به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، حضور ایران در دریا و شکلگیری قدرت دریایی ایران، هرچند در دوره صفویه و با اخراج پرتغالیها از خلیج فارس و جزیره هرمز کلید خورد، اما با مداخله انگلیسیها به سرانجام نرسید. در دوره قاجاریه نیز تلاشهای جسته و گریختهای برای خرید تجهیزات دریایی انجام گرفت، اما استفادهای از آنان نشد و چند کشتی خریداری شده نیز به تدریج در نزدیکی بوشهر در آب فرو رفتند و غرق شدند.
در اواخر دوره قاجار و همزمان با جنگ جهانی اول، انگلیس که در خلیج فارس حضور نظامی داشت، اقدام به تشکیل پلیس جنوب در ایران کرد و از سواحل و بنادر ایران به نفع خود بهره برد. تا زمانی که انگلیس در خلیج فارس حضور داشت، خبری از ظهور توان دریایی ایران نبود.
در دوره پهلوی نیز هرچند نیروی دریایی ایران با خرید تجهیزات مدرن از آمریکا و انگلیس قدرت گرفت، اما توان آن در راستای تامین منافع آمریکا و تبدیل شدن ایران به ژاندارم منطقه و خلیج فارس بود. در همین راستا هم بود که شاه با نظر انگلیسیها، بحرین را از ایران جدا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین گام در راستای بومی شدن قدرت دریایی ایران برداشته شد و جوانان متخصص ایرانی در غیاب مستشاران خارجی موفق شدند تجهیزات را به کار بگیرند و تعمیر کنند.
قدرت نوپای دریایی ایران در دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جنگ تحمیلی عراق و حملات ناوهای آمریکایی در خلیج فارس روبرو شد. هرچند در این دوره ضرباتی به نیروی دریایی ایران وارد شد، اما مقاومت نیروهای دریایی ارتش و سپاه مانع از توقف رشد توان دریایی ایران شد و پس از پایان جنگ تحمیلی با تقسیم کاری که بین دو نیروی دریایی سپاه و ارتش انجام گرفت، سپاه به یک نیروی قوی در دفاع از مرزهای آبی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس تبدیل شد و ارتش در نقش یک قدرت فرامرزی دریایی ظهور پیدا کرد.
نتیجه قدرتگیری توان دریایی ایران، اتفاقاتی است که در یک دهه اخیر به وقوع پیوسته است. از دستگیری ملوانان متجاوز آمریکایی و انگلیس در مرزهای آبی ایران گرفته تا اینکه تفنگداران نیروی دریایی سپاه در مرداد ماه سال گذشته با توقیف نفتکش انگلیسی متخلف توانستند نفتکش ایرانی را آزاد سازند. این روزها نیز نفتکشهای ایرانی علیرغم تهدیدات مکرر آمریکا پس از عبور مسافت طولانی و عبور از کانال سوئز، خود را به ساحل ونزوئلا رساندند.
** سیطره «پلیس جنوب» بر خلیج فارس
در جریان جنگ جهانی اول، دولتهای روس و انگلیس که از نفوذ آلمان در ایران هراس داشتند و این نفوذ را برخلاف منافع خود میدانستند، در قراردادی محرمانه ایران را بین خود تقسیم کردند. طبق قرارداد ۱۹۰۷ ایران منطقهای بیطرف پیشبینی شده بود، اما روسها و انگلیسیها برای حفظ منافع خودشان در ایران قشون نظامی تشکیل دادند.
ابتدا روسها نیروی قزاق را با استعداد ۱۱ هزار نفر و با فرماندهی خود ایجاد کردند. سپس دولت انگلیس که در خلیج فارس حضور نظامی داشت در جنوب کشور پلیس تشکیل داد. با تشکیل نیروی قزاق توسط روسها در شمال کشور، انگلیسیها به بهانه ناامنی و دستبرد به اموال بازرگانان انگلیسی و هندی در جنوب ایران در اخطاری به دولت ایران هشدار دادند که در صورت تکرار این اتفاقات، درجنوب ایران و فارس قوای نظامی تشکیل خواهند داد. در آن اخطاریه تهدید هم کردند که هزینه نگهداری این قشون باید توسط دولت ایران و از محل سود گمرک جنوب و مالیات فارس تامین شود.
