به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، به مناسبت این رویداد که در تاریخ 24 و 25 شهریور 1400در تبریز برگزار میشود گفتگویی داشتیم با اسلام کرمی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود که حاصل آن پیش روی شماست:
اسلام کرمی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود
نماهای ساختمانی معرف چه ویژگیهایی از شهرها هستند؟
وقتی در ارتباط با منظر یک شهر می خواهید قضاوت کنید، نما و ساختار بیرونی بناها آن چیزی است که در معرض دید ناظر قرار میگیرد.
از گروتر نقل قول خوبی در این زمینه هست که میگوید: «در طول عمر تمام تمدنها، ساخت کالبدی شهر و معماری، مظهر و بازتاب ویژگی های فرهنگی یک جامعه بوده است.» یعنی از روی ظاهر و ساختار شهرها میتوان به ویژگیهای فرهنگی جوامع پی برد. مثلا این که آیا آن جامعه، یک اجتماع منزوی است یا خیر؟ خودباخته است یا هویتمدار؟ فرهنگمبناست؟ به پایداری اهمیت میدهد یا خیر؟ و موارد بسیاری از این دست.
تمام این موارد در لباسی که آن شهر می پوشد و ما به آن نما میگوییم خود را نشان میدهند.
من معتقدم که نما و منظر شهری یعنی “مشق کالبدی ساختمانها” که باید یک اتحاد و انسجامی را به نمایش بگذارد؛ مثل مشق نظامی که نمایشی متحد و یکپارچه از نظامیان است.
در این رابطه وضعیت تبریز را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه ما دچار یک نگرش اتمیزه در شهرسازیمان هستیم که برمیگردد به واردات معماری مدرن به کشور ما، معماری مدرن ذاتا یک معماری متکی به شهر نیست، یعنی وحدت و همبستگی خود را با شهر گسسته است که به آن نگرش اتمیزه می گویند. یعنی دیدن ساختمانها به صورت مجزا و بدون توجه به بافت پیرامون.
ولی در معماریهای پیش ازمدرن میتوانید ببینید که این انسجام وجود داشته، من در این باب چند سال پیش مقالهای داشتم تحت عنوان بازتاب مظاهر فرهنگی در نماهای شهری که در مجله هویت شهر منتشر شد.
فعالیت کمیته نما را در تبریز چگونه ارزیابی میکنید؟
کار اشتباهی که در کمیته نمای تبریز انجام شده این است که برای نماهای شهری دستور کار نوشتند؛ در حالی که که ما در اسناد هدایت طراحی شهری، یک دستور کار را برای یک فضا مینویسیم. در اصل باید راهبرد نماهای شهری برای تبریز نوشته میشد، یعنی طرح راهبردی میدادند و برای مناطق مختلف یک چهارچوب تعیین میکردند، ولی متاسفانه بدون تبعیت از یک سند ملی و راهبردی شروع کردند به تهیه دستورکار برای نماهای شهری که پاسخی هم برای ابهامات آن ندارند. یعنی قوانینی که به شکلی دیکتاتورمأبانه به چراها پاسخ نمیدهد.
الان در نظام برنامهریزی فضای شهرهای اروپایی مردم به عنوان عامل شکل دهنده شهر شناخته میشوند و تئوریهای مکانمحور این موارد را تعریف میکنند.
در حالی که به عنوان مثال در شهرداری تبریز میگویند نمای رومی نسازید و وقتی میپرسیم چرا؟ میگویند سنگش از چین میآید، در حالیکه سنگش از خرمآباد میآید. وقتی مردم نمای رومی میخواهند مگر ما میتوانیم جلوی آن را بگیریم؟ تا کجا میتوانیم ایستادگی کنیم؟ از نظر فقه اسلامی هم بررسی کنید ما هیچ ممانعتی نمیتوانیم برای چنین مواردی ایجاد کنیم. تنها چیزی که در فقه اسلامی داریم قاعده لاضرر و لاضرار است، یعنی نباید از نظر نور و تهویه برای همسایگان ممانعت ایجاد کرد.
جالب است که با معماری مدرن نمیجنگیم ولی با نمای رومی میجنگیم. البته من طرفدار نمای رومی نیستم فقط میخواهم نگرش غلطی که در ساختار داریم را خاطرنشان کنم.
ریشه این مشکلات و راه حل آن را در کجا میبینید؟
نمای شهری، فصل مشترک معماری و شهرسازی است که باید معماران و شهرسازان در آنجا تعامل کنند. ما نباید جلوی خلاقیت معماران را بگیریم، قوانین طراحی شهری باید اثرگذار باشد، یعنی جنبه هدایتی داشته باشد نه این که تعیین کننده نهایی و محدود کننده باشد.
علت این مشکلات آن است که طراحان برجسته شهری ما در میدان نیستند و طراحان فعلی هم تسلطی بر موضوع ندارند.
حتی الگوهای سنتی که پیشنهاد دادند الگوهای غلطی است؛ چون طرحی راهبردی ندارند که بتواند هویت یا منظر را تعریف کند.
ما هنوز تعریف دقیقی از این موارد نداریم.
این مشکلات در جاهای دیگر هم دیده میشود، مثلاً مجلات معماری یک سری طرحهایی را برنده اعلام میکنند که داخلشان مثل زندان است و نه اجاره میروند نه فروش؛ چون مردم پنجره و نور میخواهند.
اما در اصل من با هیچکدام از این طرح ها مخالف نیستم، بحث من این است که ما باید یک طرح راهبردی داشته باشیم بدون اینکه جلوی خلاقیت را بگیریم.
علاوه بر این که ما در کشور، هنوز بازسازی و مستحکمسازی بناهامان را انجام ندادهایم که به مرحله نوسازی و زیبایی برسیم.
قوانین ما باید به شکلی باشد که متناسب با بافت و شرایط مناطق مختلف، یک جا سختگیرانه باشد و جای دیگر آزاد.
هماهنگی با زمینه مهم است، اما در بسیاری از موارد، زمینهی ما نامناسب است و طوری نیست که بتواند به عنوان یک عنصر خطدهنده عمل کند. البته میتوانیم از منطقه، محله و یا بوم این زمینه را استخراج کنیم که هر کدام در این مقوله، تاریخ خودشان را دارند.
در مجموع من فکر میکنم که ما قبل از این که بخواهیم به نما بپردازیم، باید به بحث کیفیت فضا وارد شویم. مرحوم میرمیران میگوید: « مردم فرم را میبینند ولی فضا را درک میکنند.»
در واقع تا زمانی که رابطه نما با دیگر اجزا مشخص نشود کاری از پیش نخواهد رفت.
هدف ما نباید بر این موضوع متمرکز شود که شهرمان صرفا زیبا باشد، چرا که مهمتر از آن، این است که شهرمان هویت داشته باشد.