به گزارش برنا و به نقل از سایت باشگاه پرسپولیس؛ برای ما نیز باور این دو حادثه پیاپی بسیار سخت و دشوار است. همه ما امیدوار بودیم پس از دست دادن مهرداد میناوند عزیر، حداقل با بهبودی کامل علی انصاریان دوستداشتنی، مرهمی برای آن زخم بیابیم، اما دریغ و افسوس که گویی این دو رفیق قدیمی با یکدیگر قراری داشتهاند.
امروز مصیبت دیگری بر همه ما وارد شده است و این همدردی با تمام خانوادههای داغداری است که متاسفانه عزیزان خود را به دلایل گوناگون از جمله به واسطه این بیماری مرموز و منحوس از دست دادهاند. باور این که میناوند و انصاریان را در این سن و سال دیگر در میان خود نداریم سخت و دشوار است.
حکایت غریبی است که انصاریان درست در روزهایی که سینمای ایران جشنواره فجر را با فیلمی که او در آن حضور داشت افتتاح کرد، پیشکسوت فوتبال ایران اختتامیه داستان زندگیاش در این دنیای فانی، رقم خورد.
انصاریان با خاطره آن خندهها و شوخیهایش همیشه در ذهن ما زنده خواهد بود. هنرمندی که در فوتبال به بازیهای غیرتمندانهاش شهره بود. خاطره زخمهایی که برداشت و به آنها افتخار میکرد، را هیچگاه از یاد نمیبریم.
همیشه میگفت: وقتی با پیراهن پرسپولیس وارد زمین میشوی دیگر برای خودت نیستی. وقتی آن همه نگرانی و استرس را در صورت هواداران میبینم که قرمز شدهاند ، وقتی علی پروین را میبینیم که هر چند به شکل عجیب و باور نکردنی روی نیمکت مینشیند و بلند نمبیشود ولی خون توی صورتش جمع میشود و آدم فکر میکند که دور از جانش، الان سکته میکند، دیگر هر چه از دستت بر بیاید باید انجام بدهی. اگر سرت را جلوی توپ و پای حریف نگذاری، نامردی کردهای. من خودم روی آن سکوها بودهام می دانم وقتی توپ به دروازه تیمت نزدیک میشوی چه حالی داری.
میگفتند سخت و خشن بازی میکند و خودش میگفت. فوتبال بچه بازی نیست. پیراهن یک تیمی مثل پرسپولیس را میپوشی نمیتوانی فقط یک بازیکن باشی باید جنگجو باشی. بله من سخت و جدی بازی میکنم ولی شما ببین که من بیشتر خودم مصدوم میشوم و نه بازیکنانی که روبهروی من قرار میگیرند. او روش و فلسفه خودش را برای فوتبال داشت.
در کنار بازیهای آنگونه او، کم نبودند بازیکنانی که پیراهن تیم ملی را به دست آوردند، هر چند او هیچگاه به آن میزان که شایستهاش بود، به حق خود نرسید. روزی که به پرسپولیس رسید انگار دنیا را به او داده بودند.
چه قدر هم به پدر و مادرش مینازید. عاشق خانوادهاش بود. هر بار از او پرسیدم که چرا ازدواج نمیکند، با خنده و شوخی از جواب طفره میرفت یا میگفت هنوز وقتش نشده است. آخرین بار گفتم دیگر ۴۳ سالت شد و جواب داد، نمیخواهم کسی را اسیر خودم کنم. به هر حال طفره میرفت. شاید گمشدهای داشت. خودش بود و عشق به مادری که نمیدانیم با این داغ چه خواهد کرد.
علی انصاریان دیگر در میان ما نیست و نمیدانیم باید از کجای این سالها که در کنار ما بود بنویسیم. از آن روزی که یک هفته بعد از جداییاش با بغض میگفت نباید این اشتباه را میکرد و دنیزلی با رفتن آریهان گفته بود که او را میخواهد یا از آن روزی که تعریف کرد با تشویق هواداران پرسپولیس، نفهمید دربی چه شد؟ ولی آنقدر مرد بود که هیچ گاه برای پیراهنی که به تن میکرد، کم نگذارد.یک آدم احساساتی که عاشق فیلم و پرسپولیس بود و به هر دوی آنها رسید.
باشگاه فرهنگی و ورزشی پرسپولیس، این ضایعه را به خانواده او، هواداران پرسپولیس و جامعه ورزش، فوتبال و هنر تسلیت میگوید و برای همه آرزوی صبر دارد. امیدواریم در آینده نزدیک، دیگر شاهد اتفاقاتی از این دست و داغدار شدن خانواده نباشیم.
از مردم عزیز ، عاجزانه خواهش میکنیم با رعایت پروتکلها و قواعد فاصله گذاری اجتماعی از خود و دیگران محافظت کنند. همچنین برای همدردی و ابراز احسایات پاکی که دارند، خود و دیگران را به خطر نیندازند. باور کنیم، این بیماری بیرحم هر جایی در کمین است و هیچکس از آن در امان نیست.