از آب گلآلود ماهی گرفتن، یکی از شگردهای همیشگی مدعیان اصلاحات بوده است. فرصتطلبی، جوسازی خلاف واقع، تحریک افکار عمومی علیه منافع ملی، بزرگنمایی اشکالات موجود، داشتن تعلقخاطر به غربیها و مهمتر از همه ذبح منافع ملی پای بیگانگان از جمله مؤلفههای اصلی سیاست ورزیهای اصلاحطلبان بوده است.
با اینکه هنوز ضرباهنگ استقبال ایران از سران کشورهای دنیا در مراسم تحلیف رئیسجمهور دولت سیزدهم به گوش میرسد و یا جوهر امضای پیوستن ایران به شانگهای خشک نشده است، اما برخی اصلاحطلبان این روزها و در گوشه و کنار مدعی منزوی شدن ایران و بیتوجهی نظام به کارکردهای ارتباطات بینالمللی شدهاند.
برای نمونه لایههای افراطی این طیف اخیراً تلاش گستردهای داشته تا با تقطیع بخشی از بیانات رهبر انقلاب در جمع شاعران آیینی (بیستم فروردین 99) به افکار عمومی اینگونه القا کنند که نظام نسبت به نقش سازنده مراودات بینالمللی در توسعه و شکوفایی کشور بیاعتنا بوده و به دنبال منزویسازی ایران در عرصه جهانی است.
در این خصوص نکات ذیل قابلطرح است:
1- مقام معظم رهبری در این دیدار با اشاره به دعاهای اول، دوم، سوم و خصوصاً دعای پنجم صحیفه سجادیه لزوم اتصال به قدرت لایزال الهی در همه عرصهها را مورد تأکید قرار داده و مبتنی بر معارف دینی در پاسخ به تهدیدات دامنهدار غربیها در عرصه بینالمللی قطع ارتباط آنها را در سنجه با قدرت الهی بیتأثیر و ناکارآمد معرفی میکنند. ایشان میفرمایند: «... دعای پنجم صحیفه سجّادیّه: اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِک اینها حرفهای خیلی مهمی است؛ قطع قاطعین شمارا وحشتزده نکند وقتی به خدا متّصلید. اینکه میگوید "وَ اکفِنی" این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ دارد به ما میگوید شما اکتفا کن به صله با پروردگار. بگذار همه دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما میزند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایدهای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ اینها ببینید معارف اسلامی است.»
روشن است که پاسخ معظم له به تهدیدات غربیها مستظهر به پشتیبانی قدرت الهی؛ مطلقاً به معنای عدم توجه به کارآمدی ارتباطات بینالمللی در عرصه پیشرفت و توسعه کشور نیست.
این طیف ناهنجار کوشش دارد با دستاویز قرار دادن بخش تقطیع شده سخنان رهبر انقلاب اسلامی ضمن ایجاد هراس از توان غربیها در نزد مردم و تخطئه اصل الهی مقاومت در برابر مستکبران و سلطه جویان غربی به شانتاژ سیاسی دست بزنند تا شاید با ایجاد وحشت در خصوص قدرت غرب، دولتمردان را با قلبی لرزان بهپای میز مذاکرات مرده برجامی بکشاند.
2- در جهل سال گذشته مقام معظم رهبری (چه در دوران ریاست جمهوری و چه در برهه رهبری) همواره به روابط متقابل و تعامل سازنده با دنیا اصرار داشته و راهگشای بنبستهای احتمالی دولتمردان در این خصوص بودند. البته موضوع رژیم جعلی صهیونیستی و دولت ظالم آمریکا از این قاعده استثنا هست. تعامل با دولتهای منطقه و ملل مختلف همواره از مؤکدات معظم له بوده است.
