به گزارش خبرگزاری برنا؛ شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان به شرح ذیل است :
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَ وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. »
«خداوندا، در این روز درهای بهشتها را به روی من بگشا و درهای آتش دوزخ را ببند، مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما، ای نازلکننده آرامش در دلهای مؤمنان. »
مضمون این دعا همان چیزهایی است که در خطبهِ معروف حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلمکه در آخر ماه شعبان انشا فرمودند، به آن اشاره شده است. خطبهِ مزبور خطبهِ مفصلی است و معمولاً همهِ گویندگان در ماه رمضان به آن اشاره میکنند. من هم شاید در یکی از دعاها اشاره کرده باشم. پس از این که حضرت رسول ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ در ضمن آن خطبه، فضیلتهای ماه رمضان را بر میشمارد، از جمله این که ماه رمضان چه ماهی است، چگونه درهای رحمت الهی در این ماه باز است، خداوند چقدر بندگان را در این ماه میآمرزد، ثواب یک رکعت نمازش مطابق هفتاد رکعت است، کسی که یک آیه قرآن تلاوت بکند، چه پاداشی برای او است، نفس کشیدن شما در این ماه به منزله تسبیح است و خواب شما در ماه رمضان عبادت است، این قدر برکت دارد، پس از این که اینها را میگوید، در آخر میفرماید: «یاایها الناس ان ابواب الجنان فیهذا الشهر مفتحه` علیکم فاسئلوها ان لایغلقها علیکم»۱
خلاصه در این خطبه حضرت میفرماید: «ای مردم! در این ماه، درهای بهشت به روی شما باز است، پس بروید در خانه خدا و التماس کنید و مسألت کنید که خدا درهای بهشت را بر روی شما نبندد» و سپس میفرماید که: «ای مردم! در این ماه، درهای جهنم به روی شما بسته است. بروید در خانه خدا و درخواست بکنید که این درها را بر روی شما باز نگرداند.» این همان چیزی است که حضرت رسول(ص) فرموده است که بروید مسألت و درخواست بکنید. در این دعا داریم این درخواست و سؤال را میکنیم و میگوییم: خدایا! درهای بهشت که در این ماه به روی ما باز است، آن درها را نبند و درهای جهنم را که در این ماه بسته است، بر روی ما باز مکن. در همان روایت باز میفرماید: در این ماه که شیاطین در غل و زنجیرند، از خدا بخواهید که غل و زنجیرها را از آنها برندارد.
جایگاه بهشت و جهنم
مسأله بر سر این است که منظور از این که درِ بهشت باز است و در جهنم بسته است، چیست؟ و این که فرمودهاند از خدا بخواهید که در بهشت را که باز است، نبندد و در جهنم را که بسته است، باز نکند، چه مفهومی را میرساند؟ آیا واقعاً جهنم جایی مخصوص است که خداوند در این ماه درهای آن را بسته است و ما بگوییم باز نکن و او هم باز نکند، یا این که بهشت جایگاهی خاص است که ما بگوییم خدایا! در بهشت را نبند و او هم در بهشت را نبندد؟ یا این که مطلب چیز دیگری است.
اعضا و جوارح ما، درهای بهشت یا جهنم
درهای بهشت و جهنم کنایه است. جهنم و بهشت در وجود خودِ ما نهفته است. یعنی ما هستیم که میتوانیم درِ بهشت را به روی خودمان باز کنیم و یا درِ جهنم را به روی خودمان ببندیم یا به عکس، ماییم که میتوانیم درِ بهشت را که به رویمان باز است، کاری بکنیم که به روی ما بسته بشود یا درِ جهنم را که بر روی ما بسته است، کاری کنیم که باز شود.
دست و چشم و پا و گوش، قلب و همه اعضا و جوارح ممکن است برای ما، درهای جهنم باشند. همچنان که ممکن است همینها درهای بهشت باشند. چشمتان را اگر متوجه به نامحرمی بکنی، اگر به جایی که نباید نگاه بکنی، مثلاً به منظره حرامی نگاه بکنی، این چشم شما حالا برای شما در جهنم شده است. یعنی از راه این چشم به جهنم میروید. اما اگر با این چشم به روی خطّ قرآن نگاه بکنی، به صورت عالم نگاه بکنی، به چیزهایی که شما را به یاد خدا بیاورد نظر بکنی، همین چشم شما، دری شده است برای شما به روی بهشت و هکذا گوش و قلب شما.
اگر خدای ناکرده افکار شیطانی در دلتان بپرورانید و اندیشههای شیطانی بکنید، قلب شما برایتان در جهنم شده است و اگر در دلتان افکار خوب و صالح داشته باشید و نقشههایی بکشید برای این که به صلاح مسلمانان و به صلاح جامعه باشد، با این امر درِ بهشت به روی شما باز شده است. پس پیغمبر خدا(ص) که میفرماید: «در این ماه درهای جهنم بسته شده است» به این معنا است.