پس از انقلاب اکتبر روسیه در سال ۱۹۱۷ نیروهای روس از ایران عقبنشینی کردند و انگلیسیها تنها نیروی مداخلهکننده در امور نظامی و انتظامی ایران بودند. مداخلات انگلیس در ایران به حدی افزایش پیدا کرد که مورد اعتراض علما و مراجع قرار گرفت.
انگلیسیها ابتدا با تعداد اندکی نیرو پلیس جنوب را به راه انداختند و سپس حکومت هندوستان که مستعمره انگلستان بود، نیروهایی را برای تقویت پلیس جنوب به ایران عازم کرد. انگلیس با هدف مبارزه با نفوذ خارجیهای غیرانگلیسی به ویژه آلمانیها و عثمانیها در بخش جنوب ایران، تأمین امنیت راههای جنوبی ایران برای تردد کاروانهای تجاری و تدارکاتی و نظامی انگلیسیها و تأمین امنیت منابع نفتی ایران که تحت سلطه انگلستان قرار داشت، پلیس جنوب را تشکیل داد.
پس از انقلاب اکتبر روسیه در سال ۱۹۱۷ نیروهای روس از ایران عقبنشینی کردند و انگلیسیها تنها نیروی مداخلهکننده در امور نظامی و انتظامی ایران بودند. مداخلات انگلیس در ایران به حدی افزایش پیدا کرد که مورد اعتراض علما و مراجع قرار گرفت. آیتالله سید محمدکاظم یزدی، آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی و بسیاری از علمای نجف تعرضات انگلیسیها به حقوق و نوامیس و اموال مردم ایران را محکوم کردند و به تشویق و تأیید مبارزان پرداختند.
** مصادره نفتکش رزماری توسط انگلیس
پس از ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، ایران از سوی انگلستان مورد تحریم اقتصادی قرار گرفت و انگلیس در راستای اعمال تحریم اقتصادی، مانع از فروش نفت ایران به دیگر کشورها شد؛ آنها ملی شدن صنعت نفت را به رسمیت نمیشناختند و نفت ایران را طبق قرارداد بین دو کشور متعلق به شرکت نفت انگلیس و ایران میدانستند.
اولین قضاوت لاهه در مرداد سال ۱۳۳۰، ملی کردن صنعت نفت را به دلیل خساراتی که به انگلستان وارد کرده بود، غیرقانونی شناخت و این حکم باعث شد موسسات کشتیرانی خارجی از حمل نفت ایران خودداری کنند. در واقع از این به بعد اگر کشتیهای نفتکش یک کمپانی از ایران نفت خریداری میکردند مورد تهدید ناوهای جنگی انگلیس قرار میگرفتند.
در این بین شرکت خصوصی "ایپم" ایتالیایی قبول کرد تا با ۲۵ درصد تخفیف و با پرداخت شکر در برابر نفت، نفت ایران را بخرد. در گام اول قرار شد این شرکت یک هزار تُن نفت از ایران خریداری و در ایتالیا تخلیه کند. البته قرار بود، خرید شرکت ایتالیایی در شرایط تحریم آزمایشی باشد و در صورت موفقیت، این شرکت ۲۰ میلیون تُن از نفت خام را در دهه بعد از ایران خریداری کند.
نفتکش رزماری در سال ۱۳۳۱ و در دوران نخستوزیری مصدق با پرچم هندوراس راهی دریا شد، اما به ناگهان کشتی در مسیر اروپا متوقف و به مدت چند روز کسی خبری از وضعیت آن نداشت تا اینکه در روز ۲۹ خرداد خبر توقیف نفتکش رزماری توسط انگلیس منتشر شد.
نفتکش رزماری توسط یک شرکت خصوصی ایتالیایی اجاره شده بود و در حصار تحریم اقتصادی انگلیس وارد بندر ماهشهر شد. اقدام ایران در راستای مقابله با تحریم اقتصادی انگلیس بود و اگر نفتکش رزماری بدون هیچ اتفاقی به ایتالیا بازمیگشت، تحریم اقتصادی شکسته میشد و ایران در مسیر بهبود وضعیت اقتصادی قرار میگرفت.
