یکی از نمایشهایی که در نخستین دوره جشنواره هنر زنده است حضور دارد، نمایش «زندگی در لانگ شات یا مرگ در کلوز آپ» به کارگردانی محمدرضا مالکی است. متن این اثر که در شرایط دشوار کرونا در سال جاری تولید شده است را محمدرضا مالکی بههمراه جواد خورشا نوشتهاند. تک بازیگر این اثر که در بخش مونولوگ جشنواره حضور دارد، خود محمدرضا مالکی است.
مالکی؛ بازیگر نمایش «زندگی در لانگ شات یا مرگ در کلوز آپ» که در رقابت نهایی نخستین دورهی جشنوارهی هنر زنده است حضور دارد، دربارهی مزایا و معایب برگزاری جشنوارههای آنلاین تئاتر به خبرنگار برنا گفت: تئاتر واقعا هنر زنده است. هر شب که من بهعنوان بازیگر روی صحنه میروم، با شب قبل فرق میکنم. انرژی تماشاگر تاثیر مستقیم روی بازی بازیگر میگذارد. برخی شبها که مخاطبان انرژی خوب و بالایی دارند، از خود بیخود میشوم و بازی من هم بهتر میشود اما شبی که تماشاگران کمانرژی به سالن میآیند، بازی من را هم تحتتاثیر قرار میدهند.
وی در ادامه افزود: همین کشمکشهاست که تئاتر را میسازد و اصولا جذابیت تئاتر به این است که هر لحظه و هر شب با آدمهای متفاوتی روبهرو هستیم. اگر حضور تماشاگر مهم نبود، میتوانستیم بهسراغ تلهتئاتر یا سینما برویم. اجرای تئاتر مثل بارش برف است. برف میبارد و وقتی روی زمین نشست، آب میشود و قصهاش خاتمه مییابد. تئاتر همان لحظهی باریدن برف است و تکرارشدنی نیست. اجرای تئاتر بهصورت مجازی برای کوتاه مدت ایدهی بسیار خوبی است چون باعث میشود این هنر از اذهان فراموش نشود اما نمیشود برای طولانیمدت به آن تکیه کرد.
این کارگردان تئاتر درباره دشواریهای اجرای مونولوگ یاداور شد: نکتهای که مونولوگ را از سایر شکلهای اجرای تئاتر متمایز میکند این است که در تمام بخشها، از ایدهپردازی و متن گرفته تا طراحیهای صحنه، میزانسن و بازی باید بهشدت فکرشده پیش رفت. در بخش بازی هم کار بازیگر بهشدت دشوار است. بازیگر باید بتواند انرژگیاش را تقسیم کند. بازیگر باید بهتنهایی روی صحنه قرار گیرد و هفتاد دقیقه مدائم حرف بزند. در این مدت نباید حتی لحظهای توجه مخاطب به جای دیگری معطوف شود و از اجرا فاصله بگیرد. کار بهشدت دشواری است چون مخاطبان با سلایق متفاوت به سالن تئاتر میآیند. این ریسکها را هم باید به جان خرید.
مالکی دربارهی مضمون نمایش «زندگی در لانگشات یا مرگ در کلوزآپ» گفت: جملهی کیلدی نمایش از دید من این است: «اون شب اختتامیه کاندیداها رو اعلام کردن و من به خودم گفتم هر کی جز من سیمرغ رو ببره خونهاش ایشالا بزنه به دوا درمونش!» از همین جمله میتوان به ویژگیهای شخصیتی کاراکتر پی برد. طبیعتا برای این آدم نسبت به سایر افرادی که در یک پروژهی سینمایی بازی میکنند، اهمیت کمتری قائل هستند. درواقع این نمایش داستان یک هنرور است. شبی از شبها این هنرور تصمیم میگیرد با استفاده از موبایلش از خودش یک دقیقه فیلم بگیرد و در تست بازیگری یکی از دفاتر فیلمسازی شرکت کند. اما این ماجرای ضبط فیلم، تبدیل میشود به بهانهای برای اینکه هنرور یک ساعت حرف بزند. کسی که قرار است فیلم برایش ارسال شود، دوست دوران کودکی هنرور است که 25 سال پیش هممحلهای بودند. راه این دو دوست از هم جدا شده است؛ یکی کارگردان شده است و برای انتخاب بازیگر فراخوان منتشر کرده و دیگری همچنان هنروری است که در یک خیاطخانه کار میکند.