همچنین در اسناد بالادستی ابلاغی ازجمله دربندهای 59 تا 63 برنامه ششم توسعه در بخش امور سیاست خارجی حفظ و افزودن بر دستاوردهای سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه آسیای جنوب غربی، اولویت دادن به دیپلماسی اقتصادی با هدف توسعه سرمایهگذاری خارجی، ورود به بازارهای جهانی و دستیابی به فناوری برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و سند چشمانداز؛ توسعه کمّی و کیفی رسانههای فرامرزی با زبانهای رایج بینالمللی؛ ایجاد زمینههای لازم در جهت جلب سرمایه و توان علمی و تخصصی ایرانیان خارج از کشور در توسعه ملی و تأثیر بر سیاستهای نظام سلطه در دفاع از منافع ملی و بهرهگیری حداکثری از روشها و ابزارهای دیپلماسی نوین و عمومی از اهم موضوعات موردنظر ایشان هست.
علاوه بر آن بند 28 تا 33 سیاستهای کلی نظام ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در امور مربوط به مناسبات سیاسی و روابط خارجی ابلاغی، گویای زوایای روشن از اعتقاد ایشان به تعامل سازنده با دنیا بر محور حکمت و عزت ایرانی است. این همه در حالی است که افراطیون اصلاحطلب میکوشند با تقطیع نویسی و وارونهگوئی، رهبر انقلاب اسلامی را به نادرستی مخالف توسعه روابط جهانی معرفی کنند.
3- جمعبندی اتفاقات روابط غرب با ایران در چهل سال گذشته مؤید آن است که به خاطر خوی استعماری غربیها، روابط متقابل ما هیچگاه از یک تعادل مطلوب دوسویه سازنده برخوردار نبوده و همواره فراز و فرودهای قابل تأملی داشته است. در حقیقت روابط ما با غرب تنها تا زمانی ادامه یافته است که ایران عملاً گوش به فرمان آنها بوده و از هرگونه ابراز مخالفت باسیاستهای استبدادی و استعماری منطقهای و جهانی آنها خودداری کرده است. هرگاه ایران ندای استقلال و عزت سیاسی را سر داده و یا پیگیر اصول و آرمانهای انقلابی خویش در عرصه سیاست داخلی و خارجی بوده است چماق تحریم و قطع ارتباط غربیها بر سر ایران ولو در شرایط بسیار سخت کرونایی با ضرب شدید فرود آمده است. در واقع آنها فقط دنبال گاو شیرده هستند و الا تحریم و تهدید تنها چاره کار آنها برای پیشبرد اهداف خواهد بود. باید پذیرفت سیاست هویج و چماق جزو لاینفک سیاست خارجی غربیها در مواجهه با ملت ایران بوده است.
4- بیوفایی سیاسی، دشمنی پنهانی و بدعهدی علنی از مؤلفههای بارز سیاست خارجی غربیها است. در حقیقت شروع مجادله آمریکا و اروپائیها با ایران ریشه در سیاست نه شرقی، نه غربی ایران اسلامی دارد. اندکی قبل از 13 آبان 1358 این دشمنی در روابط غرب با ایران علنی شده و با تسخیر لانه جاسوسی شدت اجماع اروپائی به خود گرفت. حمایت فراگیر مالی و تسلیحاتی از صدام، تجهیز صدام به سلاحهای شیمیایی، قطع ارتباط اروپائیها با ایران به خاطر فتوای شرعی حضرت امام خمینی در خصوص سلمان رشدی و فراخواندن سفرا، مواضع ضد ایرانی اتحادیه اروپا به بهانه دادگاه پوشالی میکونوس و فراخوانی مجدد سفرا، واکنش ضد ایرانی غربیها در برابر مقاومت اصولی ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی و قطع گفتگوهای انتقادی دوره هاشمی رفسنجانی، اعمال فشار یکسویه بر ایران برای امضای پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدون توجه به اقدامات پنهانی رژیم صهیونیستی و عربستان برای دستیابی به سلاح اتمی، تحریم ایران به بهانه مسائل حقوق بشری و پیشرفتهای موشکی و انکار هولوکاست، اعمال تحریمهای فلجکننده به خاطر توسعه برنامه غیرنظامی غنیسازی اورانیوم، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و بردن کشور ذیل فصل هفتم، تحریم بانک مرکزی، امور بیمه، وزارت نفت، کشتیرانی و حوزه پزشکی، دانشی و اقتصادی کشور، ممانعت از پیوستن ایران به تجارت جهانی و بلوکه کردن دارائیهای ملت ایران تنها بخشی از تلاش غربیها برای منزویسازی ملت ایران بوده است.
