به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ جروم دیوید سلینجر، نویسنده شهیر آمریکایی، داستان خوبی دارد به نام: هفتهای یک بار آدم رو نمیکشه. من میخواهم از نام این داستان استفاده کنم و با یک جور شوخطبعی که شاید به مذاق همه خوش نیاید بنویسم: ماسک زدن آدم رو نمیکشه. واقعا هم نمیکشد. قبول دارم هر چیزی تبدیل به یک جور اجبار اجتماعی شود، خواه ناخواه مقاومتی در آدمیزاد برای استفاده از آن ایجاد میشود. مردم ذاتا با چیزهای اجباری میانه خوبی ندارند. اگر میخواهید چیزی را از چشم مردم بیندازید، اجباریاش کنید. مردم یا ضرورت استفاده از چیزی را احساس میکنند و آن را میپذیرند یا در صورت اجباری شدن آن چیز، البته اگر ضرورتش را احساس نکنند، به هر نحوی که شده از آن میگریزد یا پشت گوشش میاندازند.
وقتی کمربند ایمنی اجباری شد، مقاومت مردمی در مقابلش خیلی کمتر از چیزی بود که به انتظار میرفت چون مردم کاملا درک کرده بودند که نبستن کمربند ایمنی ممکن است به قیمت جان آنها تمام شود در حالی که بستن یک کمربند ناقابل خرجی ندارد. ممکن است بگویید این نتیجهگیری با آن حکم اولیه همخوانی ندارد، یعنی اگر مردم از اجبار میگریزند چرا از بستن کمربند ایمنی سر باز نزدند؟ جوابم در جملهای است که پس از این حکم نوشتم: مردم اگر ضرورت چیزی را احساس کنند، به آن گردن میگذارند. حالا ماییم و روزگار کرونا و یک خطر عمومی و مبتلایان بسیار و وضعیت قرمز شهرها و تلفات پیشبینی نشدهای که کام همه را تلخ کرده است. در این وضعیت غمانگیز، کسانی که سرشان توی کار است و از مسائل بهداشتی آگاهی دارند و میدانند این بیماری دارد چه بلایی سر زندگی میآورد، پیشنهاد میکنند لااقل خودمان به پای خودمان از بیماری استقبال نکنیم و ماسک بزنیم و این زنجیره لعنتی را قطع کنیم. ما دو راه بیشتر نداریم، یا هیزم در آتش کرونا بریزیم و به گسترش آن دامن بزنیم یا اینکه با چیزهای خیلی ساده، مثل قرار دادن یک ماسک کوچک روی صورتمان، این زنجیره را قطع کنیم و به فکر دوست و رفیق و آشنا و همسایه و خانوادهمان باشیم. اگر بخواهیم منصف باشیم میبینیم ماسک زدن کسی را نکشته در حالی که برعکسش صادق است؛ یعنی ماسک نزدن خیلیها را کشته است و خواهد کشت.