کارگردان «زندگی در لانگشات یا مرگ در کلوزآپ» ضمن اعلام این نکته که در جریان نمایش ارجاعهایی به برخی از فیلمهای نوستالژیک وجود دراد، گفت: شخصیت اصلی نمایش عاشق سینماست و به همین خاطر انقدر با فیلمهای نوستالژیکی همچون «آژانس شیشهای»، «مادر» و ... زندگی کرده است که جزئی از زیست شخصی خودش شدهاند. مثلا هر زمان دربارهی مادرش صحبت میکند، مخاطب میداند که منظورش رقیه چهرهآزاد است یا پدرش علی نصیریان در فیلم «بوی پیراهن یوسف» است. درواقع ما در نمایش بهنوعی به این فیلمها ارجاع دادهایم. هم فیلمها بازسازی میشوند اما این بازسازی بیدلیل اتفاق نمیافتد چون با زندگی شخصی هنرور قصهی ما تلفیق شدهاند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر ضمن اعلام این نکته که اجراهای عمومی «زندگی در لانگشات یا مرگ در کلوزآپ» در تالار مولوی با استقبال بسیار خوب مخاطبان به اتمام رسیده است، گفت: من پروندهی این نمایش را نبستهام چون حس میکنم این کار باید بیشتر دیده شود. دوست دارم عوامل سینما این نمایش را ببینند. شاید اندک تاثیری روی این دوستان بگذارد و نگاهشان نسبت به هنروران کمی عوض شود و دنیای این عناصر سینما را بهتر بشناسند. هنروران بسیار زیادی را میشناسم که تحصیلات عالیه در زمینههای غیر هنری دارند و در زمینههای تخصصی خود کار میکنند اما عاشق سینما هم هستند و دوست دارتند نقشی هرچند کوتاه داشته باشند.
وی در ادامه افزود: برخی هم تحصیلات آنچنانی ندارند که مشاغلی از دید جامعه سطحبالا داشته باشند و مثلا متصدی پمپ بنزین هستند. این دوستان هم عاشق سینما هستند. شاید عوامل سینمایی با دیدن این نمایش احترام بیشتری برای دوستان عزیز قائل شوند چون هنروران قطعهای از پازل بزرگ سینمای ما هستند و اگر این دوستان نباشند، نقش اصلی اصلا دیده نخواهد شد.
محمدرضا مالکی در خاتمه اعلام کرد: امیدوارم بهزودی مصائب حل شوند و به زندگی عادی و صحنهی تئاتر برگردیم. امیدوارم روزی برسد که زنگ بزنند و از گروههای تئاتر بلیط بخواهند و گروهها بهقدری با استقبال مخاطب مواجه شده باشند که شرمندهی دوستانشان بشوند و نتوانند بلیط به آنها بدهند!
نخستین دورهی جشنواره هنر زنده است در بخشهای سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای دیجیتال، از دهم تا بیست و یکم اسفندماه 1399 بهصورت برخط (آنلاین) و حضور محدود در پردیس تئاتر باغ کتاب در حال برگزاری است و دبیر این رویداد بهروز غریبپور است و داوران بخش تئاتر عبارتند از فاطمه معتمد آریا، مرضیه برومند، علی اصغر دشتی و آتیلا پسیانی.
آیین اختتامیه «جشنواره هنر زنده است» روز بیست و یکم اسفندماه برگزار میشود و برگزیدگان هر بخش در همان روز اعلام میشوند.