شاید بیان آداب و رسوم ازدواج در همدان قدیم نوعی یادآوری باشد برای آنهایی که زمانی این آداب و رسوم را دیدهاند و بازگویی این آداب و رسوم برای کسانی باشد که آنها را ندیدهاند اما در موردش شنیدهاند.
در گذشته ازدواج از جمله مراسمی بود که آداب و رسوم خاصی برای خود داشت به طوری که هنوز که هنوز است بسیاری از قدیمیها این آداب و رسوم را بهیاد دارند.
یحیی عابدی جامعه شناس همدانی در خصوص مراسم ازدواج در همدان گفت: در گذشته نه چندان دور مراسم ازدواج باید بر طبق اصول خاصی برگزار میشد که البته در این بین افرادی که متمول بودند مراسم ازدواجشان متفاوتتر بود بهطوری که گاهی هفت شبانه روز مراسم ازدواج آنها طول میکشید.
عابدی ضمن بیان آنکه پس از انجام مراحل اولیه چون انتخاب همسر، توافق دختر و پسر با یکدیگر، مهریه مشخص می شد،اظهار کرد: و مراسم نامزدی نیز به سادگی برگزار می شد.
وی افزود: بعد از صلاحبینى برنامه رختبران انجام مىشد که این برنامه اختصاص به بریدن پارچه لباس عروس داشت.
داماد هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس عروس خریداری می کرد
این جامعه شناس ضمن بیان آنکه لباس عروس بهوسیله داماد خریدارى مىشد اظهار کرد:که عبارت بود از هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس. لباسها با تشریفات خاصى به خانه عروس فرستاده مىشد و براى شرکت در مراسم رختبران تعدادى زنان فامیل دعوت مىشوند.
عابدی عنوان کرد: گاهى ضرب و دفى هم تهیه مىشد و وقتى خیاط قیچى بهدست مىگرفت همه ابراز شادى مىکردند و مبارکباد مىگفتند.
وی ضمن بیان آنکه خیاط ابتدا یک نقل بادامى را با قیچى از وسط دو نیم مىکرد ادامه داد: زنان هلهلهکنان و لیلىگویان شادمانى مىکردند و به عروس تبریک مىگفتند و پذیرایى از حاضران با شیرینى شروع مىشد.
وی افزود: در این جلسه فقط چادر عروس بریده مىشد و خیاط بقیه پارچهها را با خود مىبرد.
روز پیش از عقد مجلسى با زنان جوان دو خانواده در خانه عروس برگزار می شد
عابدی ادامه داد: روز پیش از عقد، مجلسى در منزل عروس ترتیب مىیافت و زنان جوان دو خانواده در آن شرکت مىکردند.
وی گفت: شیرینى و نقل میوه قبلاً از طرف خانواده داماد تهیه و به خانه عروس فرستاده مىشد و علاوه بر آن براى زنى که عروس را آرایش مىکرد یک دست لباس کامل، کلى کله قند، یک بسته چاى و مقدارى شیرینى فرستاده مىشد و هنگامىکه آرایشگر شروع به آماده کردن عروس مىکرد حاضران هر یک پولى به او مىدادند.
وی افزود: عقدکنان با تشریفات مراسم خاصى همراه بود و از بسیارى جهات شبیه سایر نقاط ایران اجرا مىشد.
هفت عدد تخممرغ را عروس و داماد باید می خوردند
عابدی گفت: ازجمله اشیاء داخل خوانچه، هفت عدد تخممرغ بود که عروس و داماد باید آنها را بخورند و یک قورى محتوى شیر و عسل هم کنار خوانچه عقد بود که آن را نیز داماد باید همزمان با تخممرغ بنوشد.
وی افزود: عروس و داماد کنار هم مقابل آینه مىنشستند. کنار هر یک چراغ از نوع ”گرجنه“ مىگذاشتند و روشن مىکردند.
عابدی خاطر نشان کرد:از سنن دیگر آن بود که یک کاسه محتوى آب کنار خوانچه عقد قرار مىدادند و داخل آن چهل عدد کلید مىانداختند.
وی افزود: یک نفر از بستگان عروس از ابتدا تا خاتمه مراسم با یک قاشق کلیدهاى داخل آب را بههم مىزد و عقیده داشتند این کار موجب باز شدن بخت زوجین مىشود و از چله افتادن عروس و داماد جلوگیرى مىکند.
وی عنوان کرد: چله افتادن شامل بهدام کشیده شدن هماى سعادت زوجین و به بدشانسى و مخمصه و به طلسم افتادن بود.
آب چهل کلید را بر سر عروس می ریختند
عابدی اذعان کرد: براى بریدن چله نیز در پایان مراسم عقد، عروس را لب حوض و کنار باغچه برده و یک پارچه ضخیم روى سرش مىانداختند و آب چهل کلید بر سرش مىریختند.
وی افزود: پس از آنکه زمان عروسى مشخص شد باید صورتى از زنان مدعوین و دعوتنامهها نوشته شود که در جلسهاى با حضور بزرگان فامیل در منزل هر یک از طرفین بهطور جداگانه انجام مىشود.
