رسانههای اجتماعی در فضای مجازی، فرصت خجستهای شد برای کسانی که هیچوقت صدایشان در هیاهوی غولهای بزرگ رسانه شنیده نمیشد. اکنون عدالت بزرگی برقرار است و هرکس با هر فکر، سلیقه و عقیدهای، آنچه دل تنگش میخواهد، میگوید. در این فضا، مخاطب پادشاه است؛ او هرآنچه دوست دارد، همان را میخواند، میبیند یا گوش میکند.
کار برای صاحبان قدرت سخت شده است. آنها اصلا از این فضا خوششان نمیآید. من هم بودم، خوشم نمیآمد. صدها سال متکلم وحده باشی و هر رسانهای از کتاب گرفته تا روزنامه و بعد رادیو و سینما و تلویزیون، فقط میتوانست مجیز بگوید و خلایق را به اطاعت ترغیب کند، حال فضایی آمده که از گزند قدرت تا حدی در امان است و هروقت، پیام دلخواه خود را میگذارد، رشتهها را پنبه میکند و شما را دچار چالش مزمن میکند؛ چنین کابوسی اصلا قابل تحمل نیست.
به جز کره شمالی که مشکل را از بیخ حل کرده، غالب ممالک با این فضای غیرقابل کنترل، دست به گریبان هستند و هر روز بیشتر از قبل در برابر قدرت فزاینده مخاطب آزاد، احساس عجز و ناتوانی میکنند. پذیرش اینکه نمیتوان عنان فضای مجازی را به دست گرفت، برایشان آزاردهنده است و از هر راهحلی ولو موقت، برای محدودسازی استقبال میکنند. شوربختانه پیشرفتهای روزافزون، مخاطب را بیشتر مبسوطالید میکند و فضای مجازی به سمت کنترلناپذیری بیشتر، میل میکند.
کشورهای پیشرفته سالهاست چنین مشکلی ندارند؛ آنها به اصحاب رسانه آزادی دادند و با این کار، صاحبان قدرت را پاسخگو کردند. در آنجا مردم احساس سالاری میکنند. آنها نیازی به کنترل فضای مجازی ندارند، چون برای مردمشان، این فضای آزاد، تازه و بدیع نیست.
اینک در ایران، نارضایتی از هر چیز، وجه غالب فضای مجازی به شمار میرود و شاید کشور را خدای ناکرده با خطر رشد مهارناپذیر نفرت عمومی مواجه کند. مردم ما به خاطر فشارها، ناکامیها، تحریمها و تنگناهای فرساینده، تحت تأثیر هر پیام نارضایتی قرار میگیرند و فضای مجازی به ماشین تولید نارضایتی بدل شده است.
دکتر ناصر کاتوزیان در کتاب گذری بر انقلاب اسلامی، بیان میدارد که انقلاب ما محصول شعلهورشدن خرمن نفرت بود. او میگوید، در انقلاب اسلامی، صفت بارز و عامل محرک همه نیروهای اجتماعی، عامل مشترکی به نام «نفرت» بود؛ نفرت از حکومت و مظاهر آن. نفرت از زیستن در سایه ظلم و نفرت از وابستگیهای حکومت و همه مظاهر آن. نفرت از زیستن در سایه ظلم و نفرت از وابستگیهای خارجی و تحمل حقارت
و... . آنچه در همه جا وجود داشت و توده مردم در اعماق وجدان خویش احساس میکردند، نفرت بود. همین اندازه میدانستند که نظام موجود را نمیتوانند تحمل کنند و آینده نامعین و مبهم را هرچه باشد، بر آن ترجیح میدهند، منتها این نفرت نیز علتهای گوناگون داشت.
گروهی از نظام شاهنشاهی نفرت داشتند که چرا با اعتقادهای مذهبی سر جنگ دارد و از هر بهانهای برای تحقیر رهبران اسلامی استفاده میکند. شعائر مذهبی را به استهزا میگیرد، تاریخ مجعول شاهنشاهی را جایگزین تاریخ هجرت پیامبر (ص) میکند. بیعفتی و تجاهر به فسق را رونق میبخشد، مایههای انقلابی و مردمی مذهب را محکوم میکند. خرافات و موهومات را شایع میکند تا از مذهب، ضربهای علیه مذهب بسازد.
گروه دیگر، به این دلیل از حکومت نفرت داشتند که میدیدند سرمایه ملی به باد میرود و آشکارا صرف هرزگی میشود. میدیدند که همه قدرتمندان جهان بر سر خوان نعمت نشستهاند، ولی صاحبان اصلی آن در آتش فقر و هلاکت میسوزند و هنوز هم از ابتداییترین وسایل زندگی بیبهرهاند. میدیدند که جمعی هوسران و هرزه، دست به غارت عمومی زدهاند.
بعضی، از فساد اداری رنج میبردند و واژگونی نظام طاغوتی را به دلیل تبعیضها و نارواییها خواستار بودند و از این نفرت داشتند که چرا همه قدرتها در دست افرادی معدود متمرکز است و دیگران به صورتی تحقیرشده و سرگردان، بازیچه آنها قرار میگیرند.
جمعی دیگر از دردمندان و زجرکشیدگان، کسانی بودند که نظام موجود را قاتل فرزندان و خویشان و دوستان خود میشناختند و میدیدند که جلادان، گروه گروه جوانان غیرتمند و پاکدل را به اندک بهانهای به زنجیر میکشند و شکنجههای هولناک میدهند و پنهانی نابود میکنند. بهتدریج و طی سالیان دراز، عقدههایی از این گونه روی هم انباشته شد. وابستگی حکومت به قدرتهای خارجی و اطاعت محض از آنان، عقده تحقیر را نیز بر آن افزود. بدین سان کولهباری از نفرت، طی سالیان دراز فراهم آمد و بر دوش نظام پوشالی قرار گرفت و موتور انقلاب شد.
آنچه کاتوزیان از شکلگیری نفرت عمومی بر ضد شاه نشان میدهد، در زمانی حادث شده که رسانهها، دربست در اختیار حکومت بودند و کوچکترین صدای مخالف را در نطفه خفه میکردند. اما اکنون فضای مجازی و امکان ارتباط وسیع مخاطبان با یکدیگر، مخاطرات تولید نارضایتی را صدچندان کرده است. در پرتو فضای مجازی، نفرت و اعتراض متکثر، میتواند وحدت به خودش بگیرد.
راه عاقلانه آن است که به درد ملت برسیم. پاسخگو باشیم. فرصت خدمتگزاری را برای آحاد جامعه فراهم کنیم و با جلب مشارکت همه مردم، امنیت و آرامش حقیقی را جایگزین نگرانی و اضطراب عمومی کنیم. آزادی مردم در فضای مجازی را تهدید ندانیم و فرصت صدای بلند جامعه را قدر بدانیم. آزادی است که فساد را زمینگیر میکند و دستیافتن به آرمانهای اصیل انقلاب را در دسترس قرار میدهد. کاری کنیم که بارقه امید و انگیزه در دل ما ایرانیان نجیب، شعلهور شود.