به گزارش برنا به نقل از تهران بهشت ، خوش چهره نوشت: شمارش معکوس برای ایجاد توافق در وین به انتهایخود نزدیک شده است. این را میتوان در اظهارات همه طرفهای مذاکره کننده مستقر در هتل «کوبورگ » این شهر نشان گرفت. حالا نگرانیها از احتمال بینتیجه بودن مذاکرات وین به چشماندازی انجامیده که دیر نیست اعضای گروه « پنج + یک » دوباره دور یک میز بنشینند و چانهزنیها بر سر توافق نهایی به طور مستقیم و بیواسطه میان اعضا و خاصه تهران و واشنگتن بهدست آید.
تجربه مذاکرات وین، مصداقی دوباره براین واقعیت خواهد بود که سیاست امری سیال است و نمیتوان برای آن تکلیف دایمی و مطلق تعیین کرد. تصورات ذهنی و بسته با سیاست به عنوان هنر و فن عملی، فاصله بسیار دارد. سیاست، واقع بینی؛ انعطاف پذیری و فهم عملگرایانه را میطلبد. از این رو امروز همه مخالفان داخلی و خارجی برجام که مذاکره را محکوم و بینتیجه بودن آن را سرنوشتی محتوم میخواندند، در انفعال قرار گرفتهاند.
آنچه اکنون اهمیت دارد، ایجاد امکان برای بازگشت ایران به جامعه جهانی است. مهم نیست این فرصت از سوی کارگزاران چه جریان سیاسی و با چه سابقه فکری و کارنامه عملی ایجاد میشود. همه آنان که دل در گرو منافع و امنیت ملی دارند، فارغ از وابستگی و یا همدلی با گرایشهای سیاسی و جناحی، لازم است از مذاکرات جاری در وین حمایت کرده و توافق هر چند محدود و اندک را فرصتی موقعیت ساز برای کشور در برون رفت از تهدیدهای فوری و مشکلات گریبانگیر کشور و مردم به حساب آورند.
وضعیت انجماد در برجام که سبب دوری ایران از جامعه جهانی و استمرار تحریمهای فرساینده شد، تنها مزایایی را در برداشت که سوداگران، رقیبان و مخالفان توانمندی ایران درهمه عرصهها از آن نسیب بردهاند. هنر دیپلماسی، بیرون رفتن از بنبستهایی است که ضمن پرهیز از گزینه جنگ، تعامل سازنده را میان منافع و گرایشهای متعارض در جامعه جهانی ایجاد میکند. همین مهم است که «عملگرایی» را در هنر دیپلماسی برجسته ساخته است. عملگرایی به معنای دور شدن از ارزشها و آرمانها نیست، بلکه رویکردی واقعگرایانه در خدمت به ایجاد فرصت برای خنثیسازی تهدیدهای فوری است.
ارزشگذاری بر توافق احتمالی وین را باید در نتایج آن تعیین کرد. نتایج، بیتردید محصول میزان خبرگی و هنر چانهزنی مذاکرهکنندگان ایرانی با طرفهایش خواهد بود. زود هنگام است در این باره قضاوت کرد؛ زیرا کف و سقف توافق احتمالی هنوز در پرده ابهام است. هرچه در این باره گفته میشود، احتمالهایی است که در گمانهای ناظران بازتاب دارد. با این حال چند نکته را نباید از نظر دور داشت. نخست اینکه شروع دوباره مذاکرات وین از ایستگاه ششم به بعد با وضعی به نسبت متفاوت از گذشته همراه شد. در دور تازه مذاکرات، تهران در مقابل خود ائتلافی از مواضع مشترک - حتی میان بلوکهای غربی و شرقی - را تجربه کرده است. دوم؛ اگرچه واشنگتن در مذاکرات به طور مستقیم حضور نداشته، اما خواستهای آن از تهران با مواضع نمایندگان دیگر دولتها همسو است. به عبارت دیگر، دور تازه مذاکرات، چالش میان دو طرف تهران و واشنگتن است که تاکنون با یکدیگر گفتوگوی مستقیم نداشتهاند. بعد از این چه پیش خواهد آمد را باید به زمان و رخدادهای بعدی سپرد.
سوم؛ تهران از دور هفتم مذاکرات با خواستهای یکسویهای روبرو بوده که آن را باید در همان ائتلاف مواضع پنج دولت مذاکره کننده تفسیر کرد. در واقع، تهران در مذاکرات اخیر از متحد و شریک مطمئن در جمع مذاکره کنندگان برخوردار نیست. البته نمایندگان روسیه و چین کوشیدهاند با ارائه نقش تعدیل کننده در مواضع طرفهای ایرانی و غربی، بیشتر نقش پلیس خوب را مقابل تهران برای بازگشت به تعهدات برجامیاش ایفا کنند. چهارم؛ هنوز میزان امتیازهای طرفهای مقابل به تهران برای ایجاد توافق، روشن نیست. به سخن دیگر، ماهیت و کمیت توافق «کم در برابر کم» به رغم برخی گمانهزنیها در پرده ابهام است. پنجم؛ این پرسش مطرح است که توافق احتمالی، بستر توافقهای بعدی را ایجاد میکند و یا تنها توافقی است برای خرید زمان از سوی همه طرفها و به عنوان تصمیمی فوری که برون رفت از وضع انجمادی کنونی را میسر میسازد؟ پرسش دیگر اینکه؛ پس از توافق احتمالی، هریک از طرفها چه ارزشی را برای فروش نزد افکار عمومی کشورهای خود خواهند داشت و مسئولیت پذیری آنان در دفاع از دستاورد مذاکرات وین چگونه خواهد بود؟
هرچه هست، شمارش معکوس در مذاکرات وین برای ایجاد توافق به عدد پایان نزدیک شده است. نشانههای توافق را در اظهارات خوش بینانه همه طرفها میتوان سراغ گرفت.
انتهای پیام/