به دوران بردهداری میشود یا خیر، مقالهای است که خانم سودابه فضایلی اسطورهشناس در اینباره نوشته است و پیشنهاد میدهم افرادی که مدعی هستند این شخصیتها مربوط به دوران بردهداری میشوند مقاله ایشان را بخوانند.
فتحعلیبیگی خاطرنشان کرد: این پژوهشگر در این مقاله اشاره کرده در یکی از نهلههای عرفانهای میتراییستی کسی که به مقام دانایی رسیده بود صورتش را در مراسم آیینی سیاه میکرد و او الهامبخش شکلگیری کاراکتر سیاه و ایجاد نمایشهای سیاهبازی است. آقای گلهدارزاده نیز کتابی دارد که این موضوع را مورد بررسی قرار داده و این تصور که سیاهبازی ریشه در دوران بردهداری قاجار دارد را رد میکند.
او افزود: کاراکتر مبارک یک شخصیت کامل است، ما به خوبی او را میشناسیم و خصوصیات شخصیتی این کاراکتر را میشناسیم. اگر قرار است این شخصیت با همان مختصات سنتی در نمایشهای امروزی ظاهر شود قبلاً ما چنین نمایشهایی را روی صحنه بردهایم و نمایشی چون «انسانم آرزوست» از این دست آثار است. نمایشی که به جهت سبک و سیاق اجرا علیرغم اینکه ریشهها و بنیانهای آن سنتی بود در جاهایی مدرن و شخصیتهای امروزی داشت.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: شخصیت مبارک ساخته و پرداخته ما ایرانیها است و نشانههایی از طنزآوریهای عبیدزاکانی، علامه دهخدا، بهلول و... را در او میتوانیم ببینیم. این شخصیت ما به ازای خارجی ندارد و اینگونه نیست که ما او را از شخص خاصی الگو گرفته باشیم و کاملاً ساخته ذهن طنزنویسهای ایرانی است اما ممکن است از کاراکترهایی الگو گرفته باشیم. غلامان دوران قاجار که از کشورهای دیگر به ایران میآمدند اصلاً فارسی بلد نبودند که بخواهند اینگونه حرف بزنند و وارد نمایش شوند، نهایتاً میتوان گفت مختصات ظاهری این افراد تا حدی الگویی برای شخصیت مبارک بوده است.
فتحعلیبیگی خاطرنشان کرد: ادای اشتباه کلمات نوعی طنزآوری دارد که در کنار صورت سیاه این کاراکتر به خندهدار شدن نمایشها و حرکاتش کمک میکند. شاید این نشانهای از این باشد که او از فرهنگ دیگری به کشور ما آمده و مثل کودکان که فعل و فاعل را اشتباه ادا میکنند آنها هم همینگونه صحبت میکردند و این نشانهای است که در نمایشهای سیاهبازی ورود کرده است به شکلی که هنرمند تقلیدچی ایرانی این مشخصه را از این کاراکتر استخراج کرده و به مبارک افزوده است. نکته دیگر این است که مبارک در هیچ نمایشی تحقیر و مسخره نمیشود و اتفاقاً او دیگر شخصیتها را مورد تمسخر و تحقیر قرار میدهد و اصطلاحاً آنها را دست میاندازد. به عنوان مثال میتوان شخصیت چارلی چاپلین را مثال زد که در آثارش شخصیتهای دیگر را با زیرکی مورد تمسخر قرار میدهد و دست میاندازد و مخاطب هیچوقت احساس نمیکند که توهینی به چارلی میشود. اینکه هنرمندان ما از قدیم این نکته را فهمیدهاند و چنین شخصیتی ساختهاند که میبینیم چارلی چاپلین در قرن 20 به همان سبک و سیاق کمدیاش را خلق میکند نشان از خلاقیت هنرمندان قدیمی ما دارد.
این بازیگر در پایان تأکید کرد: شخصیت ارباب و غلام که در نمایشهای سیاهبازی میبینیم، نمونه و مثالی است از روابط استثماری که حتی امروز هم شاهد این روابط هستیم و در طول تاریخ همواره وجود داشته است. این نمایشها نمونه کوچکی از این روابط را اجرا میکنند که نمونههای بیشترش را در جوامع مختلف میتوانیم ببینیم.