جهانگیر الماسی فعالیت هنری خود را در تئاتر از سال ۱۳۴۸ در اهواز آغاز کرده است، و با بازی در فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند وارد سینما شد. تشکیل «گروه تئاتر آژیده» با «پرویز بشردوست» ، فعالیت در واحد فرهنگی تلویزیون و انتشار «نشریه نوشین» از دیگر کارهای اولیه جهانگیر الماسی بودهاند.
این روزها حال جهانگیر الماسی خوب نیست؛ 1399 را سالی تلخ توصیف می کنده که صبحانه اش افسوس و نهارغبطه و سفره شامش حسرت است. با او در مورد این روزهای سینما و تلویزیون، دنیای بازیگری، فرهنگ باستانی نوروز و... گفت و گو کردم، گفت و گویی که با وجود حسرت در لحن این بازیگر سرشار از درس های ناگفته در مورد ادبیات و فیلمسازی بود.
جهانگیر الماسی در مورد این روزهایش گفت: وقتی از من می پرسند این روزها مشغول به چه کاری هستی؟ به ذهنم می آید مگر کاری هست؟ کار نبودن برای من نه به دلیل این همه گیری کرونا بلکه به دلیل تفاوت فاحشی است که با جریان قالب در تولید آثار نمایشی دارم.
مثلا تلویزیون تنها با پخش چند فیلم و کارتون تلاش می کند گروهی از طبقه فرودست جامعه شهری را خوشحال نگهدارد.غافل از اینکه دنیا به سرعت در حال پیشرفت است و همان بچه هایی که جامعه هدف قرار گرفته اند به سرعت در حال پیشرفت هستند. این سرعت آنچنان است که با اندکی غفلت سالها و ماه ها دور می افتیم.
جهانگیر الماسی با انتقاد از تصمیم گیران فرهنگی ادامه می دهد: حرف ما و امثال ما این است که انتخاب های شما غلط است. کسانی که این روزها می نشینند و تصمیم می گیرند که این فیلم پخش شود و آن یکی نه! براساس یکسری عادت های پیشین و انتخاب های 50 و 60 سال پیش و دوره پهلوی انتخاب می کنند. متاسفانه بخش فرهنگی ما در دوران گذشته درجا می زند.
بازیگر سریال «پس از باران» با اشاره به آرزوهای نسلش در دوران انقلاب ادامه می دهد: وقتی می گوییم ما انقلاب کردیم و انقلاب ما انفجار نور بود یا معنای آن را می دانیم یا نمی دانیم. انفجار نور یعنی اتفاقی که آگاهی و دانایی آورد و باعث شد، ما تمامی نقاط تاریک را ببینیم. اتفاقی که در ابتدا شد ولی متاسفانه رفتار غلط برخی از مسئولان تمام آن نگرش های نسل ما را از بین برد.
جهانگیر الماسی با یادآوری خاطراتی از دوران کاری خود ادامه می دهد: ما که سال ها در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت می کردیم توقع داشتیم و داریم که این روشنگری را به درون جامعه ببریم. اما نه اینکه هر چیزی به ذهنمان رسید، بدون فکر به جامعه تزریق کنیم. متاسفانه بی فکری نسبت به موضوع فرهنگ آثار و تبعاتی دارد که تاثیر وحشتناکی در جامعه می گذارد. دنیا در بحث مدیریت فرهنگی به این نتیجه رسید که فرهنگ مدیریت پذیر نیست، اما استراتژی پذیر است و می تواند کمک جریانات دیگری باشد تا مطابق با استراتژی های اصلی و پیش برنده و قابل اعتنا و اعتماد ساخته شود و بسازد.
وی با اشاره به مدیریت فرهنگی در کشورهای سوسیالیستی کار فرهنگی در کشورهایی همچون شوروی و چین را تجربه ای خوب دانست و ادامه داد: به نظر شما اگر در روسیه انقلاب سوسیالیستی نشده بود، می توانستند صنایع فضایی داشته باشند؟ خیر پیشرفت هایی که در این کشورها ملاحظه می کنید با برنامه ریزی های فکری و فرهنگی رشد کرده اند. ببینید در کوبا هم انقلاب سوسیالیستی شکل گرفت اما از آنجا رهبران این کشور تلاش کردند با ایدئولوژی پیش روند به نتیجه نرسیدند.
بازیگر فیلم «کاناپه» در ادامه در تشریح ابعاد یک استراتژی خوب فرهنگی با یک مثال گفت: در کشور خودمان در جاهایی که استراتژی مشخصی وجود داشته است مانند توسعه صنایع نظامی شاهد پیشرفت های زیادی هستیم درحالی که در حوزه فرهنگ و هنر هیچ استراتژی ای وجود ندارد و به نوعی دچار سردرگمی هستیم. در سینما و تلویزیون متاسفانه ما همچنان در دهه های گذشته مانده ایم. همچنان برخی از دوستان علاقه مندند از دوست عزیزم پرویز کاردان در دهه 50 تقلید کنند در حالی که آن برنامه ها برای دورانی دیگر بود.الان در آستانه قرن جدید و در عصر بمب اطلاعات هستیم. پس نمی توان دیگر آن تصویر ایرانی ساده دل، ساده اندیش و ساده لوح را به نمایش گذاشت.