مراد از غل و زنجیر
در حالت روزه تا اندازهای جلوی هوای نفس شما گرفته است و همین گرفته شدن جلوی هواهای نفسانی معنایش این است که درِ جهنم بسته شده است یا شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. چون شیطان از راه هواهای نفسانی ما، از راه اعضا و جوارح ما وارد میشود و ما را به دوزخ میکشاند. وقتی که ما در این ماه اعضا و جوارحمان را از وساوس شیطانی حفظ کنیم و به دنبال هوای نفس نرویم، معنایش این است که شیطانها در غل و زنجیرند. بله! خدا واقعا همیشه در بهشتش را به روی همه باز گذاشته است، در جهنمش هم بسته است.
خدا نمیخواهد کسی را به جهنم ببرد، خود بندگان هستند که به این راه میروند.
البته «آن که میسوزد، خودش آتش ز دنیا میبرد» ما که دعا میکنیم، باید درصدد هم باشیم و متوجه باشیم که توفیق عبادت را از خدا بخواهیم. ولی تلاش و کوشش هم باید بکنیم.
در ماه رمضان خدا درهای بهشت را به روی ما باز کرده است؛ این که ما را به قرائت قرآن ترغیب کرده است، این در بهشت است که خدا به روی ما باز کرده است. این که توفیق برخورداری از شبهای قدر را به ما داده، در بهشت را به روی ما بازکرده است. مهم این است که باید به سوی این درها برویم، باید اعمالی را که شب قدر دارد، انجام بدهیم و عبادات را از روی اخلاص انجام بدهیم، از روی اخلاص روزه بگیریم، از روی اخلاص قرآن بخوانیم، از روی اخلاص شبهای قدر را احیا بداریم،کارهایی را که نباید بکنیم در ماه رمضان نکنیم، دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، به ارحام وهمسایگانمان خوبی بکنیم، حق حقداران را پس بدهیم؛ اینها درهای بهشتی است که خداوند متعال در ماه رمضان به روی ما باز کرده است. حالا باید خودمان سعی نماییم که این کارها را بکنیم و از خدا هم بخواهیم که این درها را به روی ما نبندد؛ یعنی به ما توفیق بدهد که در این راه برویم.
آدم روزهدار چیزهایی را که حرام شده است، نمیتواند بخورد؛ حرفی که حرام باشد (مانند دروغ نسبت دادن به خدا و معصومین علیهما السلام) نمیتواند بزند. این درهای جهنمی است که خدا بسته است. باز کردن آن به این است که در روزی از روزهای رمضان، زبان شروع کند به افترا و غیبت کردن، این در جهنم را برای خود باز کردن است. پس سعی کن که غیبت نکنی، تهمت نزنی، دروغ نگویی، معصیت نکنی و از خدا هم بخواهی که در جهنم را به رویت ببندد و بیگمان خدا در جهنم را به رویت میبندد و در بهشت را به رویت باز میکند. در جملهِ مهم دیگری که در این دعا آمده است، میفرماید: مرا توفیق بده در این روز برای تلاوت قرآن.
خواص و مراتب تلاوت قرآن
تلاوت قرآن به ویژه در ماه رمضان، خصوصیتی دارد. چون رمضان ماه نزول قرآن است و قرآن که عظمتش از همه چیز بالاتر است، تلاوتش مراتبی دارد. تلاوت با تأمل، تلاوت با تدبر و تلاوت همراه با توجه به خدا. ممکن است دو نفر تلاوت قرآن بکنند، اما چه بسا استفادهای که یکی از آنها از قرآن کرده با بهرهای که دیگری برده است زمین تا آسمان فرق داشته باشد، اگر چه تلاوت قرآن به هرگونه که باشد، خودش ثواب دارد و روز قیامت هم از طرف خداوند خطاب میشود: «اقرء وارق» یعنی این که قرآن بخوان و بالا برو. نتیجه این که بالا رفتن در درجات بهشت وابسته به مقدار قرائت قرآن است. البته قرائت قرآن تواءم با عمل به قرآن این است که توفیق قرائت قرآن را هم در این ماه میخواهیم. در آخر این دعا میفرماید: «یا منزل السکینه فی قلوب المؤمنین» یعنی ای آرام بخش دل مؤمنین، این اشاره به آیهِ شریفهای در سوره فتح است که خداوند متعال در آنجا میفرماید:
«هو الذی انزل السکینه` فی قلوب المؤمنین»۲
خداست که آرامش را در قلوب و دلهای مؤمنان قرار میدهد. «سکینه» یعنی وقار و آرامش و پابرجا و ثابت قدم بودن، یعنی خدا به دلهای انسانهای با ایمان، آرامش و وقار بخشیده است. در این جا از خداوند مساءلت داریم که به حق این صفت کریمهاش که فرو فرستادن وقار و آرامش است، آن حاجات ما را برآورده سازد.