نفتکش رزماری در سال ۱۳۳۱ و در دوران نخستوزیری مصدق با پرچم هندوراس راهی دریا شد، اما به ناگهان کشتی در مسیر اروپا متوقف و به مدت چند روز کسی خبری از وضعیت آن نداشت تا اینکه در روز ۲۹ خرداد خبر توقیف نفتکش رزماری توسط انگلیس منتشر شد.
در دادگاه عدن وکلای انگلیسی استدلال کردند که شرکت نفت انگلیس - ایران، مالک قانونی تمام نفت ایران است و رزماری در حال حمل داراییهای مسروقه بوده است. هرچند حکم دادگاه به نفع انگلیس بود، اما برای چند ماه ارائه نشد و اخبار توقیف نفتکش حامل نفت ایران موجب هراس دیگر مشتریان نفت ایران شد. در نهایت با رای دادگاه، نفت ایران به شرکت سابق (انگلیس) رسید و حتی هزینههای تخلیه بار و دادرسی نیز از ایران دریافت شد.
** ژاندارمی آمریکا در خلیج فارس
پس از کودتای ۲۸ مرداد و خروج انگلیسیها از ایران، آمریکا بر جای انگلیس نشست و در راستای ایجاد یک قدرت محلی برای تامین منافع خود در غرب آسیا و خلیج فارس، اقدام به تجهیز و تقویت توان نظامی ایران کرد. از این رو اقدام به خرید تجهیزات هنگفت دریایی و آموزش نیروهای خود در دانشگاههای نظامی آمریکا و اروپا کرد.
ایران همچنین پایگاههای دریایی گرانقیمتی در مناطق جنوبی کشور ایجاد کرد. این پایگاهها در مناطقی احداث شد که مردم آن محروم بودند و فقر و دست پنجه نرم میکردند.
نیکسون دو ستون برای حفظ منافع آمریکا در منطقه مشخص کرده بود که ستون نخست ایران و ستون دوم عربستان بود. به همین دلیل مستشاران آمریکایی در ایران حضور داشتند و در تمامی ارکان نظامی ایران مداخله داشتند.
خریدهای تجهیزاتی و تسلیحاتی با هدف ژاندارمی ایران در منطقه و حمایت و حفظ منافع آمریکا انجام گرفت. نیکسون دو ستون برای حفظ منافع آمریکا در منطقه مشخص کرده بود که ستون نخست ایران و ستون دوم عربستان بود. به همین دلیل مستشاران آمریکایی در ایران حضور داشتند و در تمامی ارکان نظامی ایران مداخله داشتند. به عبارت دیگر از راهبرد تا تاکتیک نظامی کشور در اختیار آمریکاییها بود.
امیر معنوی از فرماندهان سابق نیروی دریایی ارتش در گفتگو با تسنیم گفت: «ناوهای نیروی دریایی ارتش در جریان جنگ ظفار از ساحل عمان، مواضع چپگراهای عمانی را هدف قرار دادند و آن ناوهایی که با پول مردم محروم بندرعباس و دیگر شهرها خریداری شده بود، در اینجا وارد عمل شدند. پیش از انقلاب اسلامی، نیروی دریایی ارتش با پول مردم ایران برای حفظ منافع کشوری دیگر میجنگید. علاوه بر آن ایران به مستشاران آمریکایی که برای آنها میجنگیدیم، حقوق، مزایا و خدمات پرداخت میکرد.»
** جدایی بحرین از ایران با نظر انگلیسیها
انگلیس قبل از اجرایی کردن تصمیم خود برای کاستن از هزینههای حضور فیزیکی و ناوگانیاش در خلیج فارس نقاط استراتژیکی را در این منطقه برای داشتن پایگاه ثابت کمهزینه مشخص ساخت که از آن جمله بحرین بود.
رضاخان با اینکه نمیخواست ننگ جدایی بحرین را به جان بخرد، سعی میکرد انگلیسیها را راضی کند که نگهداشتن این جزیره، خطری برای منافع بریتانیا ندارد. با این حال، رضاشاه نمیتوانست به طور علنی اعتراض خود را به انگلیسیها اعلام کند. از این رو هیچگاه از اتباع ایرانی جزیره حمایت نکرد.
