به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، در سال ۲۰۰۶ بود که گروهی بینالمللی از دانشمندان قرن جدید، گرد هم آمدند تا درمورد چالشهای پیشروی آموزشعالی، از انبوهسازی این سیستم گرفته تا تبدیل آموزشعالی از یک سیستم دولتی به سیستمی خصوصی تا اقتصاد دانشی و تأثیر فناوریهای جدید بحث و گفتوگو کنند. ۱۵ سال بعد، این چالشها هنوز هم پابرجا است و همهگیری کرونا هم به تمام این مشکلات اضافه شده و کارشناسان بر این باورند که وقت آن رسیده نگاهی دوباره به این چالشها داشته باشیم. انبوهسازی در مقیاس بزرگتری پیشرفت کرده و بهویژه در کشورهای بسیار بزرگی چون چین و هند قابلمشاهده است. در کشورهایی که سیستمهای انبوه آموزشعالی سالها پیش در اواخر قرن بیستم تأسیس شدهاند، اکنون انبوهسازیهای پدیدآمده از اهداف اجتماعی مردم به مرز ۵۰ درصد یعنی میزان مشارکت بالا رسیده است. این منجر به شکلگیری سازمانها و حاکمیت سیستمهای ملی شده است. رشد سیستمهای آموزشعالی همراه با بازاریابی، باعث افزایش طبقهبندی و تمایز شده است. این امر کل سیستمهای آموزشعالی را در قالب طبقهبندی سازمانی، از کالجهایی با اعتبار پایین گرفته تا موسسات برتر ردهبالا و نخبه، از دانشگاههای علمی- کاربردی گرفته تا دانشگاههای پژوهشی، بهنوبه خود بهمعنای طبقهبندی حرفه دانشگاهی، مجموعه دانشجویی، مقاطع تحصیلات تکمیلی و ارزشی است که برای پژوهش قائل میشود.
طبقهبندی در حرفه آموزش بیشتر در موسسات آموزشی، بهویژه موسسات آموزشعالی انجام میشود که بین دانشکدههای دائمی و مشروط یا دانشکدهای با قراردادهای کوتاهمدت و بین رشتهها و گروهها انجام میشود. اقتصاد دانشی ادغام بیشتر فناوریهای اطلاعاتی در زندگی روزمره نیز طی سالهای اخیر پیشرفت کرده است. تنش میان انبوهسازی مداوم و اهمیت آموزشعالی برای اقتصاد دانشی منجر به بازاریابی و طبقهبندی بیشتر در آموزشعالی شده است. ترکیب بازاریابی و طبقهبندی، بهطور فزایندهای باعث تحول آموزشعالی از جنبه دولتی به خصوصی طی ۱۵ سال گذشته شده است.
رویکردی به جهانیسازی آموزشعالی
ازجمله تغییرات مهمی که در سالهای اخیر در سیستم آموزشعالی دیده شده، گرایش کشورها و نظامهای آموزشی به جهانیسازی و بینالمللی کردن است. در ابتدای قرن، پیشبینی میشد جهانیسازی نئولیبرال گردش جهانی استعدادها و همکاریهای بینالمللی را افزایش داده و مرزهای دولتی و ملی را نیز ضعیف کرده است. دو دهه بعد، کارشناسان متوجه شدند درحالیکه جابهجایی دانشجویان بینالمللی و تحقیقات مشارکتی بینالمللی، بخش مهمی از آموزشعالی را به خود اختصاص دادهاند، نقش دولت کاهش نیافته و اینکه نگرش دولتهای ملی و عموم مردم نسبتبه جهانیسازی دانشگاهها و آموزشعالی مثبت است، بسیار بحثبرانگیز شده است.
افزایش موانع دریافت ویزای دانشجویان بینالمللی در آمریکا و انگلیس یکی از نمونههای این روند بهشمار میرود. جابهجایی دانشگاه اروپای مرکزی از بوداپست به وین -مورد تیره و تاری که بین آمریکا و چین حکمفرماست- همکاریهای بینالمللی این دو کشور را هم در زمینه آموزشعالی و پژوهش به خطر انداخته است. ازسوی دیگر، جهانیسازی آموزشعالی دانشگاهی در دنیا تمرکز بیشتری بر بازار، درآمد و اعتبار داشته و تمرکز خاصی روی جابهجایی دانشجویان دارد و تأکیدی بر نخبهگرایی و انحصارطلبی ندارد. جدیدترین و جدیترین چالشی که امروزه سیستم آموزشعالی را درگیر کرده، همهگیری جهانی کووید-۱۹ است که بر تمام ابعاد جامعه و اقتصاد کشورهای دنیا سایه انداخته و این تأثیر همهجانبه باتوجه به تداوم این ویروس، در آینده هم ادامه خواهد داشت. کارشناسان حوزه آموزشعالی همچنان اعلام کردهاند باید پیامدهای این موج همهگیری را در میانمدت و بلندمدت مشاهده کرد.
