خبرگزاری برنا استان البرز - مادری که با اشک پشت در " آی سی یو" منتظر رسیدن یک خبر خوش از سمت پسرش بود. مادری که جز قهقهه چیزی از پسرش نشنیده بود حالا جسم سردی رو داخل اتاق میدید که لحظه به لحظه به مرگ نزدیک تر میشد.
"ننه علی" از مردم خواست تا برای پسرش دعا کنند بلکه دوباره مثل زمانی که فوتبال بازی میکرد کم نیاره و اینبار بتونه به بازی تو زمینِ دنیا ادامه بده. اما پسرِ شماره ۸ هرچقدر در زمین کرونا جنگید و به این ویروس لعنتی حمله کرد اما توپش وارد دروازه نشد و تیرک های پیاپی مانع باز شدن دروازه های زندگی به روی علی شد.
"علی بخیه" بدون رفیقش نتونست حریفِ این رقیب مرموز بشه و درست در وقت های اضافه درحالی که امید زیادی به برگشتنش به بازی داشتیم اما کم آورد و برای همیشه روی زمین افتاد!
همه ما آدمک های همین زمین فوتبال هستیم؛ در یک نبرد نابرابر پنجه در پنجه دنیا انداختیم و لحظه به لحظه به دقیقه ۹۰ نزدیک تر میشیم. تا حالا آدمک های زیادی زمین بازی را ترک کردند اما باورِ رفتنِ اونایی که بازیِ زندگی را به شوخی گرفته بودند همیشه غیر قابل تصور و سخت است.
خداحافظی مهرداد و علی از دنیا نشان داد که ارزش زندگی بیشتر از هرچیز دیگر است. تیفوسی های قرمز و آبی هم چشم بر تمام کری ها بستند و بدون توجه به کل کل های برخی مربیان تازه به دوران رسیده کنار هم برای این دو رفیق قدیمی اشک ریختند.
رفقایی که پس از دوران بازیگری سهمشان از کارزار مربیگری اندک بود و به هواداری از باشگاه محبوب خود قناعت کردند.
علی و مهرداد که برای آخرین بار باهم مقابل دوربین رفتند و بعد از آخرین قاب و آخرین خنده ها درد زیادی را تحمل کردند حالا از روی تخت بلند شدند و بعد از چندین سال دوباره در زمین فوتبال با شماره ۸ و ۲۵ کنار هم بازی می کنند. زمینی که در آن ناصر خان حجازی با همان پیراهن زرد رنگ خود بدون قرص و آمپول درون دروازه ایستاده و منصور پور حیدری بدونِ کمک عصا در آن می درخشد. هادی نوروزی هم با دستانش به سبک خوشحالی بعد از گل قلبی برای عاشقانِ زمینی فوتبال می فرستد.
راستی در این زمین هیچ گونه غم و غصه و کرونا و کل کل های حوصله سَربَر وجود ندارد و مردم می توانند درخشش بازیکنانِ محبوب و البته آسمانیِ خود را شاهد باشند.