به گزارش گروه روی خط رسانههای برنا؛ اول این هفته، یکی از روزنامههای تهران، عکس بزرگی از یک گاو شیرده با صورت پادشاه عربستان سعودی گذاشته بود که ترامپ در حال دوشیدن آن است. در همان روز، تیترهایی با محتوای توهینآمیز برای رهبران عربی، در برخی رسانههای ایران دیده شد. این در حالی است که ظریف، اَبراولویت سیاست خارجی کشورمان را بهبود روابط با همسایگان، قلمداد میکند. دبیرخانه شورای امنیت ملی هم که در موضوعات متنوع، توصیه برای رسانهها صادر میکند، گویا در این باره احساس وظیفه نکرده است. نظارت بر رسانهها، کلا در ید بسیط دولت است و رسانهای خارج از دولت نیست که «خبر مرگش» تیتر بزند و گاو شیرده بکشد؛ پس همه چیز از چشم حاکمیت دیده میشود!
وقتی در سال 92 آقای روحانی رئیسجمهور شد، توصیه اکید و مستمر آیتالله هاشمیرفسنجانی، تحسین روابط با بلوک عربستان سعودی بود که متأسفانه دولت آن را پشت گوش انداخت، چراکه این تصور نادرست را داشت که تحسین روابط با کدخدا، همه اینها را حل خواهد کرد. چون که صد آمد، نود هم پیش ماست! اشتباهات پیاپی در ارتباط با همسایگان ناراضی عرب، بهترین موقعیت را برای رژیم تندرو اسرائیل فراهم کرد که با استفاده از فرصت طلایی صدارت ترامپ، فضای تلخ و ناگواری برای ایران پدید بیاورد و اثرات تحریم را دوچندان کند و البته شرایط برای شکستن تابوی ارتباط اعراب با اسرائیل، به خوبی مساعد شود. کسی چه میداند؛ اگر به توصیه آن مرد خردمند عمل میشد، شاید فجایع دهشتناک یمن هم رخ نمیداد.
در این میان رسانههای داخلی، نتوانستند یا نخواستند این خبط استراتژیک دولت را پیاپی گوشزد کنند و فشار رسانهای برای پرهیز از تعمیق تقابل و ایجاد فضای مساعد برای نزدیکی با اعراب بیاورند. حال برخی رسانههای تندرو، پا را فراتر نهادند و تحریک و هراساندن آنها را وجهه عمل خود قرار دادند. تیتر صفحه اول یک روزنامه درباره تهدید موشکباران شهرهای عربی، اوج آنارشیسم رسانهای بود که پناهبردن به دامن اسرائیل از ترس ایران را تشدید کرد. شما فکر میکنید اثر تیتر «موشکها در راه است؛ دوبی، ابوظبی و ریاض را تخلیه کنید»، چه نتیجهای جز غلتیدن به دامن اسرائیل میتوانست داشته باشد.
اوایل دهه 70 که خبرنگار بودم، آقای ولایتی، وزیر امور خارجه بود و میگفت وقتی روزنامههای ما، مطلبی توهینآمیز برای رهبران عربی چاپ میکنند، مطبوعات عرب هم تحریک میشوند که تلافی کنند و آن وقت ما ناراحت میشویم. در دولت سازندگی، به مطبوعات توصیه شده بود از چاپ کاریکاتور و مطالب موهن درباره مسئولان کشورهای عربی خودداری کنند و این امر غالبا رعایت میشد.
سیاست دولت سازندگی، بهبود جدی روابط با عربستان سعودی و دیگر دولتهای عربی بود. آقای هاشمی بهجد بر این امر باور داشت که دو کشور ایران و عربستان، چون دو بال پرواز برای جهان اسلام، میتوانند روابط عمیق و برادرانه داشته باشند. مصلحت کشور و نظام ایجاب میکرد روابط سیاسی با همسایگان عرب، با وجود رقابت جدی برای افزایش نفوذ منطقهای که ریشه ایدئولوژیک هم داشت، به بهترین شکل ترمیم شود و این کار با مهارت خاص هاشمیرفسنجانی به انجام رسید.
گشایشهایی که تحسین روابط با عربستان در آن دوره برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی پیش آورد، اعجابآور بود. سفرهای هاشمی به عربستان در دولت اصلاحات، دست خاتمی را در منطقه باز کرد و بسیاری از توفیقات منطقهای جمهوری اسلامی در سالهای بعد، حاصل این گشایش بود. اگر در دولت احمدینژاد این روابط تخریب نشده بود، به طور قطع و یقین، امروز چنین وضعیت اسفباری در ارتباط با همسایگان را شاهد نبودیم. تأسیس تلویزیون ایراناینترنشنال با اثرگذاری منفی درخورتوجه بر طبقه متوسط، فقط یکی از آثار این روابط مخرب است.
شاید تیم ظریف گلایهمند باشد که دولت، یک ضلع از مجموعه تصمیمگیر برای سیاست منطقهای جمهوری اسلامی است و اضلاع دیگر، با قدرت و اثرگذاری بیشتر، حضور مقتدر دارند. گرچه معتقدم کلیات این گزاره درست است، اما اصلا کمکاری و عدم بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف توسط دستگاه رسمی سیاست خارجی را توجیه نمیکند. از همین ظرفیت همگراکردن رسانههای داخلی دولت چه استفادهای برده؟ اصلا وارد این فضا شده است؟ حتی از همین فرصت چندصدایی موجود رسانهها هم میتوان برای بهبود روابط بهره برد، اما چنین خلاقیتی مشاهده نمیشود. دیپلماسی رسانهای که در دنیا حرف اول را میزند، چه جایگاهی در دستگاه وزارت خارجه داشته است؟ تیم رسانهای دولت روحانی ضعیف است و تیم رسانهای جواد ظریف، ضعیفتر.
با ورود به عصر اطلاعات، رسانهها، بهویژه رسانههای متعامل، دارای قدرت بیشتری شدهاند. دیپلماسی رسانهای با تأثیرات بینهایت گسترده، امتداد دیپلماسی هر کشور با هر نظام رسانهای و در هر نظام سیاسی- حاکمیتی است. رسانهها همزمان با اعمال فشار بر مقامات، به دستگاه دیپلماسی کمک میکنند تا به اهداف خود دست یابند. در دنیا، اجماعی نانوشته بین اصحاب رسانه و تیم سیاست خارجی ایجاد شده که اگر دستگاه دیپلماسی، پیامها و گفتمانهای خود را از طریق رسانهها منعکس کند و انتشار دهد، سریعتر و گاه بسیار پُرنفوذتر به نتایج مورد انتظار دست خواهند یافت؛ کاری که در دولت روحانی، چندان که انتظار میرفت، مورد استفاده واقع نشد.
ماههای باقیمانده از عمر دولت روحانی، دیگر فرصت نقشآفرینی بزرگ در دیپلماسی رسانهای را نمیدهد، اما دستکم این انتظار میرود که وزارت امور خارجه از اقدامات مخرب جلوگیری کند. برخی رسانههای تندرو داخلی اگر به نقش مخرب خود در اثرگذاری فشار حداکثری و تحریمها واقف بودند، چنین غیرمسئولانه فضای همسایگی را پُرآشوبتر نمیکردند. برای این رسانهها، ترجیح منفعتهای محفلی و جناحی به منافع ملی، لابد گران تمام خواهد شد.
منبع:شرق