از یکسو بیعدالتی در دسترسی به فناوریهای دیجیتال و یادگیری آنلاین بارز است، بهطوریکه بیشتر نابرابریهای اجتماعی را در نسل درگیر با این مسائل چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی تحتتأثیر قرار خواهد داد. دانشجویان پیشتر هم با فقدان ساعتهای آزمایشگاه و دیگر فعالیتهای عملی و کارآموزی مواجه بودهاند. فروپاشی اقتصادی کشورها بهویژه در یک سالونیم اخیر بعد از همهگیری کرونا، چشمانداز اشتغال فارغالتحصیلان آموزشعالی را کاهش داده است. کاهش جابهجایی دانشجویان و عدم اطمینان از شیوه آموزش و وضعیت مراقبتهای بهداشتی در کشورهای پذیرنده دانشجویان بینالمللی، کاهش آموزش بین فرهنگی را بهدنبال خواهد داشت و علاوهبر آن، بودجه موسسات آموزشعالی را که به هزینه دانشجویان بینالمللی بستگی دارند، به خطر میاندازد.
دستیابی به منافع مشترک
ازسوی دیگر، همهگیری ویروس کرونا هم مانند دیگر بحرانهای جهانی، فرصتهای جدیدی را برای بهتر یا بدتر شدن وضعیت آموزشعالی ایجاد میکند. این مساله بر پیوند و ارتباط متقابل جهان ما و اهمیت درک آنچه برای منافع مشترک تمام جوامع مفید است و همچنین نیاز به تغییر تمرکز جهانیسازی بازار انحصاری و شهرتمحور برای تمرکز بیشتر بر یادگیری جهانی تأکید میکند. درحالیکه دوگانگی منافع دولتی/ خصوصی بیشتر موردتوجه حوزه دانشگاهی قرار گرفته، اما زمان آن رسیده است که مفاهیم کاربردی مفهوم منافع مشترک را در آموزشعالی بررسی کنیم.
برخی موضوعات اساسی در آموزشعالی ازجمله هدف آموزشعالی؛ ارتباط میان آموزشعالی و دنیای کار و دیگر دامنههای زندگی؛ نقش آموزشعالی در بهبود وضعیت جامعه؛ و نقش آموزشعالی در ایجاد جهانی پاکتر با شیوع همهگیری کرونا بیشتر خود را نشان داده است. زمان آن رسیده است که راههای بهتر و جدیدتری را برای سازماندهی مناسبتر آموزشعالی و جامعه پیشنهاد دهیم.
دهههای پیشرو را دریابید
برخی کارشناسان و دانشمندان طی ۱۵ سال گذشته درقالب کتابی بهنام «دهه پیشرو»، به شغلهای دانشگاهی، نابرابری جنسیتی، حاکمیت و نقش دانشگاهها در جامعه، مساله دسترسی به آموزشعالی و ترکیب بخش خصوصی و دولتی در آموزشعالی و ابعاد جهانیسازی آموزشعالی پرداختهاند. نویسندگانی از سراسر جهان ازمنظر موضوعی و جغرافیایی مختلف به این موضوعات میپردازند. وقتی صحبت از حرفه دانشگاهی میشود، در این کتاب ارزیابی خارجی بهرهوری پژوهشی، نسبت روبه رشد دانشکدههای احتمالی و نابرابری جنسیتی مطرح میشود. ارزیابی عملکردی در بین چالشهایی است که ۱۵ سال پیش هم مطرح بوده است، اما در حال حاضر دادههای کلان و سیستمهای پاسخگویی گستردهتر، امکان بیشتری برای عملکرد و درنتیجه رفتار اعضای هیاتعلمی فراهم میکنند.
برخی کارشناسان اینگونه استدلال میکنند که سیستمهای ارزیابی عملکرد که ازسوی شرکتهای خارجی اداره میشوند، ارزیابی علمی را از جامعه دانشگاهی دور کردهاند. فرهنگ تحمیلشده رقابتی و عدم حمایت اعضای هیاتعلمی دائمی از همکاران خود که دارای قراردادهای کوتاهمدت هستند، حرفه دانشگاهی را در داخل تقسیم کرده و هویت علمی را تضعیف میکند. روند فزاینده دانشگاهیان برای تبدیل شدن به افراد حرفهای جدید با منافع محدود شخصی که تحت کنترل از خارج هستند، ارزشهای علمی، نمایندگی دانشگاهی و دستیابی به منافع عمومی را که در هسته آموزشعالی است، تضعیف میکند. پیشرفت در زمینه برخورد با زنان در آموزشعالی بهطور قطع در سالهای اخیر صورت گرفته، اما حتی در کشورهای اروپایی هنوز هم برابری جنسیتی حاصل نشده است. بخش دسترسی و نابرابری در آموزشعالی، پیشرفتهایی را در این زمینه طی سالهای اخیر موردتوجه قرار داده است. پذیرشهای جامع بهعنوان ابزاری که انواع ویژگیهای یک داوطلب را در چارچوب فرصتهای موجود ارزیابی میکند، روشی است که تنها چند کشور، یعنی آمریکا و هنگکنگ دنبال میکنند. در موارد دیگر مانند پذیرشهای عقلانی در انگلیس، چنین رویکردی تنها آن دسته از مدارک تحصیلی را پوشش میدهد که در متن فرصتها گرفته شده است. کارشناسان به تحقیق درمورد بقای مسیرهای شغلی درمقابل آموزشعالی میپردازند و این خطر وجود دارد که کشورهای درحال توسعه، با نادیده گرفتن ارزش شغلهای حرفهای در سیاستهای گسترش مشارکتی، موانع بیشتری را برای فرصتهای آموزشی ایجاد کنند. کارشناسان و دانشمندان از دیدگاه تاریخی بر نقش حیاتی شهروندی برای دانشجویان و اعضای هیاتعلمی تمرکز میکنند.
