به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، به نقل از اعتماد، دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده چگونه میتواند از انتخابات ماه نوامبر جان سالم به در ببرد آنهم در شرایطی که ناآرامیهای داخلی، شیوع ویروس کرونا و نرخ بالای بیکاری به چالشهای پیش روی وی تبدیل شدهاند؟
ایالات متحده بیشترین آمار مرگ و میر مبتلایان به کرونا را به خود اختصاص داده است. آماری که به بیش از 100 هزار نفر رسیده است.
در 12 شهر به دنبال اعتراضهای عمومی به قتل جورج فلوید حکومت نظامی اعلام شده است.
بیش از 11 هزار نفر از زمان آغاز اعتراضهای داخلی به قتل جورج فلوید و نژادپرستی بازداشت شدند.
«دیوید کی جانستون»، روزنامهنگار امریکایی و برنده جایزه خبرنگاری پولیتزر که پرونده مالیاتی «دونالد ترامپ» را افشا کرده بود در نوشتاری تحلیلی به بررسی احتمال پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده پرداخته است. جانستون اعتقاد دارد که دونالد ترامپ میتواند برنده انتخابات ماه نوامبر باشد.
تماشای تصاویر آشوب و هرج و مرج در خیابانهای ایالات متحده در چند روز اخیر بسیاری را به این نتیجه خواهد رساند که مردم ایالات متحده در انتخابات ماه نوامبر، دونالد ترامپ را از کاخ سفید بیرون میکنند.
سوال اینجاست که ما چه کار دیگری میتوانیم انجام بدهیم؟ کشور در حال سوختن در آتش است. به معترضان با گاز اشکآور و باتوم حمله میشود و همه اینها در سایه بیقانونی صورت میگیرد. در 12 شهر اصلی حکومت نظامی اعلام شده است و قریب به 17 هزار سرباز در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند. فرمانداران بیش از 24 ایالت گارد ملی را برای کمک فراخواندهاند و بیش از 11 هزار نفر هم از روزی که یک مامور پلیس سفیدپوست، زانوی خود را آنقدر به گلوی جورج فلوید سیاه پوست فشار داد که نفسش بند آمد، در اعتراض به این خشونتورزی علیه سیاهپوستان امریکا بازداشت شدند.
اگر همه این اتفاقها به اندازه کافی بد نیستند باید بگویم که امریکا بالاترین نرخ مرگ و میر در نتیجه شیوع ویروس کرونا را به خود اختصاص داده به گونهای که این رقم با تعداد تلفات سربازان امریکایی در جنگ ویتنام مقایسه میشود.
میلیونها نفر تاهمین الان بیکار شدهاند و پیشبینی میشود که در نتیجه ادامه کرونا میلیونها نفر دیگر هم به این جمع اضافه بشوند. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از طرفداران دونالد ترامپ با شک و تردید نسبت به تداوم حضور وی در کاخ سفید اظهارنظر میکنند.
اما من 32 سال است که کارهای دونالد ترامپ را رصد میکنم و نخستین آشنایی من با او به سال 1988 باز میگردد و زمانی که درباره فعالیتهای وی در کازینوهای آتلانتیکسیتی تحقیق میکردم و توانستم از دوستیهای او با مافیا پردهبرداری کنم.
من، این مرد و انگیزهها و ترفندهایش را به خوبی میشناسم و بگذارید بگویم که اشتباه بزرگی است اگر فکر کنید او انتخابات 2020 را واگذار میکند. برعکس دلایل بسیاری برای اثبات این ادعا وجود دارد که اتفاقا مجموعه تحولاتی که در حال رخداد است میتواند منجر به پیروزی ترامپ در دور دوم هم بشود.
