خبرگزاری برنا: اهمیت انتخابات سوم نوامبرجاریدر ایالاتمتحده را نمیتوان نادیده گرفت؛ رقابتی سخت میان دو گرایش و تلقی از چگونگی حفظ جایگاه هژمونیک امریکا در زمانهای که «تغییر» حرف نخست را میزند. پیروزی نه چندان محکم «جوبایدن» مقابل «دونالد ترامپ» به معنای غلبه محافظهکاران در برابر پوپولیستها نیست، بلکه آن را در چارچوب الزامهای تغییر در رویکردهایی باید دانست که از یکسو سبب بالاترین آراء برای رقیب مغلوب در تاریخ ایالات متحده شد. از سوی دیگر، رقیب پیروز را در موقعیتی قرار داده که نمیتواند اسلاف خود را تا پیش از ظهور ترامپیسم در سال 2016 تکرار کند.
اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکا با درک کارنامه چهار ساله دولت ترامپ و آنچه در انتخابات کمنظیر ایالات متحده رخ داد، خود را برای تعامل به شیوهای مناسب با آن آماده کردهاند. همه به درستی دریافتهاند که بازگشت به نقطه صفر و تکرار دوران پیشا ترامپ ممکن نیست. بازگشت واشنگتن به توافقهای بینالمللی که ترامپ با تکبر از آنها خارج شد، نمیتواند بدون پیش شرطها و برخی تغییراتی باشد که لزوم انجام آن بهانه ترامپ برای خروج بود. جو بایدن بهویژه براین مهم توجه دارد که رقیب او با پشتوانه بیش از هفتاد میلیون رأی، همواره بر سیاستهای داخلی و خارجی او سایه خواهد داشت. این وضع، صحنه را برای همه تعاملگران با دولت ایالاتمتحده، پیچیده و سختتر از گذشته خواهد کرد.
اعضای جامعه جهانی دریافتهاند که دولت بایدن بیتردید تکرار دولت ترامپ نبوده و مانند دولتهای ایالاتمتحده تا پیش از اینهم نیست. دولت بایدن صفحهای تازه با مختصات متفاوت از گذشته است.
در اینحال، اصرار بر تکرار ادبیاتی که با ترامپ سخن گفته میشد و قائل نبودن تفاوت میان او و بایدن به مثابه عدم درک تغییرات در صحنه تعاملات است. نادیده گرفتن تحولات، تفاوتها و اصرار بر تکرار گذشته، پافشاری کردن برای تکرار ترامپ در لباس جوبایدن خواهد بود. آنچه بهویژه برای تهران در حالحاضر اهمیت دارد، استفاده از فرصت تغییر در امریکا و در خدمت به ایجاد موقعیتی است که بتواند سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ را خنثی کند. ابراز بدبینی مطلق به اندازه خوشبینی مطلق به دولت آینده ایالات متحده ناکارآمد و حتی خسارتبار خواهد بود. مهم، داشتن طرحی نو برای تعامل با تغییرات تازه است. به رسمیت شناختن تغییر به معنای تسلیم شدن در برابر آن نیست؛ همانگونه که مذاکره به معنای توافق نیست. واقعگرایی ابزارخود را میطلبد. دوری کردن از واقعیات، عین تسلیم شدن در برابر وضعی است که میکوشد خود را تحمیل کند.
تهران اکنون در برابر تغییر در سپهر سیاسی کشوری قرار دارد که از یکسو ترامپیسم برآن همچنان سایه دارد. از سوی دیگر دولتی در حال استقرار است که بنیان رویکردهای داخلی و خارجی سلف خود را به چالش گرفته و با نگاه به دکترین کلان ایالات متحده میخواهد منافع راهبردیاش را تأمین کند. مساله این است؛ تهران با نگاه به تغییرات جاری چگونه باید از مواضع اصولی خود دفاع کند؟ انجام این مهم با تکرار شعارها و بدگوییهای صرف از سیاستهای واشنگتن ممکن نیست. باید طرحی نو را پیش نظر داشت. انتخابات سوم نوامبر در ایالات متحده و نتایج آن نمی تواند بیرون از نگاه تهران به چگونگی تعامل آیندهاش با سختترین دشمن خود باشد. درک تغییر در صحنه تعامل با قدرتی که خوب یا بد همچنان از توان اراده تأثیرگذاری بر تحولات برخوردار است، هنر دیپلماسی است.