محمدرضا شاه در سال ۱۳۴۷ در سفری به هند گفت: «اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند هرگز به زور متوسل نخواهیم شد و هر کاری که بتواند اراده مردم بحرین را به نحوی که نزد همه جهانیان به رسمیت شناخته شود، نشان دهد خوب است.» شاه استقلال بحرین را منوط به نظر مردم بحرین کرد و این عمل در تاریخ ایران سابقه نداشت.
ایران سعی داشت تا سرنوشت بحرین در یک همهپرسی تعیین شود، در حالی که دولتهای بحرین و بریتانیا با آن مخالفت کردند. در نتیجه ایران و بریتانیا توافق کردند تا به جای برگزاری همهپرسی، از سازمان ملل متحد خواسته شود سرنوشت سیاسی این سرزمین را از طریق یک نظرسنجی از میان گروهها و طبقات مختلف تعیین کند. حکومت بحرین که تحت نفوذ بریتانیا بود برای تأثیرگذاری بر نتیجه نظرخواهی مصمم شد تا ساختار جمعیتی این سرزمین را با اکثریت دادن به عربها دگرگون کند.
در نهایت در بهار سال ۱۳۵۰ شمسی تهران و منامه مرزهای دریایی میان خود را تعیین و تصویب کردند و روابط دوجانبه را در همه زمینهها آغاز نمودند. جزیره بحرین در روز ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ رسما استقلال خود را از سرزمین مادری اعلام کرد و ایران نخستین کشوری بود که یک ساعت پس از اعلام استقلال، آن کشور را به رسمیت شناخت.
یکی از علل از دست رفتن بحرین نداشتن قوای بحریه (نیروی دریایی) قوی و مستقل در خلیج فارس بود و بهدلیل نداشتن توان و همچنین اراده لازم بحرین را از ایران جدا کردند. ارسلان خلعتبری نماینده مجلس شورای ملی در جلسه ۱۳۲ مجلس نوزدهم شورای ملی (پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۳۶) در نطقش درباره بحرین بههمین موضوع اشاره داشت و میگوید: "بحرین یکی از استانهای ایران شناخته میشود و هست و بحرین همیشه مال ایران بوده است. تاریخ قدیم ایران را که نگاه کنیم، میبینیم بحرین همیشه مال ایران بوده است. بنده میخواهم اینجا حقگزاری کنم از یک ایرانی بااطلاع و وطنپرست بهنام فریدون آدمیت. او کتابی نوشته است راجع به بحرین و از اسنادی که خود اروپاییها منتشر کردهاند و در تمام کتابخانههای دنیا نیز موجود است، با دلیل و مدرک ثابت کرده است که بحرین همیشه مال ایران بوده است تا زمان ناصرالدین شاه هم در دست ایران بوده است. انگلیسها فقط برای اینکه راجع به خرید و فروش برده با شیخ بحرین قرارداد بستهاند، از این جهت خودشان را حامی شیخ غاصب بحرین معرفی میکنند، و الّا هیچ سند تاریخپسند، محکمهپسند، عامهپسندی ندارند. باکمال تأسف ما یک ضعفی که داریم این است که بحریه قوی نداریم. آقایان! من پارسال هم اینجا تذکر دادم و عرض کردم که یک مثلی ما داریم که میگوید: یک بند انگشت شاخ، بهتر است از صد ذرع دُم! "
** جنگ نفتکشها در خلیج فارس
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مستشاران آمریکایی از ایران خارج شدند. آنان فکر نمیکردند که جوانان ایرانی بتوانند از تجهیزات دریایی استفاده کنند، اما با آغاز جنگ و شرایطی که بر ایران تحمیل شد، متخصصان نیروی دریایی ارتش توانستند تجهیزات را به کار بیاندازد و در عملیاتهایی همچون اشکان، شهید صفری و مروارید علیه دشمن متجاوز بعثی استفاده کنند.
عملیات مروارید ۶۷ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی و در آبهای خلیج فارس علیه نیروی دریایی ارتش عراق اجرا شد. نیروی دریایی ارتش ایران در این عملیات توانست چند ناوچه عراقی را غرق کند و ضرباتی را بر نیروی دریایی عراق وارد سازد.
