گزارش نوروزی با نگاهی به سال ۱۴۰۰؛

هنوز درام ایرانی به زنان بدهکار است!

|
۱۴۰۱/۰۱/۰۳
|
۱۰:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۳۰۵۶۵۶
هنوز درام ایرانی به زنان بدهکار است!
آیا داستان زندگی زنان حاضر در فیلم ها و سریال های ایرانی برگرفته از واقعیت است؟ آیا زنانی که در قصه های ایرانی می بینیم برای ما قابل باور هستند؟

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یکی از عناصری که اصولا در آثار نمایشی در کمپانی های مختلف دنیا با اهدافی متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد و  اشتباها بر اساس نگاهی کاملا بازاری به عنوان ابزار مد نظر است و طبیعتا به دلیل جایگاه انسانی و اجتماعی گاهی با بد سلیقگی نقطه ی عطف  برخی از ژانر ها در آثار نمایشی هستند و این نگاه اقتصادی در جلب نظر مخاطب بیش از آن که یک فکت اجتماعی باشد دیدگاهی بیزینسی در آن پنهان است، زنان هستند که طبیعتا نیمی از افراد یک جامعه را با تعاریف خاص، ماموریت های ویژه و البته سرفصل های موثر خانوادگی  را به خود اختصاص می دهند و در بسیاری از تولیدات سینمایی در کمپانی های نامدار نگاهی فراتر از یک قهرمان نیز به این قشر مد نظر بوده و هنوز هست.

با مقدمه ی فوق و با این هدف که انصافا سینمای ایران و البته دیگر مدیای مرتبط با آثار نمایشی در داخل با نیم نگاهی به اعتقادات عرفی و شرعی این مجوز را بر خود قائل می دانند که زن ایرانی تعاریفی دیگر را در قاموس ما دارد و هرگز معتقد به این نوع از رفتار ناثواب در انعکاس نقش زن نیستند ، جای بسی خرسندی و حس غرور دارد که نمی توان آز آن به سادگی عبور کرد.

با تمام این اوصاف اما نمی توان کتمان کرد که سینمای ما  هم به رغم رعایت اخلاق و چارچوب های عرفی و اعتقادی نسبت به بانوان پرداخت تمام عیاری ، درخور و شایسته جایگاه و پایگاه زن در جامعه و خانواده  در آثارش نداشته است.

گلاب آدینه

 

اگر به کارنامه تولیدات سینمایی با همین هدف نگاهی عمیق داشته باشیم تنها چند کارگردان و  چند اثر نمایشی موفق و نامدار با  نگاهی هوشمندانه ، واقعی و البته برشی واضح و  موثر از نمایش زنان را فارغ از هر نگاه جنسیتی به تصویر کشیده اند که باید اعتراف کرد این مساوات هم جای مسئله دارد. اگرچه بارها در تولیدات سینمایی و تلویزیونی به نقش موثر  زن و محور قرار دادن زنان، دختران و مادران به عنوان نخ تسبیح داستان ها رسیده ایم اما آیا به اندازه ای که مردان را در مقام قهرمان و فاعل موثر  در درام دیده ایم نقش زنان را هم در جایگاه مادر، کاراکتر بر رأس هرم قصه ها و... به تعمیق و تفکر همگان گذاشته ایم؟

هنگامه قاضیانی

جدا از ساخته های تهمینه میلانی، چند اثر درخشان از داریوش مهرجویی که نقطه عطف آنها بعد از "پری" و "لیلا" اثر ماندگار "مهمان مامان" است، یا در تلویزیون سریال "تا ثریا" و "مدینه" ساخته های سیروس مقدم ، روسری آبی و...  که تنها گوشه ای از آثار نمایشی را به خود اختصاص می دهند که این کمیت در کیفیت نیز جبران نشده است و به رغم انواع و اقسام ممیزی در ساخت، هنوز می توان در درام ایرانی زن را به حق و حقوق واقعیش رساند.