الماسی با اشاره به اخبار منفی اختلاس های میلیاردی از آقازاده ها و افراد عادی تاکید کرد: (فارغ از بحث دزدی و خلاف) اگر ما همان مردم ساده دل و راضی به زندگی های ساده و ابتدایی بودیم پس این جوانان بیست و چند ساله جسور در خلاف، اختلاس و ارتشاء از کدام مردم هستند؟
واقعا نمی دانم چرا عده ای همچنان تصویر مردم ایران را در قرن 21 همچنان ساده اندیش، عقب مانده و ساده دل و با فرمول هایی بسیار ابتدایی نشان دهند. در حالی که واقعیت این نیست. در دنیای واقعی اگر تنها به همین آقازاده هایی که اختلاس های چند صد میلیاردی کرده اند نگاه کنیم (فارغ از بحث دزدی و خلاف» می بینیم که یک بچه در 24 و 25 ساله می تواند در کار حطا با جسارت پیش برود . یک برنامه دیدم از سام قریبیان که جدای از تکنیک آن به موضوع علاقمند شدم.
این بازیگر پیشکسوت با انتقاد از ساخت برنامه هایی همچون «مافیا» به لحاط پوشش گفت: مثلا این برنامه «مافیا»؛ می خواهم بدانم ناظر پخش ما که اگر یک تار موی بازیگر خانم معلوم باشد کار را تعطیل می کند، متوجه نیست منظور از کلاه شاپو، کراوات و این نوع لباس پوشیدن چیست؟ نمایش این آپارتمان های به قول خودشان لاکچری چه تاثیری در مردمی می گذارد گه به امکانات دولتی و لابی ها و پولشویی ها دسترسی ندارند. تولید برنامه هایی با چنین محتوایی هزاران خلاف کوچک و بزرگ بین مردم رواج می دهد.
وی با ابراز تاسف از مرگ نسل انقلابی دهه های چهل و پنجاه اضافه کرد: چگونه آن فرهنگی که نسل ما را به انقلاب و تغییر تشویق کرد، به فرهنگی تقلید زده از دنیای غرب مبدل شد.
بازیگر مجموعه «ستارخان» از تلاش کشورهای همسایه در تصرف میراث فرهنگی ایرانیان ابراز تاسف و ناامیدی کرد و گفت: هر روز می بینیم و می شنویم کشورهای همسایه ما یکی از مفاخر فرهنگی مان، یا یکی از میراث های معنوی کشورمان را برای ثبت جهانی به یونسکو می برند. اما ما همچنان در خواب غفلتیم. همچنان اگر می خواهیم از زندگی ملاصدرا به عنوان یکی از مفاخر کشورمان فیلم بسازیم، تمام اندیشه های این عالم را کنار می گذاریم و به دعوای ملاصدرا و همسرش، چطور عاشق شدنش و.. اشاره می کنیم و مردم را به سمت و سویی می بریم که نه تنها هیچ دردی را دوا نمی کند بلکه به فرهنگ و اعتقادات ما آسیب می زند.
وی با یادآوری سریال «هزاردستان» علی خاتمی تاکید کرد:صحبت های جمشید مشایخی در هزار دستان برای تمام دوران ها کافی است. دوران طلایی ساخت فیلم های ارزشمند گذشته است؟! که دیگر چنین آثاری را نمی بینیم.
الماسی تعقل را نیاز امروز جامعه کشور دانست و افزود: فیلم می سازیم و لهجه مردم شهرهای مختلف را به سخره می گیریم تا برای لحظاتی مردم بخندند. امروز ما به خنده نیاز نداریم به تعقل احتیاج داریم. وقتی می توانیم فیلمی بسازیم و از تبعات منفی نفوذ فرهنگی غرب حرف بزنیم و به جوان ایرانی از زیان های فرار مغزها بگوییم چرا سرگرم کردن را هدف قرار داده ایم.
وی نوروز را به عنوان آئینی ارزشمند از ایران باستان خواند و گفت: سال هاست فکر می کنیم به نوروز که می رسیم تنها باید اول هر سال بخندیم و برقصیم و خوش باشیم در حالی که نوروز عید نیست یک آیین است، مراسمی که بر علم تکیه داشته و برگرفته از تمامی نیازهای زندگی ایرانیان در دوران باستان رقم خورده است. مثلا برای کشاورزی که عالم نیست و از نظر علمی نمی داند چه فعل و انفعالاتی در بذرها اتفاق می افتد، آیین سبز کردن حبوبات و غلات را قرار داده است. نیاکان ما صدها سال قبل در اسفندماه انواع گیاهان را می کاشتند تا متوجه شوند در سال پیش رو کدامیک از این بذرها محصول بهتری خواهد داد.
الماسی ادامه داد: در پایان هر سال لابراتوارهای خانگی پیش از سال جدید در یک رفتار جمعی به کار می افتاد و برای سال بعد کشاورزی خود برنامه ریزی می کرد.
وی دیدو بازدیدهای نوروزی را روشی برای پاسداشت کیان خانواده دانست و گفت: تمام این دید و بازدیدها برگرفته از حفظ کیان خانواده بود. تک تک این آداب و رسوم یک عقبه اجتماعی داشت و حراست از همیت جمعی استراتژی این رفتارها بود. زمانی که افراد باید مراقب همدیگر باشند و آلام، دردها و شادی هایشان را با هم تقسیم کنند. ما بچه هایی هستیم که در گوشمان زمزمه شده «بنی آدم اعضای یکدیگرند» . ما از سنایی و فردوسی، سعدی و حافظ و نظامی گنجوی آموخته ایم. با چنین فرهنگی غیر ممکن بود در دوران کرونا کسی ماسک را به مردم صد برابر قسمت بفروشد.
جهانگیر الماسی در پایان اذعان داشت: به دوستانم در تولید محتوای فرهنگی تاکید می کنم تزریق شادمانی هدف نیست، هدف بسیار مهم تر و ظریف تر است. باید برای صدها سال دیگر استراتژی فرهنگی را تعریف کنید و در این مسیر نیازمند تلاش و مکاشفه هستیم.