آنها در بحث حاکمیت و نقش آموزشعالی در جامعه نشان میدهند سیاستهای فراملی که ازطریق اتحادیه اروپا و OECD ایجاد شده، منجربه تلاقی سیاستها در کشورهای اروپایی میشود، اما در نتایج مشابه با سرعت و الگوی سیاستهای حاکمیتی شکل نگرفته است. در این میان، دو چالش پیشرو وجود دارد: تمایز بیشتر سیاستها و فقدان گزینههای کاری برای مدلهای حاکمیت نئولیبرال با تأثیر منفی آنها، بهویژه روی بهرهوری پژوهشی. کارشناسان نشان میدهند که چگونه مشارکت بالا در آموزشعالی طبقهبندیشده میتواند با ایجاد گروههای بزرگ در آموزشعالی که از درآمد بالاتر برخوردار نیستند، منجربه ایجاد شکاف فرهنگی در جوامع شود. باید تجدیدنظری در اهداف آموزشعالی و روابط بین آموزشعالی و دنیای کار انجام شود. آنها چالشهای بیشتر هماهنگی سیستمهای آموزشی عالی ملی را با افزایش تمایز آنها برجسته میکنند. چالشهایی که پیشروی متعادلسازی جاهطلبیها برای ایجاد کلاس جهانی در تولید تحقیقات قرار دارند، در عین حال تامین نیازهای محلی ازطریق کمک به جبران نابرابریها و بیعدالتیهای گذشته بررسی شده است. درنهایت، کارشناسان موضوعات بودجهای، ازجمله تغییر روند از بودجه دولتی به خصوصی و تمرکز فزاینده منابع و انتخابپذیری بودجه و چالشهای بینالمللی را بررسی کردهاند. آنها در سناریویی احتمالی برای آینده آموزشعالی، مروری کلی بر روند بودجه را شامل تقویت طبقهبندی و نابرابریهای اجتماعی ارائه میدهند. مورد دیگر، کاهش روندهایی است که در آن نابرابری اجتماعی مداوم، سیاستهای بودجهای را تغییر میدهد. افزایش روند جهانیسازی دانشگاهها در یکدهه گذشته، همراه با تقاضا برای اقتصاد دانشی، باعث شده رویکرد استراتژیکی برای بینالمللیسازی در آموزشعالی توسعه یابد. دانشمندان تاکید کردهاند امروزه بسیاری از ارزشهای سنتی مرتبط با مشارکت درمعرض خطر هستند و درحال حاضر، مسیر این تمرکز بر یادگیری جهانی در کل سیستم آموزشعالی در دنیا تغییر یافته است. آنها گامهای مثبتی را ارائه کردهاند که اهمیت تقویت و حمایت از اهمیت مداوم بینالمللی شدن آموزشعالی را در نظم جهانی نشان میدهد.
مشارکت بینالمللی
کارشناسان در طرح دانشپژوهان قرن جدید، ابداعی نوآورانه و جهانی را پیرامون پیشبرد درک متقابل بینالمللی و ارائه فرصتهای مطالعه مشترک ارائه دادهاند. نهتنها گروههای تحقیقاتی مشترک در زمینه موضوعات اصلی به انتشار این موضوعات ادامه میدهند، بلکه علایق مشترک جدیدی نیز پیدا کردهاند و هنوز هم در سطح جهانی و آنلاین با هم مشارکت میکنند و ایدههای جدید را موردبحث قرار میدهند. امروزه که همهچیز با سرعت بالایی پیش میرود، هنگامی که توازن نیروهای ژئوپلیتیکی درحال تغییر است، فعالیتهای مشترک هنوز هم میتوانند نشانه ثبتی برای اقدامات لازم در پیشبرد اهداف باشند. چالشهای آموزشعالی همچنان پابرجا خواهند بود و تغییر چنین فشارهایی مانند تغییرات آبوهوایی، عفونتهای ویروسی و تغییر دنیا همچنان ادامه دارد. این قبیل موضوعات، به موضوع بحث و پژوهش در آینده تبدیل خواهند شد.