رویا نونهالی

فراموش نکنیم که دیدن مادران تکراری، نمایش دخترانی که خطوط قرمز را می شکنند، نمایش زنان گسیخته از خانه، به تصویر کشیدن زنان حامی همسر، نمایش زنان فرمان بردار صرف یا مادران دلسوز و... اگرچه آیینه ای واقعی است اما هنر نمایش می تواند جدا از نمایش واقعیات و انعکاس مستندات از عنصر اغراق در واقعیت به نفع الگوسازی و یادآوری سود ببرد و زنان قهرمانی را به تصویر بکشد که جدا از حس تهییج و تفکر و البته تعمق الگوسازی و الگو پروری نماید.

طناز طباطبایی

مگر می توان نقش زنان را در دوران دفاع مقدس نادیده گرفت؟(که در آثار مختلف انصافا مد نظر فیلمسازان کاربلد بوده است و شاید نمونه اخیر و قابل دفاعش فیلم سینمایی "ویلایی ها" باشد)، مگر می توان نقش زن را در موفقیت های سیاسی و اقتصادی هر کشور به خصوص کشور خودمان نادیده بگیریم؟ مگر ممکن است از محور قرار دادن زنان در امور علمی مختلف به رغم معرفی چهره های ماندگار علمی زن در تاریخ به سادگی عبور کنیم یا در ادبیات، ورزش و... ؟

مدینه

با یک حساب سر انگشتی می توانیم بدهکاری سینما و هنر نمایش را به زنان روی کاغذ بیاوریم و با هر دلیل منطقی و غیر منطقی بپذیریم که تمام تعاریف لازم از زن ایرانی (حداقل آنطور که باید به تصویر کشیده نشده است) گویی کتاب نان رشته ای از محرومیت ها ،محدودیت ها ، ممیزی های غلط، خط قرمزهای اشتباه و... بیخ گوش فیلمسازان توصیه شده یا نشده که تا امروز این بدهکاری تمام و کمال وصول نشده است.

تا ثریا

اگرچه در سال های اخیر کارگردانان زن بسیاری با قدرت روی کار آمده اند و فیلم هایی چون "شیار 143"، "شبی که ماه کامل شد" و "ابلق" را می سازند یا در شبکه نمایش خانگی سریال "خاتون" با نگاهی به رشادت های یک زن ایرانی در دوره ای از تاریخ ساخته می شود اما نمی توان پذیرفت که این انعکاس از مقام زن دِین سینما را به او ادا کرده است چرا که سینما این قدرت را دارد که تعریف غلط برخی از جوامع را درباره ی زنان تغییر داده و به تعریفی درست و استاندارد از زنان و مادران برسد.

در ذیل اشاره ایی داریم به نام چند کارگردان زن سینمای ایران وآثارشان که انصافا برخی جسارتی مثال زدنی در پرداخت به سوژه های مختلف اجتماعی داشته است؛

 

رخشان بنی‌اعتماد

  • روسری آبی، نرگس، زیر پوست شهر،‌ گیلانه، خون بازی، قصه‌ها

 

پوران درخشنده

  • رویای خیس، بچه‌های ابدی، هیس دخترها فریاد نمی‌زنند

 

 تهمینه میلانی

  •  بچه‌های طلاق، دیگه چه خبر، دو زن، نیمه پنهان،‌ آتش بس

 

مرضیه برومند

  • شهر موش‌ها، الو الو من جوجوام، مربای شیرین

نیکی کریمی

  • فیلم‌های مهم: آتابای، شیفت شب، سوت پایان

آیدا پناهنده

  •  ناهید، اسرافیل

 نرگس آبیار

  •  شیار ۱۴۳، نفس، شبی که ماه کامل شد، ابلق

.

منیژه حکمت

  •  زندان زنان، سه زن

 

 تینا پاکروان

  • خانوم، نیمه شب اتفاق افتاد، لس‌آنجلس تهران

 

 مونا زندی

  •  عصر جمعه، بنفشه آفریقایی

شادمهر راستین: نقش زن‌ها در آثار نمایشی متفاوت از واقعیت است!/ شخصیت پردازی زنان چالش اصلی سینماست!

