به گزارش گروه روی خط رسانههای برنا؛ رسانهها در فضای شبکهای، هرازگاه، جمله نغزی را دستمایه طنز و شوخی قرار میدهند و آن را به ضربالمثل تبدیل میکنند. عبارتی که پسر دکتر عارف درباره «ژن خوب» بیان کرد، اکنون در فرهنگ عمومی کشور جای گرفته است. مورد جدید این طنازی اصحاب رسانه، جمله علی فروغی است که درباره فردوسیپور گفت که او «از مدار خارج شده بود». حال جمله این رئیس پُرنفوذ شبکه سه تلویزیون، ضربالمثل شده و استفاده میشود.
همین شنبه که بازی پرسپولیس بود، چند جوان فوتبالدوست را دیدم که تصویر بزرگ و بینقص تلویزیون را کنار گذاشته بودند و مسابقه را از صفحه کوچک موبایلشان در اینستاگرام، با هم تماشا میکردند تا صدای گزارشگر محبوبشان را گوش کنند. وقتی عادل گزارش را با بغض و بیان دلتنگی برای گزارش فوتبال آغاز کرد، دیدم که اشک شوق در چشم این جوانان حلقه زده است. واقعا برایم عجیب است که تلویزیون چطور چنین سرمایه ارزشمندی را به دلایل غیرمنطقی مدیر شبکه سه، از دست داد. چطور یک نفر در برابر رسانه عظیم ملی، میتواند عرض اندام کند و در ساحت افکار عمومی پیروز باشد؟
علی فروغی از موقعی که در رأس شبکه سه قرار گرفته، آماج حمله بوده و مورد انتقاد قرار گرفته است. افکار عمومی هنوز نپذیرفته که او در یک فرایند طبیعی مدارج اداری را طی کرده و لابد دلیل احراز چنین پُست مهمی را انتساب به برخی افراد میدانند. گرچه عملکرد فروغی با اسلاف خود چندان تفاوتی نداشته، اما برخورد با عادل فردوسیپور، او را در برابر افکار عمومی قرار داده و دچار مشکل کرده است. استدلال فروغی برای کنارنهادن فردوسیپور از برنامه پرمخاطب نود، به لحاظ فنی و حرفهای مسموع نیست. هر رسانهای در دنیا، تلاش میکند به هر نحو ممکن عوامل انسانی خود را به اوج محبوبیت برساند و اصولا مسیر رشد در دنیای رسانه همین بوده است. مشهورترین مجریان و شومنهای تلویزیونی در طول زمان محبوبیت کسب کردهاند و باعث جذب مخاطب و افزایش کسب درآمد از آگهی برای رسانه خود شدهاند. یک رسانه باید افتخار کند که توانسته فردی را به شهرت برساند، نه آنکه نگران شهرت و محبوبیت ملی مجریان خود باشد. هدف یک رسانه، جذب مخاطب است. رسانههای خصوصی و تجاری، جذب مخاطب را برای فروش آگهی بیشتر و سودآوری میخواهند، رسانههای دولتی هم مخاطب را برای اهداف خاص خود طلب میکنند. اصلا اگر مخاطب نباشد، رسانه دیگر مفهومی ندارد. ریزش مخاطب، بدترین ضربهای است که بر یک رسانه وارد میشود و به تدریج آن را از دایره اثرگذاری کنار مینهد. حال وجود افرادی که به شهرت رسیدهاند و طرفدار دارند، بهترین موقعیت را برای رسانه حرفهای فراهم میکند و رسانه چنین موقعیت شیرینی را از دست نمیدهد. پس استدلال مدیر جوان رسانه ملی که عادل از مدار خارج شده بود، نقض غرض است. اگر این مدار حرفهای باشد، باید چارچوبهای فعالیت قانونی و مطابق مقررات سازمان صداوسیما باشد، اما اگر منظور مدار محفلی باشد که فقط عده خاصی از حدود و ثغور آن مطلع هستند، با فلسفه فعالیت حرفهای یک سازمان رسانهای منافات دارد.
رسانه ملی، یک سازمان عامالمنفعه است که اختیار آن در دستان افرادی قرار گرفته تا در راستای اهداف عمومی کشور فعالیت کند، مردم را سرگرم کند، نیاز خبری جامعه را برطرف و به همبستگی اجتماعی و وحدت ملی کمک کند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید کارنامه رسانه ملی را ببینیم که آیا توانسته است به این سه هدف اساسی دست یابد یا به آن نزدیک شود؟ با کمال تأسف باید اذعان کنیم که نه تنها سازمان صداوسیما به این اهداف راهبردی نائل نشده است، بلکه به جهت تعیین همین مدارها و چارچوبهای غیرحرفهای، از آنها دور شده و مخاطب ایرانی را به سمت رسانههای فارسیزبان بیگانه و کانالهای خبری بیشناسنامه، سوق داده است.
ریزش مخاطب رسانه ملی در طول دو دهه اخیر، استمرار داشته است. به علت عملکرد بسته و غیرحرفهای در حوزه خبر و تحلیل، رسانههایی چون بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال، رادیوفردا و صدای آمریکا، تأثیرگذار شدهاند. در همین رویداد ترور و شهادت معاون وزیر دفاع، در حالی که شبکههای بیگانه، پخش مستقیم داشتند، رسانه ملی هنوز خبررسانی متناسب نکرده بود. در زمینه استفاده از تحلیلگران و مفسران جذاب و متبحر، از کارشناسان ثابت متعلق به یک دیدگاه خاص سیاسی بهره میبرد که نمیتواند تقابل دیدگاه و اثربخشی بر مخاطب داشته باشد.
در زمینه برنامههای سرگرمکننده، صرفا به پخش چنددهباره سریالهای موفق گذشته اکتفا میکند و تولیدات جدید به جهت محدودیت در استفاده از افراد مجرب، در رقابت با شبکههای متعدد خارج از کشور، برای مخاطب ایرانی جذابیتی ندارد. در زمینه ایجاد همبستگی ملی و جذب افکار و اقشار مختلف مردم برای توانمندسازی نظام، رسانه ملی بر یک دیدگاه بسته پای فشرده و باقی دیدگاهها را تعمدا نادیده گرفته است. این امر، رشد تنشها و برخوردهای سیاسی و اجتماعی و تندشدن کدورتهای فرهنگی و تاراندن مخاطبان را در پی داشته و به تضعیف پایگاه اجتماعی حکمرانی منجر شده است، به نحوی که با وجود دعوت برای مشارکت در انتخابات، مردم غالبا خلاف خواسته رسانه ملی عمل کردهاند.
القصه آقای فروغی و دوستانشان در رسانه ملی، نه در مدار مروت با دوستان بودهاند و نه مدارا با دشمنان را پیشه کردهاند. آنها اگر بخواهند با همین فرمان و با مدار محفلی خودشان کار را پیش ببرند، سازمان عریض و طویل صداوسیما را به یک رسانه پرُخرج و کمبازده و ناموفق تبدیل میکنند که کردهاند. راه صحیح و منطقی، حرکت بر مدار حرفهای و تلاش برای رسیدن به اطلاعرسانی درست، سرگرمی مناسب و اتخاذ مشی وحدتآفرین است.
منبع: شرق