من همواره منتقد ترامپ بودم اما همزمان توانایی وی در متقاعد کردن میلیونها نفر به اینکه فردی مدرن و نابغه است را تحسین کردم. اگر بخواهم از کلمات خودش استفاده کنم او همواره ادعا میکند تنها فردی است که میتواند امریکا را نجات بدهد و به خوبی هم میتواند این ادعا را به سایرین بفروشد.تا زمانی که جمعیت قابل توجهی ادعای ترامپ را باور کنند مهم هم نخواهد بود که این ادعاها چقدر بیپایه و اساس هستند. ترامپ بهرغم نقایص بسیار زیادش، مقاومت قابل توجهی از خود نشان میدهد. او برای حفظ کاخ سفید با سه چالش روبه رو است: نخست آنکه او باید بتواند امریکاییها را متقاعد کند که در مرحله نخست چین و پس از آن فرمانداران محلی در هر ایالت مسوول مرگ و میر جمعیت قابلتوجهی از امریکاییها در نتیجه ویروس کرونا هستند. در این مسیر او باید بار تقصیر را از دولت خود دور کند. همچنین اگر آمار مرگ و میرها پس از تابستان سیر نزولی پیدا کند، ترامپ از این روند منتفع خواهد شد. اگر تا آن مقطع زمانی درمان قابل اعتمادی هم برای بیماری کرونا یافت شود کمک شایانی به ترامپ به حساب خواهد آمد.
دوم، ناآرامیهای اجتماعی باید به عقب رانده شوند همانطور که پیشبینی میشود در هفتههای آینده رخ بدهد. در اینصورت ترامپ ادعا خواهد کرد که این سیاست بگیر و ببند وی بوده که به مهار خشونت به راه افتاده در نتیجه مرگ جورج فلوید منجر شده و همزمان به رایدهندگان امریکایی هم اطمینان خواهد داد که به رفتارهای نادرست نیروهای پلیس و سوءاستفاده آنها از قدرت رسیدگی خواهد کرد.
سومین چالش پیش روی ترامپ اقتصاد است که البته آسانترین مورد برای او است. حتی با وجود آنکه بیش از یک چهارم کارگران امریکایی به استفاده از مزایای بیمه بیکاری روی آوردهاند اما ترامپ میتواند ادعا کند که سریعترین راه برای احیای اقتصاد ایالات متحده کاهش بیشتر مالیات و وضع مقررات تجاری بیشتر است. عمده شرکتهای بزرگ در امریکا مخالف بازگشت دموکراتها به قدرت هستند چرا که میدانند یک رییسجمهور دموکرات در کاخ سفید یعنی افزایش مالیات و وضع خطوط قرمزهای تجاری بیشتر. صاحبان این صنایع و شرکتهای بزرگ اکنون میتوانند با رونمایی از برنامههای توسعه و همچنین نوید ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان به پیروزی ترامپ در انتخابات ماه نوامبر کمک کنند.
مقابله با این چالشها برای ترامپ ممکن است و این الگوی زندگی مردی است که از تخریب اعتبار و جایگاه شغلی کسانی که در مسیر رسیدن او به پیروزی قرار بگیرند، ابایی نداشته و ندارد. دونالد ترامپ هیچگاه به اشتباهانش اعتراف نمیکند. روی کوهن، مافیای بدنامی که مرشد ترامپ به حساب میآید به او آموخته بود که به نهادهای قانونی حمله کرده و از آنها تصویر بدی در ذهن مردم بسازد. هر وقت یک قاضی علیه ترامپ حکم صادر میکند، ترامپ فورا قضات را احمق یا فاسد میخواند.
دونالد ترامپ میداند که میلیونها سفیدپوست امریکایی هرگز با جنبشهای حقوق مدنی همراه نخواهند شد و متاسفانه بسیاری هنوز فکر میکنند کاش بتوانند اقلیتها را سر جایشان بنشانند. برخی از سفیدپوستان امریکا هنوز دوست ندارند کنار یک آسیایی در هواپیما بنشینند یا خدایی ناکرده! کارمند زنی سیاهپوست باشند. ترامپ با رد اصلاحات سیاسی این قشر از طرفدارانش را خشنود میکند.