شادمهر راستین

شادمهر راستین، نویسنده سینما که در کارنامه اش آثاری چون "سنگبال"،"مرگ تدرجی"، "آن مرد آمد" و... را دارد، درخصوص جایگاه زنان در قصه ها و فیلمنامه‌ها بیان کرد: یک جایگاه متعارف از نقش زن بعد از انقلاب از تلویزیون وارد سینما شد که برخلاف خواسته ی خود زنان حاضر در جامعه آنان را ترغیب می کردند که در خانه، به دنبال جایگاه باشند و در دهه 60 طوری نشان می دادند که اگر زنی وارد جامعه شود، مشکلات خواهد داشت و این مشکلات باعث می شود که زنانگی آن دچار تردید شود. به عنوان مثال شاید موفقیت شغلی او با موفیقت شغلی همسرش در تضاد باشد یا نقش مادرانگی اش کمرنگ شود یا در محیط کارش نتواند مدیریت درستی داشته باشد.

این نویسنده اظهار داشت: و این اتفاق بر خلاف دیدگاهی بود که در جامعه می افتاد یعنی میزان دانشجو های خانم بیشتر شده بود و خانم ها سمت های مدیریتی را تصاحب می کردند و فعالیت آنها در حوزه های سیاسی بیشتر شده بود و به تدریج نقش زن در جامعه به صورت واقعی و نقش زن در تلویزیون و به تبع آن در سینما داشت از هم دورتر می شد و زنی که ما بر روی پرده نمایش می دیدیم زنی نبود که واقعا در جامعه ایرانی بود و نقش زن به صورت فانتزی در تلویزیون شکل گرفت که این زن از هوش و درایت زندگی مدرن غافل بود؛ یعنی تقریبا بیشتر زن هایی که در سریال های موفق کمدی تلویزیونی بودند، هیچ کدام نقش تعیین کننده ای نداشتند و سلیقه یا خواسته ای نداشتند و عملا خواسته که مهم ترین ویژگی شخصیت پردازی است برای مردان بود و زنان بیشتر مانع رسیدن آنها به خواسته هایشان بودند.

او ادامه داد: یعنی مرد می خواهد به جبهه برود یا موفقیت شغلی داشته باشد و یا حتی می خواهد بازی فوتبال ببیند، برای همه این خواسته ها مانع وجود داشت. مانند دوران کودکی که مادر همیشه منع میک رد و میگفت "نکن" در آینده هم همسر باید او را منع می کرد زمانی هم که می خواستند به زن خواسته بدهند، بیشتر خواسته ها یا مطرحی بود یا در حال خرید بود و یا خواسته ای که داشت بیشتر حالت هوس و تفریح بود مثلا یا یوگا کار می کرد یا لباس خرید می کرد و کمتر برای زن خواسته ای در حوزه شغلی و مدیریتی و آموزشی قائل بودند و با یک پیش فرض که زن نباید در فیلم کمدی باشد چون به شخصیت او توهین می شود، توهین آمیز ترین شخصیت های زن را در سریال های موفق کمدی تلویزیونی دیدیم و به تبع آن در سینما، تا جایی که اگر فیلمی زن روشنفکر داشت، با شکست تجاری مواجه می شد. اگر ده فیلم کمدی خوب این چهل سال را ببینید و می توانید متوجه شوید که در هرکدام از آن فیلم ها زنی وجود ندارد که خواسته ای داشته باشد. حتی اگر مثلا می خواهند در امتحان یا مسابقه ای اول شوند، این مردان هستند که به کمک آنها می آیند و در انتها نهایتا ازدواج غایت خواسته آنها است.