هرچند عملیات مروارید توانست توان دریایی عراق نابود کند، اما جنگ در دریا تا سال ۶۷ ادامه پیدا کرد. نیروی هوایی ارتش عراق با مجهز شدن به جنگندههای میگ و سوپراتاندار فرانسوی توانست در طول جنگ تهدیداتی را متوجه کشتیهای تجاری و نفتکشهای ایرانی سازد؛ اما با اقداماتی که ایران در جهت تقویت پدافند هوایی و طراحی هدفهای کاذب انجام داد، توانست مانع از وارد آمدن آسیبهای چندانی به کشتیهای تجاری و نفتکشها شود.
درگیریها ایران و عراق در خلیج فارس که به جنگ نفتکشها شهرت یافته بود، با مداخله نظامی آمریکا دور تازهای به خود گرفت. در این زمان نیروی دریایی سپاه شکل گرفته و توان خود را متوجه مقابله با اقدامات آمریکا در خلیج فارس کرده بود.
در سالهای ۶۶ و ۶۷ درگیریهایی بین ایران و آمریکا در خلیج فارس به وجود آمد. آمریکا در این زمان به برخی شناورهای ایرانی، پایانههای نفتی و هواپیمای مسافربری حمله کرد. ایران نیز در مقابل به مقاومت پرداخت و ضرباتی را به ناوهای آمریکایی وارد کرد.
** متوقف ساختن نفتکش انگلیسی توسط ایران
نیروهای دریایی سپاه و ارتش پس از پایان جنگ تحمیلی، با تقسیم ماموریتی که انجام دادند به توسعه توان رزمی خود پرداختند و به قدرت بازدارندگی دست یافتند. در این مدت شناورهای مختلف نظامی از نوع سبک و سنگین توسط ایران طراحی و تولید شد که نمونه برجسته آن ناوشکن جماران است.
۶۷ سال پس از ماجرای نفتکش رزماری، انگلیس دوباره اقدام به توقیف نفتکش ایرانی کرد، اما این بار انگلیس پس از ۴۰ روز و با رای دادگاه جبل الطارق مجبور به آزادسازی نفتکش ایرانی گریس-۱ شد.
نفتکش ایرانی گریس-۱ سیزدهم تیر ماه ۹۸ به اتهام ادعایی ارسال نفت به سوریه و نقض تحریمهای اتحادیه اروپا در جبل الطارق (واقع در شبهجزیره ایبریا و از سرزمینهای برونمرزی تحت حاکمیت انگلیس) توقیف و بلافاصله تصاویری از حضور کماندوهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا بر روی عرشه نفتکش منتشر شد؛ اقدامی که مورد استقبال آمریکا قرار گرفت و بعدها مشخص شد که اصلا با درخواست خود آمریکاییها صورت گرفته است.
با پایان یافتن زمان اولیه توقیف نفتکش ایرانی، دادگاه جبلالطارق حکم داد که نفتکش گریس-۱ به مدت ۲ هفته دیگر در توقیف میماند. پس از حکم تمدید توقیف نفتکش ایرانی، یک فروند نفتکش انگلیسی با نام "stena impero" هنگام عبور از تنگه هرمز به علت آنچه رعایت نکردن قوانین و مقررات بین المللی دریایی اعلام شد و بنا به درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توسط نیروی دریایی سپاه توقیف شد.
انگلیس پس از اینکه واسطههایی به ایران فرستاد و نتوانست نفتکش خود را آزاد سازد، مجبور به آزادسازی نفتکش ایرانی در جبل الطارق شد و در نهایت دادگاه جبل الطارق حکم آزادی نفتکش انگلیسی را صادر کرد. گفته میشود که انگلیس اصرار داشت، ابتدا نفتکشش آزاد شود تا سپس نفتکش ایرانی را آزاد کند، اما نفتکش ایرانی آزاد شد و نفتکش انگلیسی به دلیل تخلفاتی که مرتکب شده، در بندرعباس متوقف ماند و پس از مدتی آزاد شد.
این روزها نیز نفتکشهای ایرانی در حال ارسال بنزین به ونزوئلا هستند. این اقدام در حالی انجام میگیرد که دو کشور از سوی آمریکا تحریم شدهاند و آمریکا تهدید کرده بود که نفتکشها را هدف قرار خواهد داد، ولی با همه این حواشی، از ۵ فروند نفتکش ایرانی تا کنون ۲ فروند ر سواحل ونزوئلا پهلوگیری کرده و مابقی آنها نیز بزودی به لنگرگاه این کشور خواهند رسید.
منبع: تسنیم