به گزارش برنا، در آغاز این نمایشنامه مفیستو به بارگاه خداوند می آید و در پی شرطی اجازه می یابد با جاذبه های شیطانی اش همراه فاؤست در گذر او بر زمین باشد.
چنین، سینه فاؤست آوردگاه دو نیروی ایزدی و اهریمنی می شود و سرنوشت این دانشمند که در پی آگاهی بر همه ی رازهای جهان و گذار از همه ی مرزهای محدود هستی انسانی است_بدل به تقدیر عام انسانی.
تراژدی او زمانی رخ می دهد که انسان از دامان طبیعت به در می آید، به قانونمندی های آن پی می برد و با دست یاری در ساحت آن، خدای وار راه خودمختاری در پیش می گیرد. فاجعه هایی که وی در این راه به بار می آورد، نه ناشی از خصلتی خاص، که برخاسته از منش انسان مدرن است.
بازگفت تضاد حل ناشدنی کنش و گناه چنین انسانی از این نمایشنامه اثری کلاسیک و جهانی می سازد.
تمامی این درام نبرد بین ذکات و زندگیست، نبردی که در آن سرانجام هوش انسانی بازنده همیشه است. فاوست نماینده هوش آدمی است و زندگی در اشکال مختلف، بسته به موقعیت در این درام آمده است.
«فاوست» گوته اخلاقیات مسیحی نسخه اولیه را پیچیده میکند. داستان نمایشی گوته ترکیبیست از نمایشنامه و شعر و لحن حماسی دارد. ارجاعاتی به فلسفه، ادبیات و شعر مسیحی قرون وسطایی، رومی شرقی و یونانی در این اثر جمع شدهاند.
ترکیب و پالایش این اثر ۶۰ سال از عمر گوته را، هرچند نه ممتدد و مداوم، به خود مشغول داشت. نسخه نهایی بعد از مرگ او منتشر شد و یکی از آثار بزرگ ادبیات آلمانی شناخته میشود.
نخستین ترجمههای این اثر از فرانسه به فارسی انجام شدهاست. ترجمه نخست توسط «اسدالله مبشری» (۱۳۴۵) انجام گرفت و به قسمت اول فاوست محدود میشود. سپس (۱۳۷۶) هر دو بخش این اثر با ترجمه «م. به آذین» در «انتشارات نیلوفر» به چاپ رسید. به تازگی ترجمه فاوست از زبان آلمانی توسط «سعید جوزی» انجام گرفته و توسط انتشارات «گل آذین» منتشر شدهاست. در این ترجمه شرح صحنهها، شخصیتها و روند داستان با جزئیات شرح داده شدهاست.
کتاب «مرشد و مارگریتا» تأثیر زیادی از کتاب «فاوست» گوته گرفتهاست.