نویسنده فیلم "مرگ تدریجی" خاطر نشان کرد: سینمایی که موضوع آن اجتماعی است(ژانر اجتماعی نداریم) بیشتر بر روی خواسته های زنان کار می کند، به این دلیل که این موضوع اصلا در تلویزیون وجود ندارد، تا این حد که بعضی دوستان در سینما که می خواهند شخصیت پردازی زن را انجام دهند، می گویند آن چیزی نباشد که تلویزیون نشان می دهد. یعنی شخصیت زن در تلویزیون یک شخصیت تحریف شده است و نسبت به آن واکنش نشان دادن هم شاید اسیر همان تحریف شود. شناخت زن در حوزه شهری و اجتماعی و این که خواسته های آن ها را در فیلم نشان دهیم چیزی است که شاید بتوان گفت چالش اصلی سینمای ایران است یعنی باید در درجه اول به شناخت برسد که این شناخت کم پیش می آید. ترجیحا زنی که در همه ابعاد در سینما و تلویزیون میبینیم با خواستگاه و شخصیت زنی که خواسته ای دارد، خیلی هم سو نیست و به نظر میرسد اگر زنی برای خواسته های خود تلاش کند، زن خود خواهی است ولی اگر مردی برای خواسته های خود تلاش کند، به سمت قهرمانی می رود. در جامعه خیلی به سینما گوش ندادند و کار خود را می کنند و حضور زنان در جامعه هر روز بیشتر می شود و به خواسته های خود احترام می گذارند ولی همچنان سینما از این که درک درستی از خواسته زنان کشور ایران داشته باشد، همچنان دور است.

شادمهر راستین در پایان گفت: قطعا هر چقدر سینمای ایران در همه ابعاد پیشرفت می کند، رسیدن به چهره واقعی بیشتر می شود اما چهره واقعی چهره ایده آل یک زن یا یک مرد نیست، یکی از چهره های آن است و چهره هایی داریم که به رویا ها و کابوس ها و فانتزی ها برمی گردد که هنوز سینمای ایران از آن خیلی دور است و ما همچنان به دنبال این هستیم که فعلا فقط یک چهره واقعی نشان دهیم تا بعد بتوانیم به درونیات شخصیت های زن و حتی مرد برسیم. سینمای ایران از این که بتواند آن چه که یک انسان فکر میکند را نشان دهد خیلی فاصله دارد و ما فقط به خاطر تحریف تلویزیون مجبوریم به چهره واقعی اکتفا کنیم. امیدواریم یک روزی بتوانیم چهره ی انسانی شخصیت ها را در هنر های نمایشی بروز دهیم.

معصومه بیات: جایگاه زن در درام و در اجتماع

معصومه-بیات

معصومه بیات نویسنده سینما و تلویزیون که در آثار ارزشمندی چون "رگ خواب"، "قاتل و وحشی سریال "حوالی پاییز" و... به عنوان طراح ایده و نویسنده حضور داشته است درباره اینکه تا امروز چقدر نگاه جدی به مسائل زنان در آثار نمایشی صورت گرفته و چقدر می توان به این موضوع پرداخت به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: اینکه هرسال در روز زن، چنین پرسشی از کسانی پرسیده شود و برود تا سال بعد و روز زن دیگر ، خود نمایانگر میزان اهمیتی است که جامعه  به جایگاه زن می دهد . پس بهتر است در ابتدا بیان کنم که تا چه اندازه در مورد موضوع جایگاه زنان در سینما و تلویزیون و شبکه خانگی ناامید هستم. البته این اشکالی نیست که فقط به قصه و فیلمنامه مربوط باشد، کما اینکه در مورد مشکلات دیگر این آثار نیز باید بیش از فیلمنامه به کارگردانی و بازیگری و صاحبان قدرت و  سرمایه در این محیط توجه کرد .

او ادامه داد: تبعیض جنسیتی چیزی نیست که گمان کنیم در همه ارکان جامعه وجود دارد و بعد ناگهان در سینما غیب شود . مگر آنکه اهالی سینما کسانی باشند که از جایی دیگر و محیطی دیگر و با تربیت و فرهنگی دیگر وارد شده باشند که اینطور به نظر نمی آید. به عنوان مثال اخیرا  فیلمنامه ای کمدی نوشته بودم که شخصیت اول آن، زن بود. کارگردانی که از من فیلمنامه ی کمدی خواسته بود، فقط با شنیدن اینکه شخصیت اصلی فیلمنامه، زن است  منصرف شد. تهیه کننده حرفه ای دیگری  که فیلم های معتبری  در کارنامه خود دارد نیز توضیح داد که برای نقش اول کمدی زن ، بازیگر مناسبی سراغ ندارد و موضوع فقط وجود مشکل در ژانر کمدی نیست، اصولا فیلم هایی که نقش اول آنها به عهده ی زن هاست، مورد توجه تهیه‌کننده‌ها (یا شاید مخاطب ، که درباره ی آن تردید دارم) نیست ، دلایل آن را باید کسانی برای مان شرح بدهند که دانش و شناخت ژرف تری نسبت به جامعه مان و وضعیت سینما دارند.

