به گزارش برنا، اولین قرنطینه بهترین قرنطینه بود؛ کسی خیال نمیکرد تا چند ماه بعد هم نتوانیم ماسکها را از صورتهایمان برداریم و مجبور باشیم محلولهای ضدعفونی را دستبهدست بچرخانیم. در بدبینانهترین سناریوهایی هم که به گوشمان میرسید، قرار نبود تا کارِ کرونا به سال و حتی سالها برسد. اولین قرنطینه، بیشتر شبیه به وقفهای در زندگی شلوغمان بود که خوشایند نبود اما میشد آن را با چیزهایی پر کرد. ناگهان ساعتهای زیادی به ما برگردانده شده بود و ما که نمیدانستیم با آنها چه باید بکنیم، به سراغ کتابها رفتیم. اولین روزهای قرنطینه ما را در وضعیت کودکان زبانآموزی قرار داد که میخواستیم دربارهٔ چیزی حرف بزنیم اما کلمات مناسب در اختیارمان نبود. همین دلایل باعث شد تا در اولین قرنطینه بازار خرید کتاب و کتابخوانی حسابی گرم شود.
آژانس کتاب و کتابخوانی انگلیس، در روز جهانی کتاب و حق مولف، بیست و سوم آوریل سال ۲۰۲۰، تنها کمی بعد از شروع قرنطینه سراسری، گزارش جالبی از حال و هوای کتاب و کتابخوانها ارائه کرد.
بر اساس این گزارش از هر سه نفر یک نفر بیشتر از قبل کتاب میخواند. نزدیک به نیمی (یعنی حدود ۴۵ درصد) از جمعیت جوان (سن ۱۸ تا ۲۴ سال) به مراتب بیشتر از زمان قبل از قرنطینه کتاب میخوانند. از هر ۱۰ نفر، هفت نفر خواننده داستانهای تخیلی هستند. ژانر جنایی و کلاسیک دو ژانر مورد علاقه دوران قرنطینه بود.
این بررسی از سوی آژانس کتاب و کتابخوانی انگلیس در نخستین ماههای قرنطینه جهانی ناشی از ویروس کرونا انجام شدهاست. یعنی در روزهایی که استرس و ملال در جهان همپای ویروس کرونا همهگیر بود.
موردی که این گزارش نادیده گرفته نقش اینترنت در اقبال عمومی به کتاب است. در فیسبوک گروههای هوادارن کتابخوانی زیادی تشکیل و دامنهاش به سایر شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام کشیده شد.
صحبت کردن درباره تازههایی که خوانده شده و پیدا کردن نقاط مشترک میان افراد در این حوزه از جمله سرگرمیهای تازه دوران قرنطینه بود. به بیانی دیگر اینترنت و کتاب کاری کردند تا دلهای اهل کتاب در دوران قرنطینه به هم نزدیک شوند.
با شروع پاندمی و قرنطینه چراغ خیلی جاها خاموش شد. چراغ کتاب فروشی ها از اولین جاها بود که گرد خاموشی به تنش نشست. این قضیه در همه جای دنیا صادق بود. کتاب فروشی ها یک دفعه چشم باز کردند و دیدند آن چیزی که ازش می ترسیدند بالاخره برایشان اتفاق افتاد.
اما کورسوی امیدی هنوز وجود داشت. مردم می خواستند کتاب بخوانند اما نمی دانستند چطور باید آن را بخرند.
اینجا بود که بحث انعطاف در شیوه عرضه خودش را نمایان کرد. اگر امکان خرید حضوری برای مشتری وجود ندارد پس بهتر این است که امکان خرید غیرحضوری را برایش فراهم کرد. در عصر اینترنت و ارتباطات مجازی جامه عمل پوشاندن به چنین ایده ای دور از ذهن نبود.
بحث فروش و خرید آنلاین کتاب اگر تا قبل از این غیر ضروری بود حالا از نان شب هم واجب تر شده بود.
شرکت آمازون در نخستین موج قرنطینه خانگی فروشش سر به فلک زد اما اعلام کرد به خاطر سفارش های ضروری اقلام خانگی، فروش و ارسال کتاب را موقتا در الویت های بعدی قرار می دهد.
به همین خاطر کتاب فروشی های مستقل دست به ابتکار عمل زدند. در یکی از گزارش های بی بی سی آمده که یک کتاب فروش در انگلیس با دوچرخه سفارش ها را به دست خواننده ها رسانده و توانسته در یک هفته 75 کیلومتر رکاب بزند. یک کتاب فروشی دیگر در سوئد برای تحویل کتاب از سورتمه استفاده کرد.
در شهر دیگو در کره جنوبی، جایی که کرونا در آن شروع شد سه کتاب فروشی با همکاری هم دست به کاری جدید زدند. در این کار جدید هر کتاب فروش شخصا کتابی انتخاب می کند تا همراه با بسته های چای به دست افرادی که خودشان انتخاب کرده اند برسانند. شیوه ای برای آنکه به مردم بگویند کتاب ها و کتاب فروشی ها را فراموش نکنند.
کتابفروشی اینترنتی سیبوک خود را این گونه معرفی میکند:
همین چند وقت پیش (اواسط سال 1393) بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
این استارتآپ حوزۀ کتاب رسالت خودش را رساندن کتاب به دورترین نقاط ایران میداند و تا کنون این کار را با موفقیت انجام داده است. برای هر سن و سلیقهای در سایت 30بوک کتابهایی با تخفیف وجود دارد!