به گزارش گروه روی خط رسانههای برنا؛ شاید همه میدانند، ولی به روی خود نمیآورند که در زیر پوست ارتباطات فضای شبکهای، جریانهای تلخ و ناگواری در حال شکلگیری است و رصد این جریانات، حقایق قابل توجهی را نمایان میکند. چندی است، تأثیرات اجتماعی و سیاسی گروههای اینترنتی ایرانیان را مطالعه میکنم. این گروههای بیشمار، در غیاب اثرگذاری رسانههای بزرگ و مسئول، تفکرات تندروانه و خطرناکی را تقویت میکنند که آثار عملی آن بهطور مسلم، رویدادهای چند سال آینده کشورمان را رقم خواهد زد. مردم بهطورمتوسط، 130 دقیقه در روز، با اینترنت موبایلشان مشغولاند. گسترش ارتباطات گروههای انسانی در اینترنت، لاجرم باید به رشد همبستگی اجتماعی و گفتوگو و مودت در جامعه منجر شود. در برخی جوامع چنین بوده، اما در جامعه ایران، بهدلیل ضعف نظام رسانهای و کاهش اعتماد عمومی، گروههایی شکل گرفتهاند که هم نقش مرجعیت خبری برای اعضای خود یافتهاند و هم آنها را به تغییر رفتار و اقدامات آنارشیستی، ترغیب و تحریک میکنند. در این گروههای مجازی، دانسته و ندانسته، دارند بذر نفرت و خشونت میکارند و اگر بهموقع علاجی برای واقعه نشود، با بروز تضادهای اجتماعی و سیاسی، توفانهای سهمگینی روی خواهد داد. من برای مطالعه گروههای اینترنتی در تلگرام و سایر پلتفرمهای شبکهای، عضو تعدادی از این گروهها شدهام و پیامهای ردوبدلشده و اثرات بیرونی آنها را رصد میکنم. بخش عمده فضای شبکهای، بیتفاوتها و افراد غیرسیاسی هستند که از سیاست، به عنوان امری مذموم گریزاناند. گروههای اینترنتی غالبا حول دوستیها، روابط خانوادگی، شغلی، تحصیلی و نظایر آن شکل گرفتهاند. وارد هر گروهی که میشوید، یک دیدگاه غالب وجود دارد و پیامهای افراد، در راستای آن نگرش، شکل میگیرد. در این گروههای فضای مجازی، میتوانیم دو نگرش عمده مخالف وضع موجود و موافق آن را مشاهده کنیم. کفه سنگین گرایشها، مخالفان وضع موجود، طیف وسیعی را شامل میشوند. موافقان در اقلیت، اصولگرایان و اصلاحطلبان سنتی هستند که از وضع موجود به توجیه سیاستها و عملکردها میپردازند و کمتر وارد چالشها میشوند.
بخش مهمی از گرایش سیاسی در گروههای اینترنتی، مربوط به مخالفان جمهوریت و طرفداران استقرار حکومت اسلامی و احیای ارزشهای دینی و عقیدتی است. در این گروهها که به نظر میرسد به شکل متمرکز و سازمانیافته، تغذیه فکری و خبری میشوند، مخالفت جدی با دولت و هر آنچه از طریق انتخابات صورت میگیرد، مخالفت با غربگرایی و حمایت از تندرویهای سیاسی دیده میشود.
در هر واقعهای، آنها اخبار و تحلیلها را براساس نگرش خود، تنظیم و ردوبدل میکنند. برای مثال، در حادثه ترور آقای فخریزاده، نوک حمله در این گروهها، به جای اسرائیل، دولت و شخص حسن روحانی و جواد ظریف بود. آنها برای نیل به هدف خود، خبرسازیها و تحلیلهای تندوتیز را دریافت و توزیع میکنند. در یک پیامی، پدربزرگ آقای ظریف، درباری، پدرش، ساواکی و خودش حجتیهای، معرفی شده بود! نویسنده اغلب این پیامها مشخص نیست، اما از عنصر جذابیت و تأکید بر نقاط حساس مشترک، برخوردار است، بنابراین بهسرعت در همه گروههای متبوع انتشار مییابد و اثرات آن در تجمعات، فشار بر مسئولان و محتوای تریبونها و نظایر آن بروز مییابد.
بخشی از دیدگاههایی که مخالفت سیاسی دارند، گروههای قومی و نظایر آن هستند. وجه مشترک پیام در این گروهها این است که حقوق قومیتها رعایت نمیشود. آبشخور تحلیلی و تولید محتوای این گروهها، غالبا خارج از مرزهاست. بخش دیگر مخالفان، نوگرایانی هستند که درپی جدایی نهاد دین و دولت هستند و بیشتر در گروههای روشنفکری، دانشجویی و زنان قابل مشاهده است و پیامهایشان، معطوف به ناتوانی دولت در اداره جامعه ایران و ضرورت مراجعه به آرای عمومی و حذف واسطههایی است که انتخاب مردم را محدود میکنند. گرایش دیگر، موافقان نظام سلطنتی هستند که غالبا در گروههای خانوادگی دیده میشود. آنها پیامهای حسرتآمیز درباره وضع خوب گذشته و موفقیتهای استبداد پهلوی در عرصههای مختلف و لزوم بازگشت به گذشته را رد و بدل میکنند.
بحث مهم این است که بهدلیل نداشتن مرجعیت خبری و کژکارکردی رسانه ملی و ضعف رسانههای شناسنامهدار، این گروهها مرجعیت تحلیلی برای اعضا یافتهاند. به این سبب، شکافهای قطبی بزرگ در جامعه در حال پدیداری است؛ افرادی که هر روز بر آتش نفرت و کینهشان دمیده میشود. آنها هر روز و هر ساعت، در معرض بمباران اطلاعاتی هستند که غالبا یکسویه و هدفمند تولید شده و نسبت چندانی با واقعیت ندارند. ذهنیت اعضای گروه، هر روز تندتر و پیامها به سمت اقدامات آنارشیستی و تخریبی پیش میرود. موضوعی که حائز اهمیت است، نهادهای مختلف، با تحرکات قومی و سیاسی مخالف برخورد دارند، اما در گروههایی که تفکرات تندروانه به ظاهر ارزشی را ترویج میکنند، تولیدکنندگان محتوای بیاعتبار، مصون هستند و لابد کارشان بیهزینه است. هر روز دهها خبر و تحلیل انحرافی، با اطلاعات تعمدا گمراهکننده و تحریکآمیز، علیه دولت و برخی مسئولان انتشار مییابد، اما اقدام مشخصی در برخورد با منابع پنهان تولید این پیامها دیده نمیشود. چاره این پدیده و پیشگیری و مقابله با پیامدهای خطرناک سایههای نفرت، در درجه اول هزینهدارکردن تولید اخبار و اطلاعات نادرست، حساسیت دربرابر رشد گروههای تندرو، تقویت رسانههای شناسنامهدار و رفع محدودیتها و معضلات آنها و سوقدادن مردم به اخبار و تحلیلهای این رسانهها و نیز اصلاح بخش خبری و سیاسی صداوسیماست؛ به نحوی که بتواند با فعالیت حرفهای، پاسخگوی انتظارات جامعه باشد و سیل سهمگین نفرت عمومی را مهار کند. خسارت اصلی از تعلل در برخورد، بیشتر نصیب کسانی خواهد شد که خیال میکنند رقیبانشان گرفتار آتش کینه خواهند شد، غافل از آنکه سیل بنیانکن که راه بیفتد، همه را با خود میبرد.
منبع:شرق