نویسنده فیلم "رگ خواب" اظهار داشت: اما از یک جنبه ای دیگر ، خیلی هم مطمئن نیستم که درباره مردها هم شخصیت پردازی های جالب توجهی ارائه شده باشد. به نظر می رسد سینما و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی اسیر کپی کاری وحشتناکی از روی دست آثار غربی شده است و در بیشتر موارد این کپی سازی ها آنقدر شرم آور است که تماشاگر با خود می گوید یعنی واقعا تولیدکنندگان این کارها گمان می کنند که فقط خودشان فیلم ها و سریال های خارجی را دیده اند ؟! آنقدر که این سرقت‌ها در روز روشن انجام می شود نه انگار که دزدی، کارنکوهیده ای باشد. تازه، آخرالامر حاصل این سرقت ، غنیمت قابل اعتنایی هم از کار درنمی آید و نامش را می توان گذاشت؛ معصیت بی لذت.

او افزود: دیگرانی هم هستند که از مشاهده صنعت سینمای موفق هالیوود، به استنتاج شتابزده‌ای رسیده‌اند، آنها هیجان و جذابیت را با چپاندن ماجراهای پی در پی و بی دلیل  اشتباه گرفته اند یعنی تمایل سال های اخیر تولیدکنندگان آثار سینما و تلویزیون، نوعی شیفتگی بی معنا به "ماجرا" است و کمتر کسی  تمایل به شخصیت پردازی صادقانه و  ارزشمند  دارد ، این است که سهم مردان هم در واقع آنچنان چشمگیر نیست، گرچه به هرحال نقش هایی که مردان  ایفای آنها را به عهده دارند از کمیت بسیار بیشتری برخوردار است و در  مقایسه با آن زنان هیچ جایگاهی ندارند.

نویسنده فیلم "قاتل و وحشی" خاطر نشان کرد: شاید کسانی که در تلویزیون ، به هر دلیلی دوست محسوب می شوند، آزادی پرداختن به نقش هایی در مورد زنان را داشته باشند ، چون در موارد خاصی به نظر می رسد  آدم های خاصی،  از تنگناهای ممیزی تلویزیون به راحتی اجازه ی عبور می یابند. (اگر مراجعه کنید به مجموعه های چندفصلی و پرهزینه ی سیما متوجه خواهید شد.) 

معصومه بیات ادامه داد: برخی از نویسنده ها اصولا کم حوصله اند، یکی از این کم کاری ها به ویژه در مورد شخصیت‌پردازی زنان، خود را نمایان می سازد، اما کسانی هستند که حوصله‌اش را دارند و شب‌ها و روزهای‌شان را صرف ساختن شخصیت‌هایی می کنند که برای تماشاگر آشنا و واقعی است ، اما اجازه اش را پیدا نمی کنند و اصلاحیه های ناظران متن تلویزیون ، آنچنان حیرت انگیز و دور از ذهن است که هر کسی را از زندگی سیر می کند چه رسد به اینکه به جایگاه زنان در فیلم فکر کند. پس درباره تلویزیون صحبت نکنیم که داستانی است پر آب چشم.

او در پایان گفت: به همین دلیل است که اگر از من می پرسید چگونه می توان فیلم هایی داشت که در آن به  جایگاه زنان به گونه ای اصیل و ارزشمند پرداخته شده باشد، پاسخ من این است که باید به بخش های دیگر سینما مراجعه کرد و مشکل را در آن جاها جست، از فیلمسازها بپرسید و از تهیه کننده ها و از بازیگران زن سینما که می توانند دستمزدهای هنگفت شان را به صورت تهیه ی فیلم هایی با نقش های اصلی برای زنان، به این سینمای ورشکسته بازگردانند، ما که می نویسیم ، یا خاک می خورد یا در سلیقه تکراری تهیه کننده نمی‌گنجد یا کارگردان تغییرش می دهد ، یا مانند آخرین فیلمنامه ام توقیفش می کنند.

انتهای پیام//

نظر شما