همه این دشمنیها تنها با نسخه مقاومت و اتکا به قدرت داخلی رفع و رجوع شده است. سیاست فشار حداکثری آمریکا فقط رویکرد براندازی حکومت و منزویسازی ایران را دنبال میکرد که عملاً با مقاومت ملت ایران، دولت آمریکا در عرصه جهانی خود منزوی و منفعل شده و اکنون در بنبست برجام دست و پای بیحاصل میزند.
5- روشن است اقتدار مقابل انزوا است. حتی در شرایط غیرمتعارف انزوای باعزت در هر حالتی بهتر ارتباط خارج از قاعده و سلطه آفرین با بیگانگان است. اما در این میان آیا اساساً امکان منزویسازی یک کشور قدرتمند و مقتدری مثل ایران بهواسطه تحریم وجود دارد؟ اقتدار چیست؟ اقتدار به معنی توانمندی است. در فـرهنگ انگلیسی آکسفورد اقتدار (اتوریته) به «حق واداشتن دیگران به اطاعت»، «حق فرماندهی یا ارائه تصمیم نهایی» و «حق مورد اعتماد بودن» تعریف شده است. در تعریف سادهتر اقتدار به معنی آن است که فرد یا حکومت از چنـان مقبولیتی برخوردار باشد که دیگران جویای نظر او در مسائل پیش رو باشند.
از سوی دیگر مشروعیت نیز مکمل اقتدار و از بین برنده انزوا است. از منظر دین اسلام مشروعیت نظام سیاسی دقیقاً به شریعت الهی گره خورده و میزان آن با نسبت پایبندی حاکمیت بهحق، مبارزه با باطل و میزان مشارکت فعال مردم در تصمیمگیریها ارتباط مستقیم دارد.
نقشآفرینیهای مؤثر ایران در منطقه و معادلات جهانی گویای خیل مسائل است. افتخار جمهوری اسلامی ایران این است که همواره یاور مظلومان و دشمن ظالمان در سراسر دنیاست.
6- موقعیت ژئوپلتیکی، منابع و معادن وسوسهانگیز روزمینی و زیرزمینی، دسترسی به آبهای آزاد، واقع شدن در شاهراه تجاری و کریدورهای جهانی، چهارفصل بودن و برخورداری از رونق کشاورزی، بازار تجاری پرسود و دهها مؤلفه دیگر از قدیمالایام کشور ما را در معرض طمع و نفوذ ویرانگر کشورهای استعماری قرار داده است. واکاوی زمینه بروز رخدادهای چهارصد سال اخیر کشور مبین آن است که شانتاژ کاری سیاسی و اجتماعی، تطمیع سیاست پردازان، اختلافات داخلی سران، دل بستن به وعده تعامل با دنیا و ترس بیمورد از انزوای جهانی و وادادگی نخبگان اقتصادی و سیاسی بهطور طبیعی تسهیل گر چنین نفوذ سیاهی بوده است.
این قصه پر قصه به واسطه بیسقف بودن چارچوب حرص و آز و اشتیاق غربیها به کشورگشائی و همچنین طمع آنان بر خاک زرخیز ایران همواره نمود داشته است.
کشورهای غربی و همسایگان شرقی ما همواره کوشیدند باتربیت سیاسیون وابسته و نفوذی، ترساندن حکام وقت و مهمتر از همه به بهانه مشارکت دادن ایران در ارتباطات بینالمللی، کشور را حیاطخلوت خویش سازند.
بهسادگی میتوان رد پای بیگانگان و عوامل نفوذی مدعی توسعه روابط با سفارتخانههای خارجی را در قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان، منتهی شدن انقلاب مشروطه به سلطنت نامشروع پهلوی و کودتای سیاه سید ضیا طباطبایی و استمرار حکومت محمدرضا شاه پهلوی یافت.
