به گزارش خبرگزاری برنا از مشهد، در نوشته الگار آمده است:«آنان مأموران خود را به هر محلی میفرستادند، با اتباع ایران با خشونت رفتار میکردند و در هیچ جا به حکومت اعتنایی نداشتند. از طرف شاه و دربار نیز هر روز به حکام ولایات اوامر صادر میشد که باید در پیشرفت امور کمپانی منتهای سعی را به جا بیاورند و از اهتمام و همراهی، دقیقهای فروگذار نکنند».
هر چند که مردم ایران، از حدود نیم قرن پیش از وقایع مربوط به نهضت تنباکو، با رفتارهای استعمارگرانه انگلیسیها آشنایی داشتند، اما در واقع قرارداد رژی بود که سبب شد دست انگلیسیها در امور داخلی ایران بازتر شود و حتی در جزئیترین امور جامعه مسلمان ایران دخالت کنند. از سوی دیگر، رفتار متکبرانه و نژادپرستانه آنها برای مردمی که عمری را عزتمند زیسته بودند، قابل تحمل نبود.
علمای اعلام، امتیاز تنباکو را که ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۷ خورشیدی به یک نظامی انگلیسی به نام جرالد.اف.تالبوت واگذار کرد، مصداق تسلط کفار بر امور مسلمین دانستند و فتوای مشهور میرزای شیرازی بر اساس همین دیدگاه و تأکید بر قاعده فقهی «نفی سبیل» که هر گونه تسلط اجانب بر امور مسلمانان را حرام و غیرممکن میداند، صادر شد و آن حماسه ماندگار را خلق کرد. وسعت ماجرای نهضت تنباکو و اهمیت آن در تاریخ ایران موجب شده است برخی وقایع نسبتاً محدودتر، کمتر به چشم مورخان بیاید و از نقل آن غافل شوند. یکی از این اتفاقها، واکنش سریع و شدید مردم مشهد به قرارداد استعماری تنباکوست؛ اتفاقی که باید آن را سرآغاز استعمارستیزی آشکار در شرق ایران بدانیم. موضوع امروز نوشتار ما، مرور این حکایت پرافتخار است.
قلعهسازی انگلیسیها در مشهد
با اعطای امتیاز تنباکو به تالبوت، به تدریج سر و کله استعمارگران انگلیسی در خیلی از شهرهای ایران از جمله مشهد پیدا شد. آنها در هر شهر به ساخت قلعه نظامی پرداختند و از آنجا که طبق قرارداد، مجوز ورود سلاح را به این مکانها داشتند، عملاً پایگاههای نظامی انگلیس را که مقدمهای برای استعمار کامل ایران بود، در اقصی نقاط ایران بنا کردند. این مسئله نشان میدهد ماجرای قرارداد تنباکو، صرفاً یک قرارداد ساده برای فروش یک محصول نبود و ابعاد گستردهای را در راستای استعمار کامل ایران در بر میگرفت.
مشهد نیز به تبع دیگر شهرها شاهد ورود استعمارگران بود. شیخحسن کربلایی در رساله «تاریخ انحصار دخانیات» درباره ورود انگلیسیها به مشهد و فعالیت آنها در شهر که مدعی بودند «مقدمه اجرای قرارداد رژی است»، مینویسد: «بنای شهری به آن تفضیل گذاشتند و اسباب و آلات جنگ در آن نقطه به نحو اَتَمّ و اَکمَل فراهم، مستأجر تنباکو را واداشته که همچو بنای عظیمی به اسم محل تنباکو در نقطه باغ ایلخانی که مشرف بر تمام ارگ و سایر نقاط این شهر است، بنماید». کربلایی هزینه ساخت این قلعه نظامی را در شهر مشهد، چیزی حدود ۶هزار تومان در حدود ۱۳۰ سال پیش میداند. این مسئله موجب حساسیت علما و مردم مشهد شد. کمپانی رژی اطلاعیههایی در شهر منتشر و اعلام کرد هر نوع خرید و فروش تنباکو باید زیر نظر مأموران انگلیسی باشد.