ترامپ همچنین از حق مورد پسند برخی امریکاییها در بعضی ایالتها برای قدم زدن در خیابان در حالی که اسلحهای بر شانههایتان است و کلتی کمری هم دارید استقبال میکند. حقی که در جریان ناآرامیهای اخیر هم بعضا مورد نقد قرار گرفت. دموکراتها انتظار دارند که در جریان انتخابات ماه نوامبر، طرفداران مسلح دونالد ترامپ را ببینند که با اسلحههایی بر دوش در اطراف حوزههای رایگیری که احتمالا مخالفان ترامپ به آنجا مراجعه میکنند رژه بروند.
دونالد ترامپ تلاش میکند مانع از سیستم رایگیری پستی در برخی ایالتها که احتمالا آرا به نفع او نخواهد بود بشود. البته در تناقضی فاحش کمپین او لابیگری در برخی ایالتها برای پیشبرد سیستم رایگیری پستی را آغاز کرده چرا که فکر میکند در این ایالتها نتیجه میتواند به نفع سبد رای ترامپ باشد.
خوی وحشی و بینظم ترامپ که در سخنرانیهایش نمود دارد در تطابق کامل با رایدهندگانی است که هیچگاه رویای خواندن مانیفستهای انتخاباتی کاندیداها یا اطلاع از ریز برنامههای آنها را ندارند. ترامپ با دست رد زدن به سینه بوروکراسی رایج در واشنگتن، شعارهای خشن همیشگیاش را تکرار میکند. در جریان کمپین انتخاباتی سال 2016 در حالی که باراک اوباما یا هیلاری کلینتون از زبان پیچیدهای برای جلب رای استفاده میکردند او شعارهای ساده و راحت را برای جلب مخاطب و به هیجان آوردن طرفدارانش انتخاب کرده بود. شعارهایی مانند «دیوار میسازیم» یا «قدرت را به امریکا بازمیگردانیم.»
دونالد ترامپ همواره خود را قهرمان مردی که فراموش شده است جا زده و این رویه در انتخابات نوامبر هم تغییر نخواهد کرد. هرچند شیوع کرونا او را از شرکت و سخنرانی در تجمعهای انتخاباتی در استادیومهای ورزشی محروم کرده اما او به جبران از فضای توییتر و نشستهای خبری بیوقفه برای تغذیه پایگاه رای خود استفاده میکند. درخشش وحشتناک او در این حقیقت نهفته است که هیچ کاندیدای دیگری به سراغ خشم، غم و غصه و ناامیدی جا خوش کرده در دل و جان رایدهندگانی نرفته که دوست ندارند ببینند در حالی که امریکاییها بیکار هستند فرصتهای شغلی در اختیار چینیها قرار میگیرد.
حقیقت این است که رایدهندگان عادی، دادههای اقتصادی را بررسی نمیکنند بلکه صدای داد و بیدادهای دونالد ترامپ را میشنوند که میگوید بزرگترین اقتصاد جهان را ساخته است. او حالا ادعا میکند که تا پیش از شیوع کرونا، طبق محاسباتش فرصتهای شغلی چندبرابر شده و حقوقها نیز شیب صعودی پیدا کرده بودند. ترامپ همچنان این ادعای بیپایه و اساس را تکرار میکند که ایوانکا ترامپ (دخترش) در سه سال و نیم گذشته 14 میلیون فرصت شغلی ایجاد کرده است.
بنابراین هرچند که ممکن است بسیاری از طرفداران وی اعتراف کنند که امروز وضعیت بهتری نسبت به 4 سال قبل ندارند اما قویا اعتقاد دارند که حضور یک رییسجمهور دموکرات وضع آنها را بهتر از این نخواهد کرد. در حال حاضر آمار و ارقام هم به نفع او است: در آخرین انتخابات، هیلاری کلینتون در رده سنی 18 تا 39 سال آرای بیشتری را به خود اختصاص داد و وضع ترامپ در آرای جمعآوری شده از بالای 40 سالهها بهتر بود. رایدهندگان پیرتری که به ترامپ رای دادند قریب به 70 درصد جمعیت رایدهنده را به خود اختصاص میدهند و همزمان پیشبینی میشود که افراد مسن بیش از جوانان در انتخابات 2020 شرکت کنند.