پینویسها:
۱ـ خطبهِ مبارکهِ شعبانیهِ حضرت رسول در استقبال از ماه مبارک رمضان
۲ـ سوره مبارکه فتح، آیه ۴
طریقه خشنود کردن حق تعالی
رضای خدا به معنای خشنودی خدا است. در این بند از دعا میگوییم خدایا! آن راهی و آن راهنمایی را که ما را به سرمنزل خشنودی تو برساند در پیش روی ما قرار بده؛ قرآن کریم راه به سوی مرضات خدا را معین فرموده است؛ این که انسان چه راهی را برود، موجب خشنودی خداست و به چه راهی برود موجب ناخشنودی خداست. خداوند در این آیهِ شریفه میفرماید:
«ان تکفروا فان الله غنی عنکم»
ای بندگان! شما اگر کفران نعمت خدا کنید، یعنی، شکر و اطاعت خدا نکنید، خدا غنی و بینیاز از شما و عبادات شما است. یعنی با کفران شما نقصی بر خدا وارد نمیآید. ولی چیزی که هست کفر ورزیدن برای خود شما پسندیده نیست.
به عبارتی، اگر بندهای کفران نعمت بکند، به خودش ضرر و صدمه زده است و هرگز نقصی العیاذ بالله بر خدا وارد نیاورده است که خدا بگوید چرا از من اطاعت نکردی؟ معمولا خشنودی مازمانی است که کسی نفعی به ما برساند و اگر به جای نفع، ضرر به ما برساند، ناخشنود میشویم. ولی خشنودی خدا برای خود ماست؛ چنان که فرموده است: اگر شما کافر بشوید به ضرر خودتان اقدام کردهاید و در ادامه آیه شریفه میفرماید: «وان تشکروا یرضه لکم» و اگر شما شکرگذاری بکنید، خدا این شکر را میپسندد و به نفع شماست؛ یعنی این شکر برای خود شماست وخدا که از شکر شما راضی میشود و آن را میپسندد، نه این که برای خودش، بلکه شکر شما را برای نفع شما میپسندد. بنابراین معلوم شد که شکر خدا موجب تحصیل رضای خداست.
خداوند سبحان راه را معین کرده است؛ اگر میخواهیم خدا ازما راضی و خشنود باشد باید خدا را اطاعت بکنیم و این اطاعت به نفع خود ما تمام میشود. بنابر این راه شکر خدا، اطاعت خداست واین راه، راهی است که شیطان مخالف آن است، یعنی شیطان ما را به راه کفران نعمت میکشاند وخدا ما را به سوی طاعت و شکر خودش میخواند در قسمت بعدی دعا میگوییم:
«ولا تجعل للشیطان فیه علی سبیلا» (و برای شیطان تسلطی نسبت به من قرار نده.) طوری نباشد که شیطان بر من تسلط پیدا بکند و مرا به سوی راهی بخواند که برخلاف رضای تو و موجب ناخشنودی توست. نتیجهِ این دعا این میشود که ما آرزو داریم به بهشت برویم. برای اینکه اگر ما رضا و خشنودی خدا را تحصیل کردیم، یعنی کاری کردیم که خدا از ما خشنود باشد و از خدا خواستیم که شیطان را بر ما مسلط نکند و شیطان هم بر ما مسلط نباشد، نتیجهاش این است که به بهشت میرویم. مطمئنا در صورتیکه رضا و خشنودی خدا را تحصیل کنیم و به حرف و اغوای شیطان گوش ندهیم، نتیجهاش این میشود که در آخرت به بهشت برویم. لذا در بند بعدی دعا میخوانیم: «واجعل الجنه لی منزلا ومقیلا» (وقرار بده برای من بهشت را منزل و محل استراحت) این نتیجه دعاهای قبلی است.
برترین منازل
منزل، مقیل، مسکن و ماءوی، همگی یک معنا دارند، هر چند هر کدام از اینها دارای اعتبارات مختلفی است. منزل یعنی محل نزول، به اعتبار این که در جایی وارد میشویم به آن منزل میگوییم و به اعتبار این که در جایی سکنی میگزینیم، آن جا مسکن ماست و به آن مسکن میگوییم.
به اعتبار این که این جا را پناه خود قرار میدهیم، میگوییم مأوی و به اعتبار این که در این جا استراحت میکنیم، آن رامقیل میگوییم. پس «مقیل» یعنی جای استراحت. این است که میگوییم: خدایا بهشت را منزلگاه ما قرار بده، منزل ما ومحل استراحت ما قرار بده.
در پایان این دعا با تمسک و توسل به صفتی دیگر از صفات حق تعالی میگوییم: «یا قاضی حوائح الطالبین» ای کسی که حاجت حاجتمندان را ادا میکنی و ای برآورندهِ حاجات طلبکنندگان، همه حوائجی را که برشمردیم برآورده ساز٫