به گزارش خبرگزاری برنا استان البرز، نسل اول انقلاب را جوانانی تشکیل دادند که با شنیدن ندای امام (ره) دست از همسر و فرزند و خانه و کاشانه و همه تعلقات دنیا کشیدند و عاشقانه مسیری را آغاز کردند که امروز ما در آن قرار گرفته ایم. مسیری که خون های زیادی پای آن ریخته شد و لاله های بسیاری در آن پرپر شدند.
در دهه های اخیر ناملایمات بسیاری بر این کشور گذشت و مردم از جنگ تا تحریم و اختلاس و گرانی و تورم و خنجر از پشت زدن برخی داخلی ها را دیدند اما همچنان پرچم را در دستان خود نگه داشتند و علیرغم اینکه فشار اقتصادی زیادی را بر دوش خود حس می کنند و حال چندان مناسبی ندارند ولی تاب و تحمل نگاه نامحرم به کشور را هم ندارند.
وقتی صحبت از نامحرم می شود ذهنتان فورا به سمت کاخ سفید و نتانیاهو و ایادی آمریکا نرود. تکلیف آن ها روشن است، نامحرم گاهی از داخل کشور بلند می شود و در چنین ایامی که انتخابات در پیش است و کشور به نوعی در یک پیچ حساس قرار دارد با شعارهای زرد و پوشیدن لباس دایه مهربان تر از مادر دل مردم را بدست می آورد.
در ابتدای یادداشت از نسل اول گفتم، از حسن باقری هایی که در سن کم فرماندهی میدان را بردست گرفتند و با تفکرات خود ذره ای از خاک شان را به دشمن ندادند. حسن باقری هایی که امروز سنگری شدند برای همسن و سال های آن روزهایشان. حسن باقری هایی که برخلاف بسیاری از هم قطارانشان که امروز با چسب به میزها و پست ها چسبیده اند تعلق خاطری به دنیا نداشتند و برای همیشه در همان میدان باقی ماندند.
وارد دهه پنجم انقلاب شده ایم، نسل های چهارم و پنجم هم وارد عرصه شدند اما گویا هنوز در عمل تفکری که بخواهد به جوانان میدان دهد نه تنها وجود ندارد بلکه همچنان قدرت را بین خود تقسیم می کنند و از این که غریبه بین شان وارد شود گریزان اند.
بارها مقام معظم رهبری به ورود جوانان به عرصه های مدیریتی کشور تأکید کرده اند اما نمی توان این صحبت ها را به معنی کم سن و سالی تفسیر کرد بلکه منظور از جوان کسانی هستند که با شادابی و نشاط بصورت جهادی و شبانه روز تلاش می کنند؛ به دور از تشک گرم و نرم هستند و بجای استخر لاکچری به مناطق محرومی می روند که از آن ها بیشتر حق بر گردن این انقلاب دارند.
باید پذیرفت سن عددی و روحی مدیران کشور بالا رفته و خسته هایی که از ابتدای انقلاب تا به امروز در پست های مختلف حضور داشتند و اطرافیانشان هم بی نصیب نبودند بهتر است از این به بعد کمی بر لب جوی بنشینند و گذر عمر را ببینند و کلید اتاقشان را به نسل بعدی تحویل دهند.
متاسفانه در سال های اخیر آنقدر جوانان به حاشیه رانده شده اند که گاهی در مقایسه با نسل اول انقلاب به تنبلی و بی تفاوتی متهم شده اند در حالی که نباید فراموش کرد این جوانان همان کسانی هستند که در خارج از مرزها دشمن را زمینگیر کردند و در عرصه های علمی حرف برای گفتن دارند. این ها همان کسانی هستند که تشنه میدان اند و هیچ کس جز مردم نمی تواند آن ها را برسرکار بیاورد.
آینده خودمان و فرزندانمان در گرو انتخاب امروزمان است. درشوراهای شهر و ریاست جمهوری می توانیم با خودمان و کشورمان لج کنیم و آینده را بخاطر کم کاری و بدعهدی قبلی ها بسوزانیم یا اینکه با مشارکت حداکثری جریانی تازه در رگ های انقلاب راه بیاندازیم و افراد تازه نفس را روانه میدان کنیم.
در بین نامزدهای ریاست جمهوری و شوراهای شهر چهره هایی را می بینیم که سال هاست همان ها را در سمت های مختلف دیده ایم و اگر کاری از دست شان بر می آمد تا امروز انجام داده بودند. کسانی را می بینیم که نشان می دهد گندم ری هنوز هم خوشمزه است و افراد برای رسیدن به آن خیلی راحت دروغ می گویند و چنان با آب و تاب وعده می دهند که انگار یادمان رفته همان ها سال هاست که جزو مهم ترین تصمیم گیران کشورند.
سال 1400 هم مثل 96 و 92 و 88 و سال های قبل تر می گذرد. چیزی که امروز ایران به آن نیاز دارد تا بتواند از این پیچ حساس عبور کند یک انتخاب صحیح است. انتخابی که برای همیشه تفکرات خسته و کلمات " نمی شود" را حذف و نیروهای تازه نفس و کلمه " می شود" و"می توانیم" را جایگزین آن کند.