قصه شهرام؛ از شرارت تا شرافت

|
۱۴۰۱/۰۱/۲۹
|
۱۲:۱۶:۲۷
| کد خبر: ۱۳۲۰۱۲۵
سید رضا صائمی منتقد سینما و تلویزیونی در یادداشتی برای برنا از سریال خوشنام می گوید.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ متن یادداشت سید رضا صائمی به شرح ذیل است:

در میان سریال های ماه رمضانی امسال «خوشنام» را می توان مجموعه ای دانست که از ظرفیت و مولفه های لازم برای جذب مخاطب برخوردار است اگرچه فیلمنامه آن ممکن است شرط کافی دراماتیک نداشته و یک جاهایی دچار کاستی باشد. سریالی به آنکه واجد نشانه ها و المان های اگزجره مناسبتی باشد یا به بیان گل درشت اخلاقی بیفتند تلاش می کند یک تحول اخلاقی و شخصیتی را در بستر فراز و فرودهای داستانی پر تعلیق روایت کند. از این حیث می توان «خوشنام» را شبیه به سریال «خوش رکاب» و شخصیت محوری آن دانست که در فرایند یک تحول اخلاقی در نهایت به «خوش غیرت» تبدیل می شود. در واقع قصه «خوشنام» قصه ای تکراری است اما در فرم و ساختار روایی و پردازش دراماتیک خود دچار تکرار نمی شود و تازگی و نوآوری خود را در خلق خلاقانه موقعیت های طنازانه ای قرار می دهد که بذر مفاهیم اخلاقی و ارزش های انسانی در آن کاشته شده و در بسط تدریجی قصه به شکوفایی می رسد. شهرام (هومن حاجی عبداللهی) که فردی شرور و خلافکار و به اصلاح گنده لات محل است به میانجی تجربه عشق و برای رسیدن به مرجان دختر مورد علاقه اش مجبور است خودش را عوض کند و از شر بودن به شریف شدن برسد. در واقع عشق در اینجا به بهانه تغییر و تطهیر او بدل شده و شهرام را بیش از آنکه در کنار مرجان قرار دهد در مقابل خودش قرار می دهد. خودی که حالا دیگر مطلوب خودش هم نیست و باید تصویری که از او وجود دارد در ذهن همه پاک شود. از مرجان و پدرش گرفته تا اهالی و کسبه محل و حتی خانواده خودش به خصوص پدرش اوستا شفیع(حمید لولایی). به عبارت دیگر این تنها عاشق شدن است که می تواند شهرام را از اخلاق های شرورانه دور کرده و به همان اندازه که در قلبش تحولی رخ داده، سرش هم به سنگ بخورد و برای پاک دستی خود، کمر همت ببنند. به قول مولوی هر که را جامه ز عشقی چاک شد/ او ز حرص و عیب، کلی پاک شد!

اگر بخواهیم قصه «خوشنام» را از منظر و منظومه دینی بنگریم باید آن را قصه توبه بدانیم. قصه ندامت فردی که از رحمت خدا ناامید نشده و با توکل به او سعی می کنی به جبران گذشته و کفاره گناهانش دست بزند تا از بدنامی به خوشنامی برسد. در واقع تم قصه را می توان مبتنی بر همان آیه ای از قرآن دانست که پیش از تیتراژ ابتدایی می آید: «بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده روی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». شهرام گرچه گاهی تا آستانه یاس و نومیدی و حتی وسوسه شدن برای گناه و خطا پیش می رود اما یک عامل بازدارنده درونی جلوی او را می گیرد و در نهایت ناامید نمی شود. او هر گاه که کار خیری می کند خدا به او نظر می کند و راهی به رستگاری پیش پایش می گذارد. مهمترین آنها کمک کردن به پیرزنی است که وسایلش را تا دم خانه اش می برد و با پولی که به عنوان انعام می گیرد از همان بغالی که قصد داشت از آن دزدی کند نان و تن ماهی و یک شیشه ترشی می گیرد که برای ناهار بخورد. آن ترشی اما به اتفاقی شیرین برای او بدل می شود و شهرام برنده خوش شانس جایزه 300 میلیونی می شود که می تواند مسیر زندگی اش را عوض کند. او با این پول می تواند اشتباهات گذشته خود را جبران کند و پول های ناحقی که به جیب زده را به جیب صاحبانش برگرداند. این تمهید در قصه البته به موتور محرکه داستان هم بدل شده و درام را بسط داده و پیش می برد. اضافه شدن داستانک های متعدد که در نهایت به خط و ربط داستان اصلی گره خورده نیز بر جذابیت ماجرا می افزاید. از جمله فریدون رفیق شهرام و ماجراهایش تا داستانک هایی که در پی رضایت شهرام از طلبکارانش خلق می شود و البته قصه هر کدام از شخصیت های داخل خانه به ویژه قصه ازدواج عمع و خاله شهرام و قصه هایی که به آن مرتبط است.

سریال «خوشنام» البته یک قصه شخصیت محور است که با محوریت قصه شهرام پیش می رود اما در پس این موقعیت فردی بسیاری از معضلات و آسیب های اجتماعی از بیکاری و اشتغال و اعتیاد و... نیز در لحن و بیانی طنازانه و انتقادی به تصویر کشیده می شود. اما محور قصه نه فقط شهرام که بازیگر آن هم است. بدون شک بازی چشمگیر هومن حاجی عبداللهی در نقش شهرام نقطه عطفی در این سریال است که در کانون توجه مخاطب قرار می گیرد. او با ایفایی این نقش به نوعی آشنایی زدایی از خود در ذهن مخاطب دست می زند و از سایه تمام نقش های قبلی به ویژه نقش رحمت در سریال پایتخت ییرون می آید. در عین حال همچنان رگه های از طنازی های فردیش هم در کاراکتر قابل ردیابی است که کنار بازی خوب عباس جمشیدی یک زوج هنری جذاب را خلق می کنند.

سریال «خوشنام» با تعدد لوکیشن که تنوع بصری و جغرافیایی خوبی دارد سریالی ایستا و ساکن نیست و به همین دلیل ریتم و ضرب آهنگ مناسبی دارد که آن را سرپا نگه می دارد. سریالی که قصه تحول اخلاقی شخصیت خود را به سانتی مانتالیسم اخلاقی آغشته نمی کند و از منطق روانشناختی قابل قبولی برای روند تحول شخصیتی برخوردار است. تحولی که شهرام را از شرارت تا شرافت می کشاند واجد جسارتی است که به خوبی در شخصیت پردازی شهرام گنجانده شده و باور پذیر است.

انتهای پیام//

نظر شما