طلاب وارد صحنه میشوند
با انتشار اخبار مربوط به فعالیت کمپانی رژی در مشهد، مردم نگران از پیامدهای آن به سراغ علما رفتند. همزمان وعاظ و خطبای معروفی مانند «میرزا عبدالرحمن»، «سیدمحمد کلاتی» و «زینالعابدین واعظ سبزواری» هم دست به سخنرانیهای تند و صریحی علیه انگلیسیها زدند و شهر مشهد بر اثر همین اقدامها، شرایط ملتهبی به خود گرفت و برخی بازاریان نیز مغازههای خود را تعطیل کردند. روز ۱۳ مهر سال ۱۲۷۰، ساعتی پس از اقامه نماز ظهر، ۵۰ نفر از طلاب مدرسه بالاسر ابتدا در حرم رضوی تجمع کردند و سپس به سمت بازار به راه افتادند. حضور طلاب جوانی که پی در پی شعارهای ضداستعماری در بازار میدادند، دیگر بازاریان را هم برای پیوستن به اعتراض تشویق کرد. به این ترتیب بازار مشهد تعطیل شد و یک قیام سراسری شکل گرفت.
نبرد در بالاخیابان
آن گروه ۵۰ نفری، خیلی زود و با پیوستن مردم به جمعیتی چندهزار نفره تبدیل شد. آنها به سوی حرم مطهر حرکت کردند و میخواستند در صحن عتیق دست به تحصن اعتراضی بزنند، اما فتحعلی صاحب دیوان، والی وقت خراسان دستور داد مأموران از ورود آنها به حرم رضوی جلوگیری کنند. این اقدام نه تنها از هیجان جمعیت نکاست، بلکه خشم مردم را بیشتر کرد؛ ضمن اینکه مردم توانستند وارد صحن عتیق شوند و اعتراضها هم شدیدتر شد. صاحب دیوان نیروهای نظامی را برای مقابله با اقدامهای مردم به بالاخیابان فرستاد. ضرب و شتم طلاب در ورودی صحن عتیق موجب شد بخشی از جمعیت به سمت مسجد گوهرشاد حرکت کند و در این مکان متحصن شود. درگیری در بالاخیابان بسیار سنگین بود و شعارهای ضدانگلیسی مردم به قدری «دانیل»، مأمور کمپانی رژی در مشهد را ترساند که او ناچار شد نزد «مکلین»، کنسول انگلیس در مشهد برود و با کمک او و حمایت صاحب دیوان، در ارگ مشهد مخفی شود. با وجود این، اعتراض روز ۱۳ مهرماه همچنان ادامه داشت و مهمتر اینکه بانوان مشهدی هم ساعتی پس از اوجگیری آن، به قیام پیوستند.
پیروزی قیام
در چنین شرایطی بود که والی با ارسال تلگراف به تهران، ناصرالدینشاه را از ماجرا مطلع کرد. شاه خشمگین از اقدام طلاب و مردم، تلگرافی شدیداللحن برای صاحب دیوان فرستاد: «شجاعالدوله و سواران زعفرانلو را به مشهد فراخوانید. همه یاغیان را بدون استثنا دستگیر نمایید. صد نفر از آنها را جلو توپ بگذارید و پدرشان را بسوزانید.
این قسم جسارتها و وقاحتها چه معنی دارد؟» اما به دلیل حضور علما و روحانیون شهر در صف نخست مبارزه، والی عملاً قادر نبود کاری از پیش ببرد. شاه که حالا تحت فشار شدید افکار عمومی قرار داشت و حتی اعتقاداتش به واسطه واگذاری امتیاز تنباکو زیر سؤال رفته بود، با پیشنهاد صاحب دیوان موافقت کرد؛ توقف ۶ماه فعالیتهای کمپانی در مشهد. به این ترتیب اقدامهای مشهدیها که با تحصن در حرم مطهر و مسجد گوهرشاد آغاز شده بود، نتیجه داد. کمپانی هم با توجه به شرایط خاص مشهد ترجیح داد فعلاً فعالیتهای خود را در مشهد متوقف کند. این یک پیروزی مهم و آشکار بود. دو ماه بعد در ۱۲ آذرماه ۱۲۷۰، میرزای شیرازی فتوای تاریخی خود را صادر و استعمال توتون و تنباکو را در «حکم محاربه با امام زمان(عج)» اعلام کرد.
انتهای پیام