7-تلاش انتزاعی برای رهایی کشور از انزوای بینالمللی یک کلید رمز راهبردی بوده است که هماره پای غربیها را به بدترین شکل ممکن به کشور ما بازکرده است. در عصر استعمار نوین پرتغالیها اولین استعمارگرانی بودند که به بهانه تجارت از غرب اروپا وارد خلیجفارس شدند.
بازخوانی تاریخچه این حضور ظاهراً تجاری نشان میدهد که در مدتی کوتاه اشغال هرمز، بحرین، قطیف و تلاش برای تصرف بصره تنها رهآورد این اعتماد بیجای حکومت صفوی به پرتقالیها بود. از سوی دیگر نگاهی گذرا به سیاهه قراردادهای منعقده ایران در دوران قاجار و پهلوی با دولتهای غربی که اتفاقاً به بهانه مراودات بینالمللی و خارج کردن ایران از انزوا صورت گرفته است همگی گویای حقایق تلختری است.
وابستگی ایران در تمامی ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به غرب و مبدل شدن رژیم پهلوی به ژاندارم آمریکا در غرب بزرگترین دستاورد چنین خروج بی مبنا از انزوا بوده است.
8- انعقاد عهدنامه فنکنشتاین با فرانسه، عهدنامههای مجمل و مفصل و معاهده پاریس و گلدسمید و 1919 با انگلستان، عهدنامههای گلستان و ترکمانچای و آخال با روسیه و دادن امتیازات ننگین آرمیتاژ اسمیت، رویتر، دارسی، خوشتیار، رژی، قرارداد گس-گلشائیان، تالبوت، لاتاری، قرارداد کنسرسیوم، معاهده ننگین کاپیتولاسیون و دهها مورد دیگر به اتباع بیگانه تنها برگ کوچکی از وطنفروشی حکام وقت است که همگی به پیشنهاد و اسرار روشنفکران غربگرا و به بهانه تقویت روابط با بیگانگان شرقی و غربی منعقدشده و طی سالیان متمادی سلسله وار خاک سیاه رنج و تباهی را بر این کشور پاشیدهاند.
وابسته سازی کشور به بهانه تحدید روابط، سپس تهدید به تحریم شگرد تاریخی غربیها است که نمونه بارز آن در ماجرای عبرتآموز ملی شدن نفت ایران قابل رصد است. اشغال کشور در دوره جنگ جهانی دوم توسط متفقین به بهانه حضور مستشاران آلمانی در تهران باوجود اعلام بیطرفی ما و قتلعام شدن هفت میلیون ایرانی بیگناه بهواسطه قحطی ایجادشده توسط متفقین بخش دیگری از دستاورد اعتماد به بیگانگان است.
9- پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و اشراف دقیق حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بر مناسبات بینالمللی کافی بود تا این رشته وابستگی گسسته شده و در عرصه سیاست خارجی ایران تحولی نوین و مستمر رقم بزند.
باید شیوه اسوه حسنه یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در ماجرای تاریخی شعب ابیطالب و تمسک به قدرت لایزال الهی را سرمشق خود قرار دهیم که رمز پیروزی ملت ایران در مقابله با ظالمان مستکبر است.
در خاتمه باید به کسانی که تصور میکنند مردم انقلابی ایران ایمان ضعیف داشته و توان مقاومت در برابر زورگوییهای غرب و تحمل تبعات تحریم را ندارند باید گفت در خانه اگر کس است یک حرف بس است. اگر از همه مصادیق چهل سال گذشته بگذریم فقط حضور آگاهانه و پرشور غرورآفرین چند دهمیلیونی مردم در مراسم تشییع پیکر شهیدان محسن حججی و حاج قاسم سلیمانی به تنهائی قادر بود نقشه فریب اصلاحطلبان را که به بهانه ترس از انزوا و تحریم در قالب تقیه و مدارا با دشمن کادوپیچ شده بود را به باد فنا بدهد.
شکوفاسازی اقتصاد نه با وابستگی به غرب بلکه در سایه وحدت ملی، تلاش جمعی و اتکا به قدرت داخل میسر است.