مساله دیگر این است که به لطف سیاستهای ترامپ، امریکا بیش از هر زمانی دیگری در تاریخ معاصرش دوقطبی شده است. در فضای مجازی میشنویم که بسیاری از گعدههای خانوادگی به دلیل تفاوت دیدگاهها درباره ریاستجمهوری دونالد ترامپ از هم پاشیده شدهاند. ترامپ همچنین از پدیده روانی که در سالهای اخیر اوج هم گرفته بهره میبرد. مردم در عقاید خود سفت و سختتر شده و بر آنها پافشاری بیشتری میکنند. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از ما حتی زمانی که مدارک مستدلی در رد باورهایمان ارایه میشود باز هم ترجیح میدهیم بر عقاید خود پافشاری کنیم.
زمانی که ترامپ رای یک رایدهنده را به دست میآورد گویا پیوندی ناگسستی با او ایجاد میکند. اگر این استدلال را قبول نکنیم چه توضیحی برای روند نسبتا ثابت نرخ محبوبیت او در سه سال و نیم گذشته داریم؟ دونالد ترامپ در سرتاسر عمر خود توانسته در پروسه پرهیز از آسیب دیدن موفق عمل کند و این قاعده هم صرفا در پروندههای طلاقش از همسران سابق نبوده است.
مساله دیگر این است که ترامپ از شکاف عمیق در حزب دموکرات بهره میبرد. در حال حاضر دو نوع رویکرد در میان دموکراتها به چشم میخورد: گروه پیشرویی که طرفدار الگوهای غربی مانند سیستم جهانی سلامت هستند و گروهی هم مانند جو بایدن که البته به برخی مسائل هم متهم شدهاند.
نکته پایانی هم اینکه دونالد ترامپ چهارمین رییسجمهور از جمع 45 رییسجمهور این کشور تاکنون بوده که رای عمومی را از دست داده اما به کاخ سفید راه پیدا کرده است. ترامپ در سال 2016 نیز به مدد رای الکترال به پیروزی رسید. بنیانگذاران امریکا روزی که این سیستم رایگیری را ابداع کردند گمان میکردند که با این روش مانع از انتخاب یک دیوانه در نتیجه آرای عمومی خواهند شد. متاسفانه این سیستم با تمام جزییاتش آنطور که باید و شاید عمل نکرد و به همین دلیل است که مردی مانند دونالد ترامپ با اندک احترامی برای قانون اساسی یا دموکراسی میتواند در کاخ سفید ریاست کند آنهم در حالی که اکثریت مردم به او رای ندادهاند.
من انتظار دارم که دونالد ترامپ تا یک نوامبر بیش از 16 میلیون رای مردمی را از دست بدهد. با این وجود اگر بتواند از 538 الکترال کالج 270 رای را تصاحب کند ادامه حضور در کاخ سفید را تضمین خواهد کرد. او در سال 2016 ،304 رای الکترال کالج را در اختیار داشت. همزمان میزان محبوبیت 43 درصد هم چندان مرگبار به نظر نمیرسد.
در «گاتسبی بزرگ » نویسنده جمله معروفی داشت با این مضمون که برای امریکاییها هیچ شانس دوبارهای در زندگی وجود ندارد. زندگینامه دونالد ترامپ نشان میدهد که این برداشت هم درست نیست. اینکه او هرگاه باید شکست بخورد، موفق میشود به مهارت هنرپیشگیاش بازمیگردد. او موفقترین هنرپیشهای است که جهان به خود دیده است.
نگاهی به زندگی دونالد ترامپ نشان میدهد که او ظاهرا از آن جنس افرادی است که از هر اتهامی قسر در میرود و به اصطلاح اتهامی به او نمیچسبد. فریبکاری، دروغ، خیانت یا عدم وفاداری مانند زمانی که میگوید به رییسجمهور روسیه بیش از سیستمهای اطلاعاتی امریکا اعتماد دارد همه و همه به آرامی از کنار او عبور میکنند و دامنش را نمیگیرند. درس مربوط به انتخابات نوامبر مشخص است: حتی برای یک لحظه هم فکر نکنید که ترامپ رفتنی است.