او افزود: فرداى حنابندان، بعد از ظهر جهیزیه عروس را به خانه داماد مىبردند و جهیزیه را در طبقهاى چوبى بهنام خوانچه چیده و باربران بر سر گذاشته و به مقصد مىرساندند.
عابدی ادامه داد: اشیاءِ بزرگ و سنگین مانند فرش و ظروف مسى و امثال آن با قاطر حمل مىشد و دو عدد خوانچه مخصوص لباس داماد و برادر داماد بود که پیشاپیش بقیه خوانچهها حمل مىشد.
روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند
وی افزود: روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند و پس از تحویل جهیزیه، از بزرگ خانواده رسید دریافت مىکردند.
عابدی افزود: شب آخر عروسى با تشریفات و مراسمى عروس را به خانه داماد مىبردند و اوایل شب بهتدریج مدعوین در مجلس حاضر مىشدند.
این جامعه شناس افزود: پس از صرف شام ابتدا تعدادى از بزرگان فامیل داماد به خانه عروس مىرفتند، به این عده ”کدخدایان“ مىگفتند و پس از رسیدن به خانه عروس از آنها استقبال مىشد و با چاى و شیرینى و میوه پذیرائى بهعمل مىآمد.
وی افزود: سپس قباله ازدواج از طرف خانواده عروس جلو آنها گذاشته مىشد و آنها قباله را مطالعه کرده و پس از اطمینان از صحت و سقم مطالب آن به خانه داماد مراجعت کرده و با اعلام اینکه هیچگونه اشکالى در کار نیست، عدهاى بهطرف خانه عروس حرکت مىکردند.
پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد
این جامعه شناس گفت: پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد که به او گیله مىگفتند و جمعیت که به نزدیک خانه عروس مىرسید عدهاى از بستگان عروس به پیشواز آنها مىآمدند و به آنها ملحق مىشدند و هنگام ورود به خانه عروس دستهجمعى صلوات مىفرستادند.
وی افزود: پس از مدتى عروس آماده ترک خانه پدرى و رفتن به خانه بخت مىشد اما قبل از حرکت عروس کمر او را مىبستند و بعد آماده حرکت مىشدند.
عابدی افزود: عروس را از زیر قرآن رد مىکردند، سپس قباله ازدواج را روى زمین جلو پاى او مىگذاشتند و عروس سه بار از روى آن رد مىشد.
وی افزود: برادران عروس یا عموها یا دایىهاى او شانههاى او را مىگرفتند و او را تا منزل داماد همراهى مىکردند و با شروع حرکت حاضران صلوات مىفرستادند و مداحان و درویشان نادعلیاً یا على مىگفتند.
در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال سکه را بر سر عروس مىریخت
عابدی افزود: در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال یا جعبهاى که گندم، جو، نقل و سکه بود بر سر عروس مىریخت و در این موقع پدر داماد یا یکى از بزرگان فامیل آنها را دستبهدست مىداد و سپس حضار با آرزوى شادى و خوشبختى براى زوجین محل را ترک مىکردند.
وی افزود: بعد از عروسى روز دوم ضیافتى به شام از طرف خانواده عروس برگزار مىشد که به آن ”داماد سلام“ مىگفتند.
این جامعه شناس افزود: روز سوم مراسم ”داغ ورجان“ بود که در منزل داماد برگزار مىشد که مختص جوانان بود و روز هفتم تمام اعضای فامیل دو طرف به دیدن عروس مىرفتند و هر کس هدیهاى مىداد و این روز همان پا تختى بود.
عابدی گفت: مراسم عروسى بیشتر در اواخر تابستان و اوایل پائیز انجام مىشد و غذاى متداول در عروسىهاى خانوادههاى متوسط آبگوشت بود.
خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند
وی افزود: این خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند اما گاهى این مراسم چند روز و چند شب ادامه مىیافت.
تین جامعه شناس افزود: ناهار عروسى را ولیمه مىگفتند و مدعوین بیشتر مردان بودند و هر یک از مدعوین پس از ورود با شربت و چایى پذیرایى مىشد تا هنگام صرف ناهار برسد.
وی افزود: در هر مجمعه دو سه نوع غذا و دوغ و ترشى و پنیر و سبزى براى سه نفر گذاشته مىشد و دسر معمولاً انگور و خربزه بود.
پرواضح است که بسیاری از آداب و رسوم میتوانند به فرهنگ هر جامعهای تبدیل شوند بهطوریکه این تبدیلها باعث تفاوت بین افراد میشود.
البته در شرایط فعلی و آنچه که ملاحظه میشود مرزهای فرهنگی در حال کمرنگ شدن است و به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان خرده فرهنگها در حال کمرنگ شدن هستند و این خرده فرهنگها همانهایی هستند که ریشه تاریخی طولانی ندارند اما فرهنگهایی که قدیمیتر هستند ثبات خود را حفظ کردهاند.
در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظههایی ماندهاند که آنها را دیدهاند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد.