به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، ایران درماههای اخیر با چین و روسیه جهت دستیابی به توافق جامع سیاسی-اقتصادی و امنیتی گفتگو نموده که نهایی شدن آن میتواند موجب صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری دراقتصاد ایران شود. سیاستمداران ایران چنین توافقی را برای مقابله با سلطه طلبی و خصومت ورزیهای آمریکا ضروری میدانند.خروج احمقانه ترامپ ازبرجام و اتخاذ سیاست "فشار حداکثری"، ضرورت سیاست چرخش به شرق توسط سیاستمداران ایران را مسجل ساخت.
سیاست جدید "چرخش به شرق" ایران که هدف آن روابط قوی سیاسی-اقتصادی و امنیتی-نظامی با شرق بویژه با چین و روسیه میباشد، دارای دلایل متعددی ازجمله موارد زیر است:
1-برجام یک توافق چند جانبه بین المللی بود که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. باوجودیکه ایران به تعهداتش عمل کرد، آمریکا از آن خارج شد و اروپا به تعهدات اقتصادی خود درچهاچوب برجام، پشت کرد و سخت ترین تحریمهای تاریخ 40 ساله بعد از انقلاب علیه ایران اعمال شد. این واقعیت باعث شد سیاست خفته نگاه به شرق ایران بیدار و فعال شود چون ایرانیها به این نتیجه رسیدند که غرب قابل اعتماد نیست حتی درصورت حسن نیت و انجام تعهدات حداکثری توسط ایران.
2-تهران، مسکو و پکن همیشه با سیاست های جنگ طلبانه و مداخله جویانه آمریکا مخالفت و با سلطه دلار بر اقتصاد جهان مقابله کرده اند. هرچند سرنوشت این مثلث اتحاد استراتزیک مشخص نیست، با این وجود هرسه پایتخت قدمهایی دراین مسیر برداشته اند همچون مانور مشترک نظامی سه کشور در اقیانوس هند، امضاء 17 توافقنامه با چین جهت افزایش مبادلات به سطح 600 میلیارد دلارو مذاکرات تهران-مسکو جهت تمدید توافق 20 ساله.
3-ایران و چین منافع مشترک مهمی درامر انرژی دارند. تامین منابع انرژی پایدار برای اقتصاد چین از اهمیت زیادی برخوردار است. عمده کشورهای عربی تولید کننده نفت و گاز، تحت سلطه آمریکا هستند در حالیکه ایران تحت نفوذ آمریکا نیست. از طرف دیگر سیاست فشار حداکثری آمریکا صادرات نفت ایران را به صفر نزدیک کرده است و واشینگتن کشورهای اروپایی را برای توقف واردات گاز از روسیه تحت فشار قرار داده است. این بخشی از مواردیست که منافع مشترک سه کشور در امر انرژی را اجتناب ناپذیر ساخته است.
4-شکست آمریکا در تهاجم نظامی به افغانستان و عراق و نیز شکست پروژه مشارکتی با عربستان سعودی در حمله نظامی به یمن، روش ساخت که آمریکا دیگر قدرت مسلط برخاورمیانه نیست. علاوه بر آن، متحدین آمریکا در منطقه نیز در ضعف بسر میبرند. در خاورمیانه امروز خلاء قدرت وجود دارد. ایران یکی از قدرتهای منطقه خاورمیانه است که است که اساس استراتژی منطقه ایش براساس "مقاومت درمقابل سلطه طلبی آمریکا" بوده است. ایران درمسیر اجرای این استراتژی در مقابل انواع فشارهای آمریکا ایستادگی کرده و صدها میلیارد دلارخسارت اقتصادی را نیز تحمل و هزینه زیادی پرداخت کرده است. طبیعتا روسیه و چین این ایستادگی را یک فرصت تلقی میکنند زیرا شکست ایران، به معنی پیروزی آمریکا و متحدین منطقه ایش و متقابلا پیروزی ایران فاکتور تعیین کننده معادلات جدید خاورمیانه از جمله خروج آمریکا از این منطقه خواهد بود.
5-یکجانبه گرایی آمریکا و خروج از معاهدات متعدد بین المللی، مشروعیت این کشور بعنوان قدرت جهانی را زیر سئوال برده است. بسیاری از کشورها به چین بعنوان جانشین آینده آمریکا در معادلات قدرت درجهان مینگرند.حتی مرکل صدراعظم آلمان گقت: ما اروپاییها باید اراده چین برای رهبری درصحنه بین المللی را به رسمیت بشناسیم. مسکو، پکن و تهران درامر مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا دارای منافع مشترک بلند مدت هستند و درک میکنند که این امر بر آینده خاورمیانه تاثیر بسزایی خواهد داشت.
6-روسیه و چین با تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران توسط شورای امنیت مخالفت کردند. آمریکا بزرگترین صادرکننده تسلیحات به خاورمیانه است بطوریکه حدود نیمی از سهم صادرات تسلیحات به منطقه را بخود اختصاص داده است. اروپا حدود 20% و چین و روسیه مشترکا حدود 20% از سهم صادرات تسلیحات به خاورمیانه را دارند. باوجودیکه هنوز معلوم نیست که آیا چین و روسیه صادرات تسلیحات به ایران را آغاز خواهند کرد یاخیر، ایران جزء نادر گزینه هایی است که میتواند صادرات تسلیحات بلوک شرق را با غرب به بالانس نزدیک کند.
خلاصه اینکه، استمرارسیاست فشار آمریکا علیه چین-روسیه و ایران؛ بعنوان مهمترین مزاحم شکل گیری اتحاد استراتژیک این سه کشور است. درعین حال سرنوشت این اتحاد استراتژیک تاثیر مهمی بر روابط بین الملل و معادلات خاورمیانه خواهد داشت.