امیرعباس پیام، نویسنده سینما و تلویزیون مطرح کرد؛

کمدی‌نویسی سخت‌تر از قدم گذاشتن در میدان مین است/ کمدی‌نشناسی کارگردان به متن ضربه می‌زند/ بداهه‌پردازی بازیگری که متن را نمی‌خواند اشتباه است

|
۱۳۹۹/۰۵/۰۷
|
۰۸:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۰۰۰۷۸۴
کمدی‌نویسی سخت‌تر از قدم گذاشتن در میدان مین است/ کمدی‌نشناسی کارگردان به متن ضربه می‌زند/ بداهه‌پردازی بازیگری که متن را نمی‌خواند اشتباه است
امیرعباس پیام، نویسنده سینما و تلویزیون که در آثاری همچون سریال تلویزیونی «مامور بدرقه»، سریال تلویزیونی «در حاشیه 2»، «آنام» به عنوان نویسنده حضور داشته است در این گفت‌وگو از کمدی‌و البته سختی‌های کار کمدی‌نویسان می‌گوید.

امیرعباس پیام در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ درباره کمدی گفت: «انواع مختلفی از کمدی داریم. برای مثال کمدی موقعیت، کمدی اشتباهات، کمدی جابه‌جایی، کلامی، بزن‌بکوب و... که مورد استفاده است و به نظرم جا افتاده‌ترین و بهترین آنها کمدی موقعیت است. همچنین کمدی جابه‌جایی مانند سریالی که از تلویزیون در این شب‌ها پخش می‌شود («زیر خاکی») که یک شخص نادرست و اشتباهی در موقعیتی قرار گرفته که نسبت به آن کم‌هوش بی‌ربط است. یا فکر کنید آدمی بی‌سواد در یک جابه‌جایی در جایگاه یک دانشمند قرار بگیرد که در سال‌های اخیر نمونه‌های زیادی از آنها را دیده‌ایم.»

او درباره استفاده از کمدی جا‌به‌جایی در بیشتر کارهای تلویزیونی گفت: «این نوع کمدی جواب پس داده و نکته اساسی همین است. از زمان چارلی چاپلین تا همین اواخر هم مورد استفاده بوده است. نمونه دیگر این مثال سکانس معروفی است چاپلین با پرچم قرمز وسط خیابان می‌رود و باقی ماجرا. اما اگر سوال این است که چرا ما در اکثر کارهامان سراغ چنین الگویی رفته‌ایم احتمالا جواب در راحتی استفاده از آن در اجرا و پرداخت است و همخوانی با فرهنگ ما... کافی‌ست آدمی خنگ از سازمان ناسا سر در بیاورد، لحظه به لحظه این موقعیت کمدی است و دست نویسنده برای هر شوخی باز است و می‌تواند سکانس به سکانس کمدی ایجاد کند.»

پیام معتقد است: «ما سلایق مختلفی داریم و باید همه‌ کمدی‌ها را امتحان کنیم چون هر کسی یک مدل از کمدی را می‌پسندد. بارها پیش آمده که یک کمدی عاشقان و متنفرهایی دارد که نظرشان 180 درجه متفاوت است و این نشان از همین تفاوت دارد.»

این نویسنده درباره محدودیت‌های کمدی‌نویسی در ایران هم گفت: «شوخی با سیاست، مذهب و جنسیت که در کارهای هالیوودی تقریبا تمام کمدی‌ها را شامل می‌شود برای ما خط قرمز است و دست ما بسته است پس باید از این موقعیت‌ها عبور کنیم و با محدودیت بیننده را جذب کنیم. از طظرفی نمی‌توان با صنف‌ها و شغل‌ها و مناسبات حکومتی شوخی کنیم پس چه ابزاری برای نویسنده باقی می‌ماند؟ شوخی با لهجه و فرهنگ قوم‌های ایرانی باقی می‌ماند که حرکت روی لبه تیغ است. ممکن است بعضی اقوام حوصله و صبر بیشتری داشته باشند و معترض نشوند اما باز هم این نوع کمدی هم پرریسک است. فکر می‌م کمدی‌نویسی از راه رفتن در میدان مین هم خطرناک‌تر شده است.»

پیام درمورد تغییر متن نویسنده‌ها در پروسه تولید هم گفت: «ممیزی و محدودیت‌ها وجود دارد و کار را خیلی سخت کرده است اما باز هم ما نویسنده‌های خلاق و مستعدی داریم که کارشان در مراحل دیگری ضربه می‌خورد: اساسا آن‌چه شما در تلویزیون می‌بینید چیزی نیست که نوشته شده است و پس از رد شدن از فیلترهای زیادی چون ناظر کیفی و تهیه‌کننده و کارگردان و... در انتها به بداهه‌پردازی بازیگران می‌رسد. بداهه‌پردازی بی‌نظیر است و نقطه قوت محسوب می‌شود اما چطور بازیگری که کل متن را نخوانده و فقط سکانس‌های خودش را سر صحنه می‌خواند می‌تواند بداهه‌پردازی کند؟ آن‌هم زمانی که تنها 10 قسمت از متن یک مجموعه 40 قسمتی نوشته شده است و هنوز 30 قسمت نوشته‌نشده باقی مانده است. اینطور است که شخصیت چند تکه می‌شود و بیننده از خودش می‌پرسد چرا رفتارها و حرف‌های این شخصیت همخوانی ندارد و قابل قبول نیست. در واقع شخصیت دچار مشکل تداوم ویژگی شخصیتی می‌شود و بیننده هم متوجه این تضاد می‌شود. بداهه‌پردازی برای کسانی است که فیلمنامه را بارها خوانده‌اند و روی سوژه و قصه ماه‌ها کار کرده‌اند. با این وجود چطور می‌توان هنوز ادعا کرد که این متن متعلق به نویسنده است؟»

او در آخر گفت: «ما نویسندگان کمدی خوبی داریم اما چند نفر انگشت‌شمارشان خوش‌شانس بوده‌اند که توانسته‌اند با کارگردان خوب و تیم وفادار کار کنند و کارشان دیده شود. بارها پیش آمده که متن‌های عالی‌ای خوانده‌ام که پس از ساخت بدل به فیلمی ضعیف یا متوسط شده است و دلیلش کمدی‌نشناسی کارگردان بوده است و موجب هوا رفتن اعتبار نویسنده شده است.»

نظر شما